eitaa logo
چادریها عاشقترند😍
30 دنبال‌کننده
183 عکس
4 ویدیو
1 فایل
قُل اِن ڪُنتُم تُحبونَ الله فاتَبعونے یُحببڪم اللہ…😍 پسـ👇 🍃🌸چادرےهاعاشق ٺرݩد🌸🍃 سفارش محصولات حجاب و لباس ماهور ادمین @mahur_s
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔸ما حواسمان نیست!🔸🔷 در باز شد، دست دراز کرد یک کیسه داد. فقیر حسابی دعا کرد؛ خدا خیرت بده! اما از جعفر صادق گله کرد و گفت: با آن که امام است اما نگاهی به من نمی‌اندازد و چیزی نمی‌فرستد و هرگز به یاد فقرا نیست!! آمد به فقیر بگوید این هدیه‌ی خود امام صادق است اما یادش آمد که امام صادق علیه‌السلام فرموده بود نگو که من فرستادم! 📚 امالی شیخ طوسی، ج۲، ص۲۹۰ مولایمان صاحب‌الزمان(عجل‌الله‌فرجه) ، مستقیم و غیرمستقیم، دائم به یکایک ما لطف دارند، ما حواسمان نیست.... ✅ نه تنها در مادیات بلکه 👆 از این مهم تر در معنویات و رساندن حقایق به ما ♥️ 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 @chadoriya_asheghtaran
این عڪس را براے تو می‌فرستم که چادرے هستے☝️❤️ قدر چادرت را بدان☺️ خیلی‌ها آرزوی چادرے شدن دارند ولی نمے‌توانند❗️ 📸دستنوشته‌اے روے تابوت یک شهید.💔☝️.. #اندکے_تأمل #آسمانی @chadoriya_asheghtaran
🌷 #نهج_البلاغه_حڪمت_۷۰ : با مردم به گونه‌اے رفتار ڪنید☝️ که اگر از دنیا رفتید🍂، بر شما گریه کنند،و اگر زنده بودید با اشتیاق سوے تو آیند❤️ 🌼 #امیرالمومنین_علیه_السلام @chadoriya_asheghtaran
آیت الله شاه آبادی: برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید؛ چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد. @chadoriya_asheghtaran
👇👇👇 🔴 برخے میگویند گناه من مال من است .😒 با دیگران کاری ندارد 😐 مرا در قبر خودم دفن میکنند نه دیگری😐 میگویند دلم میخواهد با این تیپ بیام بیرون 😳 دلم میخواد فلان فیلمو ببینم 😳 دلم میخواد فلان گناه رو بکنم 😳 🔴 اما باید بدانید 🤔 گناه شما نه تنها حق الله است که حق الناس هم هست 😐 ⛔️ ظهور امام زمان به خاطر گناه منو شما عقب می افتد . 😔😔 ❌ حالا ایا با گناهمان 😔 حق کسی را که به شوق دیدار امام زمان گناه نمیکند 😊 را پایمال نکردیم ؟ 🤔 ❌ ایا حق یک مومن را نخورده ایم⁉️ 📢 حق او ظهور امام زمانش است اما ما با👈 گناهانمان ظهور را عقب انداختیم 😔😔 ‼️ 📢 کمے مراقب اعمالمان باشیم...❌ @chadoriya_asheghtaran
عبدالله 🌹🍃 روزے ڪـــه 💚با سَــلامِ تو آغــاز مـےشــوَد تـٰا شـَب حُسِینــے اسٺ تَمــامِ دَقایـِقش @chadoriya_asheghtaran
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘ ✅مردها از شکایت متنفر هستند کلماتی مثل «تو» و «چرا» مردها را وارد وضعیت تدافعی می‌کند. مردها طبیعتا اهل رقابت هستند بنابراین ممکن است وقتی احساس چالش کنند با شما مبارزه کنند. بهتر است شکوه‌ها را به درخواست تبدیل کنید. سعی کنید با «دوستت دارم وقتی که ...» یا «خیلی خوشحال می‌شوم وقتی که ...» شروع کنید . همین کار به تنهایی باعث می‌شود او به حرف شما گوش کند @chadoriya_asheghtaran
‌ طلب_خیر_چیست؟ طلب خیر طلب بهترین ها برای هر کس می تواند باشد.ولی نه آن چیزهایی که شما در ذهن دارید.بلکه به آن چه که خداوند به آن آگاه مطلق است. و شما با طلب خیر کردن تان آن را از خدا می خواهید.و خداوند آن را برای کسی که شما می خواهید جاری می کند. یاد بگیرید برای آدم های بد زندگی تان هم طلب خیر کنید.چون طلب خیر هم بزرگترین دعاست و هم بزرگترین نفرین ! دعایش که معلوم ست هر آنچه که از خوبی هاست. و خداوند آن را جاری می کند . ولی نفرینش این حسن را دارد،که شما ناآگاهانه برای کسی بدی یا شر نمی خواهید.بلکه خداوند آن چه که خوبی است برای کسی که دنبال شر است جاری می کند او خودش صلاح میبیند که چطور با دعای شما تلنگری به او بزند که از آن درس بگیرد! پس برای همه طلب خیر کنید اخلاق وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ (لقمان/18) و روى خود را از مردم (به تكبّر) بر مگردان، و در زمين مغرورانه راه مرو، زيرا خداوند هيچ متكبّر فخر فروشى را دوست ندارد. «مُخْتالٍ» به كسى گويند كه بر اساس خيال و توهّم خود را برتر مى داند، و «فَخُورٍ» به معناى فخرفروش است. تكبّر، هم توهين به مردم است، هم زمينه ساز رشد كدورت هاى جديد و هم تحريك كننده كينه هاى درونى قديم. در حديث مى خوانيم: هر كس با تكبّر در زمين راه رود، زمين و هر موجودى كه زير و روى آن است، او را لعنت مى كنند. (تفسير نورالثقلين) @chadoriya_asheghtaran
💢اين روزها و پس از #مرگ داعش دلم بيش از هرکس براي افغانستاني هاي مدافع حرم ميسوزد. هم #غريب بودند، هم #شهيد شدند، هم طعنه شنيدند، هم #فحش خوردند و هم ديده نشدند شادیشون صلوات @chadriya_asheghtaran
حاج آقا فرحزاد: به شاگرد امام صادق علیه السلام گفتند: چرا برای دیگران دعا می کنی؟ گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که پشت سر مومنی دعا بکند هزار برابر بهتر درباره خودش مستجاب می شود. من برای خودم دعا کنم شاید مستجاب نشود اما برای دیگران دعا کنم هم برای او مستجاب می شود و هم هزار برابر بهتر در حق خودم مستجاب می شود. من دعای مستجاب هزار برابر را ول کنم و برای خودم دعا کنم که شک دارم مستجاب می شود یا نه؟ @chadoriya_asheghtaran
به فکر " #مثل_شهدا_مردن " نباش! به‌ فکر " #مثل_شهدا_زندگی_کردن "باش @chadoriya_asheghtaran
نمیتوانستم باور کنم. یعنی اصلا نمیخواستم که بار کنم. با تمام توان تحلیل رفته ام به سمتش خم شدم.. ( چرنده.. مزخرفه.. تمام حرفات مزخرف بود.. امکان نداره که برادر من چنین کارهای کثیفی انجام بده.. شما مسلمونااا همه تون یه مشت روان پریش هستن..) صوفی نگاهم کرد.. سرد و یخ زده ( بشین سرجات بچه.. من انقدر بیکار نیستم که واسه گفتن یه مشت دروغ و چرندیات؛ از اونور دنیا پاشم بیام تو این شهر نفرت انگیز، که هر طرفش سر میچرخوندم برادرتو اون خاطرات نحسشو ببینم..اصلا چرا باید اینکارو بکنم؟؟ بابای میلیاردر داری؟؟ یا شخصیت مهم سیاسی ؟؟ چی با خودت فکر کردی کوچولو؟؟ اگه من اینجام فقط و فقط به خاطر اصرارهای دیوونه کننده ی این دوست بی عقلته.. اونجایی که تو فکر میکنی با رفتن بهش، میتونی برادرِ مهربون و عاشق پیشه اتو پیدا کنه، خوده خوده جهنمه.. و شک نکن که برادرت یکی از مامورهای عذابشه.. اصلا به فرض که همه چیز در مورد برادرت دروغ بوده.. اصل ماجرا چطور؟؟ اونا رو میتونی انکار کنی؟؟ با یه تحقیق کوچیک میتونی خیلی بیشتر از جنایتهای که من تعریف کردم رو پیدا کنی.. اصلا دانیال فرشته.. با مبنای وجودی این گروه، که به هوایِ داشتن برادرت؛ میخوای عضوش شی چیکار میکنی؟؟ بریدن سر.. آواره کردن مردم.. تجاوز به زنان و دختران.. کشتن زن و بچه.. با اینا چجوری کنار میای؟؟ فکرکردی میری و اونا یه گروه ویژه با تمام امکانات میذارن در اختیارت که بری، پیداش کنی؟؟ نه.. باید سرویس بدی.. مثه همه اون بدبختایی که دارن سرویس میدن، چه داوطلب، چه گول خورده مثه من.. میدونی فلج شدن یعنی چی؟؟ ایدز یعنی چی؟؟ سقط جنین یعنی چی؟؟ اینکه ندونی کدوم یکی از اون سربازا، پدرِ بچه ی تو شکمتِ یعنی چی؟؟ تو اردوگاهی که بودم اکثر زنها از فرط جهاد نکاح دیگه توانایی راه رفتن نداشتن.. فلج شده بودن.. روز و شب از درد به خودشون میپیچیدن و ضجه میزدن.. اما هیچکس دلش نمیسوخت.. عفونت و نکبتی سرتاسر وجود اهالی رو گرفته بود.. فکر میکنی سرآخر چی شد؟؟ یه فرمانده ی جدید اومد واسه بازرسی و گفت (مردان جنگ، زنان تازه نفس میخوان.. اینا به دیگه به درد نمیخورن..) یه عده که وضعشون بهتر بود رو بردن واسه درمان.. یه عده رو که پشیمونی شونو فریاد میزدن، سر به نیست کردن.. موندن یه گروه که انقدر حالشون وخیم بود، که ارزش درمان یا حتی کشتن رو هم واسشون نداشتن. حدس بزن باهاشون چیکار کردن؟؟ با یه ماشین بردن بیرون از سوریه و ولشون کردن. وسط بیابون.. منم یکی از همونام.. تب داشتم.. میلرزیدم.. مدام بالا میاوردم.. اما بر خلاف خیلی از اون زنها زنده موندم.. چون انگیزه داشتم.. واسه زنده موندن، کشتنِ دانیال بزرگترین انگیزه ی ممکن بود.. میدونی تا خودمو برسونم به مرز،چقدر پیاده روی کردم؟؟ چقدر زمین خوردم؟؟ چقدر ترسیدم؟؟ چقدر اشک ریختم و جیغ زدم؟؟ چقدر لرزیدمو درد کشیدیم؟؟ اما هر طور بود زنده موندم.. بعد از چندین روز گرسنگی و راه رفتن بالاخره به مرز ترکیه رسیدم.. اونجا دستگیر شدم. بعد از کلی بازجویی وقتی فهمیدن از کجا اومدم، با خودشون گفتن ما هم بی نصیب نمونیم.. واسه چند ساعت با اون همه درد و عذاب، شدم برده جنسیِ چندتا آشغال مثله برادرت.. خلاصه زندگی یه لطف کوچیک در حقم کردو به بیمارستان منتقل شدم که بعد از کلی آزمایش متوجه شدن که ایدز دارمو حامله ام.. خوش بختانه بعد از چند روز به خاطر خونریزی، بچه سقط شد.. اما ایدز نه.. همیشه همراهمه.. و قرار نیست تا جون برادرتو نگرفتم، جونمو بگیره.. هر چند تو اصلا نمیفهمی، چون جای من نبودی.. دیدی، واسه ملاقات با برادرت باید این همه بها بدی.. من که میگم ارزششو نداره، حتی اگه دانیال هیچکدوم از اون کارها رو نکرده باشه و من در موردش بهت دروغ گفته باشم.. چون در هر حال، ماهیت این گروه عوض نمیشه..) کمی روی میز به ستم خم شد(اینو واسه خاتمه میگم.. اون برادر حیوونت.. واسه تو هم نقشه داشت.. یه شب تو مستی از رستگار کردنت، حرفایی میزد.. اما نمیدونم هنوز واسه انجام این ماموریت الهی زنده س یا نه..) از فرطِ گیجی توانایی حرف زدن نداشتم. صوفی ایستاد. کلاهش را روی سرش مرتب کرد و کیفِ قهوه ایی رنگ را روی دوشش انداخت ( من امشب از اینجا میرم.. خیلی چیزها رو واسه عثمان تعریف کردم. سوالی داشتی ازش بپرس..) یک قدم برداشت، اما ایستاد و برگشت ( راستی اگر دانیالو دیدی.. بهش بگو اگه فقط یه نفس، به زنده بودنم، مونده باشه.. زندگیشو میگیرم..) رو به عثمان پوزخندی صدا دار بر لب نشاند ( راستی ، اگه خدا رو دیدی، سلام منو بهش برسون.. بگو به اندازه تمام اشکهایی که ریختم ازش متنفرم.. بگو حتما انتقامِ التماسهایی که واسه نجات از دست اون حرومزاده، بهش کردم رو ازش میگیرم.. ) و رفت.. با چکمه های بلند و پاشنه دارش.. عثمان به موهایش چنگ زد و من به معده ام.. @chadoriya_asheghtaran