هدایت شده از شراب و ابریشم...
آقا.jpg
حجم:
5.37M
فایل آغوش آقا
با عشق تقدیم به معلمها و مامانهای کلاساولیهایی که به نشانهی آ رسیدن
آ مثل آغوش
آ مثل آقا
آ مثل آغوش آقا😍
ببرید خدمات چاپ و تکثیر بگید روی برگهی برچسبی براتون چاپ کنند.
@sharaboabrisham
انتشار با منبع✅
میم مثل مرضیه
مرضیه را ندیدهام. تا همین چند روز پیش حتی اسمش را هم نمیدانستم. مثل بقیه گروهها و کانالهایی که عضوم خبر تولد دوقلوهاش به نظرم مثل دیگر روزمرگیها آمد.
اما وقتی درخواست دعا برای بهبودی حال مرضیه را توی گروه دیدم و فهمیدم مرضیه توی بیمارستان ماندگار شده و نوزادها مرخص، حس مادرانهام پرکشید تا دل مرضیه.
نمیدانستم برای چه بستری است. اصلا مشکلش چیست یا حالش چه طور است؟
اما مدام غصه دلتنگیاش را برای نوزادها میخوردم.
تا اینکه خبر از وخامت حال مرضیه مرا کشاند به گروه ختم برای شفای این مادر
و قصه مرضیه تمام ذهن مرا درگیر کرد.
و توی هر موقعیت سعی کردم خودم را جای او تصور کنم.
به لحظهای که دکتر عکسها و جواب آزمایش را دیده و مکث کرده و آرام لب زده:《 کنسر ریه...》
به موقعی که شیمی درمانی را شروع کرده و دکتر وقتی داشته عوارض این درمان را شرح میداده، ناباروری را هم کنار بقیه مشکلات گفته است.
به لحظهای که مرضیه روی تخت دراز کشیده و دکتر سونوگرافیست گفته
:《مبارک باشه خانم دو قلو داری》
به لحظهای که پزشک معالج مرضیه تاکید کرده به خاتمه بارداری و ادامه روند شیمی درمانی.
تا اینجای ماجرا توی همه موقعیتها فکر میکردم میتوانم مرضیه را تصور کنم
اما از اینجا به بعد سخت بود خیلی سخت...
اما با خودم مطمئن بودم حتما از همان اولین لحظاتی که همه مرضیه را توصیه به سقط جنین میکردند تا آخرین روزهای بارداری مرضیه به تمام بعدش فکر کرده،
به خطر توقف درمان...
اما مرضیهی قصه باز هم راضی به سقط جنینها نشده
و درمان به خاطر سلامتی جنین ها متوقف...
این چند روز من عضو کوچکی از دستهایی، رو به آسمان بودم که به هر چه دعا و ختم و توسل بود چنگ میزد برای مرضیهای بیهوش توی آی سی یو
اما گاهی ارزش کاری با بهای جان قیمت پیدا میکند
مثل مرضیه که هر چه کرد نتوانست
جان خودش را از جان دو فرشته معصوم بیشتر دوست بدارد ....
شاید دیگر نشود برای شفای مرضیه دعا کرد اما
برای صبر دل داغدیده خانوادهاش
و آرامش دخترهایش و عاقبت بخیری نوزادانش هنوز باید دست به آسمان برد
میم مثل مهر مادری
✍شکوهی
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
چند جرعه با من بخوان
میم مثل مرضیه مرضیه را ندیدهام. تا همین چند روز پیش حتی اسمش را هم نمیدانستم. مثل بقیه گروهها
مرضیه فرزند پرویز
اگر ممکن بود غروب جمعه
نماز لیله الدفن براشون بخونید
هدایت شده از کانال حسین دارابی
1.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه بر سر آرمان آمد؟
یک طلبه جوان، متدین و مومن در تهران زیر شکنجه کشته شد و جسدش در خیابان رها شد.
اینا کین؟ اینا کین؟
به سومین سالگرد آرمان رسیدیم ولی هنوز قاتلینش محاکمه نشدن😔
بدترین نوع قتل و شهادت رو در اغتشاشات سال ١۴۰۱ آرمان علیوردی داشت. درد و غم محاکمه نشدن قاتلین آرمان کمتر از غم از دست دادنش نیست.
#آرمان_علی_وردی
#محاکمه_قاتلین_آرمان
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑تصویرسازی #هوش_مصنوعی از دعای باران شهدا
🔸برگ سبزی ناچیز تقدیم به وجود مبارک شهید ابراهیم هادی
🔸کاری از مجموعه "مردان اَلَست"
🤲به حق مهربانی مادر سادات، خداوند باران رحمتش را بفرستد بر ما
#کلید_بنفش!
🆔 @Violet_Key
هدایت شده از آویدا
📚 سلسله مسابقات سراسری کتابخوانی
" نورا "
محوریت کتاب: زندگی خانوادگی حضرت زهرا و امیرالمومنین
🕌 جایزه ویژه:
۳ شب اقامت رایگان در مشهد مقدس
💳 جایزه نقدی:
۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
📅 تاریخ برگزاری:
۵ آذر ماه
به صورت مجازی
⏳ مهلت ثبت نام:
۳۰ آبانماه
💳 نذر فرهنگی شما جهت ثبت نام:
۲۰,۰۰۰ هزار تومان
شماره کارت
6063731177388841با ضربه کپی میشود. 📬 برای ثبتنام و اطلاعات بیشتر: به آیدی زیر پیام دهید 👇 @MAvida ✨ فرصت را از دست ندهید! #بوستانکتاب #کتاب_آگاهی #مسابقه_کتابخوانی #آویدا_همیشهزندهوپویا🌿 @Mfah_avida
توی تمام سالهای عمرم هر بار روضهی در را شنیدهام، تصور کردهام و اشک ریختم.
اما دیروز
نشسته بودم مقابل در
درست هزار و چهارصد سال بعد.
همان وقتی که هیزمها را چیدند پشت در.
یکی صدا بلندکرد: اگر در را نگشایید خانه را با اهلش به آتش میکشیم.
آلا پرسید: میخوان آتیشش بزنن مامان؟! کسی تو خونه نیست؟!
و من تازه بعد سالها اشک ریختن دختر کوچکی را توی خانه دیدم که از ترس میلرزد،
وقتی که سرخی شعلهها زبانه میکشد و مادر .....😭😭😭😭
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
مردی با لگد به در کوبید
دختری توی خانه از ترس لرزید
سرخی شعلهها زبانه کشید
مادری پشت در آمد و خمید
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
🖌کارمند جزءِ ادارهی نزولات آسمانی
لیست دعاهای باران خیلی زیاد شده.
هر روز چند صد تا پیام درخواست باران را مرتب و دسته بندی میکنم، میبرم پیش فرشته مقسم باران. از توی این همه درخواست و دعا روی یکی دوتاش مهر تائید میزند.
اما باز هم همان جور بیکار برای خودش توی آسمان میچرخد.
نمیدانم چرا چهار تا قطره آب روی سر این مردم بیچاره نمیریزد.
چندباری که ازش پرسیدم میگوید.
باید درخواستها به حد نصابی که خداوند مقرر کرده برسد. این کیلو کیلو درخواستی که تو میآوری هیچ کدام شرایط پذیرش را ندارد.
به نظرم که بهانه میآورد. تنبل شده.
و گرنه من هر روز فقط چند کیسه درخواست و توصیه به دعا و نماز، که همه مربوط به باران است را فقط از شبکه دعاهای مجازی تحویل میگیرم.
شانس من است دیگر. از وقتی بعد از این همه سال دوندگی و آرزو منتقل شدم قسمت نزول رحمت دریغ از یک ذره برف و باران.
خیلی دلم میخواهد یک بار با فرشتههای کارگزار زمین بروم پایین. ببینم مشکل کجاست.
درخواستش را خیلی وقت است که داده ام.
ادامه دارد.....
✍شکوهی
#روایتیکفرشته
#بارانهاینریختهیابرهایمعطلیالجباز
#تنبلیمأمورسهمیهباران
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man