کاش همہ چیز
دست بہ دست هم میداد
تا تو دست بہ دست من بدهے...🤝🏻🫂❤️
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
کارت اعتباری دوران هخامنشیان را ببینید!
پادشاهان ایرانی در دوره ﻫﺨﺎﻣﻨﺸیان کارت های اعتباری را برای مقامات حکومتی خود طراحی کرده بودند که کار کارتهای اعتباری امروز را انجام می داده است.
در دوران هخامنشیان به مسافرانی که به دستور پادشاه سفر می کردند مانند قضات , حسابداران , حسابرسان و کارشناسان امور گوناگون مقامات حکومتی و ... لوح های لی داده می شد که کاربردی شبیه به کارت های اعتباری امروزی داشت. به این ترتیب که سقف هزینه های سفر مسافران مامور دربار روی آن ها ثبت می شد و صاحبان این لوحه ها می توانستند در ایستگاه های بین راهی , آن ها را به ماموران حکومتی نشان دهند و از خدمات و امکانات اقامتگاه های ویژه استفاده کنند.
نمونه های بسیاری از این لوح ها در دانشگاه شرق شناسی شیکاگو نگهداری می شدند و در سال ۸۳ همراه با ۳۰۰ لوح دیگر از این دست به ایران برگردانده شدند.
🌕 @donyaye_ajayeb
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️
بانـــُویخونهِروبـٰایدبویید
بـٰایدبوسید
تـٰاهَمیشهِعطرشدَرتماٰموجودِت
پُربشه🩵
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@lovely_lifee
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین علیه السلام
🕌 زیارت امام حسین (علیه السلام) در شب جمعه را از دست ندهیم؛ هر چند از راه دور ...
❤️ «صَلّیاللهُعَلَیكَیاأباعَبدِاللهِ»
🕊 حضرت فرمود: ... این ذکر را ۳ مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان میرسد!
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی،اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ🌺
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
🍃🍃🌸🍃
🕊چکاوک
🍃🍃🍃🌸🍃 مامان زنگ زده بود به فرامرز و اونم گفته بود عصری میاد دنبالم تا همه باهم بریم بله برون بها
🍃🍃🍃🌸🍃
زن عمو با شوق و ذوق خاصی بالا سر بهار وایستاده بود و با دیدن این صحنه یه نگاه به فامیل انداخت یه پشت چشمی نازک کرد و لبخند ملیح زد و با غرور به مامان و عمه ثریا نگاه انداخت . از گوشه چشم به فرامرز نگاه کردم ، اصلا تعجب نکرده بود یه جوری رفتار میکرد انگار یه صحنه طبیعی رو دیده ، با خودم گفتم این از چی تعجب میکنه که از این صحنه ها تعجب کنه ، نمیدونم چرا تو ناخواگاهم همش اسماعیل با فرامرز مقایسه میکردم و با خودم فکر میکردم اگر اسماعیل بود چیکار میکرد .
وقتی داشتن از مهمونا پذیرایی میکردن زن عمو اومد پیش من و خوش آمد گفت و شروع کرد به صحبت کردن مامان آهسته گفت دستت درد نکنه مهناز خیر سرمون من و تو فامیلیم این زنیکه تو بله برون دختر تو چی میخواد ، از این بزرگتر تو فامیل نبوده دیگه ؟ زن عمو یه جوری با حرص به سیمزار نگاه انداخت و گفت به روح مادرم اگر فکر کنی سر ناراحتی خواستگار بهار و این حرفا این زنیکه رو دعوت کردم ، خاله به ناصر گفته بود باید همه خواهر برادراتو دعوت کنی تا کینه و کدورتا تموم بشه وگرنه من نمیام ، ماهم از مجبوری دعوتشون کردیم . مامان یه جورایی خیالش از بابت زن عمو مهناز که هواشو داره راحت شده بود و گفت چیشده عمه طرف سیمزار گرفته ؟ زن عمو صداشو پایین آورد و گفت بین خودمون باشه ولی به گوشم خورده یه فکرایی هم برای پسراش داره ، مامان یه نگاه چپی انداخت و گفت اون دوتا لندهور فکر کردن دارن دیگه ؟ زن عمو قیافشو کج و کوله کرد و گفت انگار هوای آذرو دارن برای پسر بزرگشون .
مامان گفت چه غلطا ، ثریا هم داد . زن عمو گفت چرا نده؟ مگه همین ثریا یه شهرو سر عشق و عاشقیاش به بازی نیاورده بود ؟ دخترشم لنگه خودش . هنوز میخواست حرفشو ادامه بده که عمه اومد سرجاش کنار مامان بشینه .
وقتی شام خوردیم خواستیم خدافظی کنیم که فرامرز گفت مامان جان اگر اجازه میدین من خودم مهزاده رو برسونم ، مامانم تو رودرواسی با اکراه قبول کرد و گفت باشه .
تو ماشین نشستم که فرامرز کرواتشو شل کرد و یه نگاه به من انداخت و گفت چطوری خانوم؟ تو دلم گفتم همین؟حتی یه تعریفم کنار اسمش نمیکنه یه بار بهم نگفته خوشگل خانم ، با ناراحتی گفتم خوبم . فرامرز خندید و گفت دختر عموت ازدواج کرده باید خوشحال باشی که ، بعدشم شروع کرد به حرف زدن و از داماد گفتن . خواستم حرصشو در بیارم که گفتم دیدی چقدر بهارو دوست داره؟ فرامرز با بیخیالی گفت آره پسر خوبی دیده میشه ، منم ادامه دادم اره معلومه عاشقشه دیدی ....
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
🍃🍃🌸🍃
سلام_امام_زمانم 💚
لحظه ها را متوسل به دعاییم بیا
سالیانی است که دل تنگ شماییم بیا
آسمان خواهش یک جرعه نگاهت دارد
نه که ما فاطمه(س)هم چشم به راهت دارد
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای من در هر ثانیهای که میگذرد
بی شمار نعمت بر من ارزانی میکنی
تپش قلب ، دم و بازدم.
دیدن ، شنیدن ، لمس کردن ، نبض زدنها
پلک زدن ، فکر کردن و …
نعمت های بیشماری که از شمردن آنها ناتوانم
خدایا شکرت برای هر آنچه که به ما بخشیدی
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
🍃🍃🌸🍃
سلام_امام_زمانم
یک دانه نه صددانهی تسبیح دعایت
هر روز فـرج زمزمه کردیم برایت
شرمندهی چشمان پرازاشک تو هستیم
جان همـه عالم و آدم به فـدایت
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c