eitaa logo
چند جرعه با من بخوان
111 دنبال‌کننده
395 عکس
83 ویدیو
0 فایل
@E_shokoohi اگه حرفی با من داشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم هم فهمیده‌ام مردم آبادی بعضی از دله دزدی‌ها را بو برده‌اند، چندتایش را همین مجید لو داده. به احترام بابام به رویم نمی‌آورند. اما دزدی از علم و تکیه دیگر مال مرده باباشان که نیست. نمی دانم من خر که این‌ها را می‌دانستم چرا خام این فریدون شدم؟ چهار‌تا پرنده کرده‌ام توی کیسه، نمی‌شود که همینجوری از جلوی مردم رد کنم ببرم بیرون. از صبح مانده‌ام توی این دخمه. لای این لباس و خود و شمشیر‌ها. چشم می‌گذارم روی شکاف در. ملا رضا قرآن به دست می‌نشیند بالای سر اسمال بندری. این تکیه تا شب هم خلوت نمی‌شود. آقا سید یک پنکه می‌آورد. روشن می‌کند رو به جنازه:《مراسم دفنش باشه برای فردا، چه معنی داره امروز که بدن امام می‌مونه رو زمین ما نوکرش رو خاک کنیم》 می‌زند زیر گریه:《 از همه چی مهمتر امروز مراسم تعزیه آقاست》 دیگر خاک بر سر شدم. حالا چطوری بروم از این اتاق بیرون. الان است که بیایند پی وسایل تعزیه. بگویم به چه بهانه‌ای اینجا بودم. خوردی امیرلال بخور. حقت همین است. دست به مال امام حسین زدی. تا آبرویت را نبرد دست بردار نیست. زبان هم نداری دروغ و دونگی سر هم کنی. حالا هی بشین اشک بریز بگو غلط کردم. بگو نفهمی کردم. این طرف من اشک می‌ریزم از ترس آبروم. آن طرف هم آقا سید برای آبروی مراسم. نمی‌‌فهمم توی تاریکی انبار پایم به کجا گیر می‌کند و چه می‌ریزد که صدایش می‌ پیچد توی تکیه. تمام بدنم یخ می‌کند. هر چه بابای بیچاره‌ام آبرو جمع کرد من به باد دادم. پسر میان دار تعزیه شد دزد مال امام حسین. صدای پایی که پله‌ها را می‌دود می‌شنوم. لرز می‌ریزد توی پاهام. نمی‌دانم به کدام سوراخ قایم شوم. مادرم بعد آن روز خیلی بهم گفت شمر بودن که به لباس شمر نیست. به خوردن لقمه حرام است. خیلی گفت بابات توی این لباس نوکر امام حسین است. می‌شکنم. زانو می‌زنم. مثل همان روز دهم، سر بلند می‌کنم. خشکم می‌زند درست مقابل لباس شمر. چنگ می‌زنم به همان لباس سرخ. می‌کشمش به تنم. کلاه خود را می‌گذارم روی سر و خنجر به دست می‌گیرم. در اتاقک باز می‌شود. آقا سید توی قاب در می‌ایستد. صورتش خیس اشک می شود. مات مانده است. لب‌ها‌ی چفت شده‌ام به زور روی هم می‌لرزد: «مَ مَ مَن شمر رو می‌خونم. » 🖊انسیه شکوهی ❌کپی و انتشار فقط با لینک کانال ❌ @E_shokoohi https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
https://daigo.ir/secret/71606985774 لینک پیام ناشناس دوست دارم نظرتون رو در مورد داستان برام بفرستید
بیمارم و از دوست شفا می‌خواهم از اهل کرم لطف و عطا می‌خواهم مشهد برسم کنار هر گلدسته هر چیز ندارم از رضا می‌خواهم
پر گرفتن به هوای تو چه حالی دارد چون کبوتر به همان حال و هوا مانده دلم https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
کربلا با تربتش عمریست که دارالشفاست مشهد اما نسخه اش با آب سقاخانه است
همیشه برای ما ایرانی‌ها خصلت مهمان‌نوازی مهم بوده. توی خاطرات بچگی همه‌مون مادربزرگ و پدربزرگ‌هایی هستن که در خونه‌شون همیشه به روی مهمون باز بوده و یادمون دادن حرمت مهمون رو. فکر می‌کنم یکی از لطف‌های خدا به ما مشهدی ها اینه که واسطه‌ایم برای مهمان‌نوازی امام‌رضا جان توی این دو سال تجربه‌ی برگزاری موکب به یقین رسیدم امام‌رضا خودشون همه چیز رو به بهترین شکل ردیف میکنن قطعا این عنایت حضرت که، دوست دارن اسم من و شما هم توی این میزبانی نوشته بشه پس جا نمونیم ما مشهدی ها همه‌ی کارهامون رو دوست داریم یه جوری ربط بدیم به امام رضا عدد واریزی‌ها رو می‌ذاریم هشت به نیت امام رضا جان حالا دوست داری مضرب هشت بزن دوست داری جلوی هشت هرچندتا صفر بذار..... هرجوری دوست داری اما دلم می‌خواد تو هم اسمت پای این کار باشه پس به عشق امام رضا جان
۵۸۵۹ ۸۳۱۲ ۴۸۷۲ ۴۵۳۵ 
به نام انسیه اجزا شکوهی فقط با نیت عام برای برگزاری موکب واریز کنید فیشکم عندالله نیاز به ارسال فیش نیست به هر طریق دیگه ای هم دوست داشتید همراهی کنید به این آیدی پیام بدید @E_shokoohi https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
دل من گم شد، اگر پیدا شد بسپارید امانات رضا و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش به ملاقات رضا
یا امام رضا دلم هوای تو کرده شه خراسانی… چه می‌شود که بیایم حرم به مهمانی؟
چشم تو مرا روز ازل عاشق کرد بر نوکری خانه ی تو لایق کرد https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
حتی فرشته ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
صحن و ایوان تو را ای کاش جارو میزدم چون کبوتر ها نگهبان دو چشمت میشدم