eitaa logo
چند جرعه با من بخوان
111 دنبال‌کننده
395 عکس
83 ویدیو
0 فایل
@E_shokoohi اگه حرفی با من داشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔻امروز به نیابت هرکسی این مطلب رو ببینه در مسیر تشییع سید حسن قدم میزنم به شرطی که مطالب کانال رو منتشر کنه و فضای مجازی رو یکپارچه ببره تو حال و هوای تشییع سید حسن در حد خودمون هرکاری میتونیم انجام بدیم | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی فقط می‌توان بارید وقتی کلمات توی دهلیز قلب گیر می‌کند
یعنی واقعا امشب باید نماز لیله الدفن بخونیم برای سید
برای سیدحسن نصرالله فرزند سید عبدالکریم دیگه باید باور کرد
امشب میتونیم نماز لیله الدفن برای سیدهاشم صفی‌الدین رو بخونیم سیدهاشم فرزند سیدرضا
فکر می‌کردم امشب قبل از هر چیزی خواب سراغم بیاید. اما، کلمه‌ها توی سرم وول می‌خورد. انگار هنوز توی بخش اعصاب بیمارستان مانده‌ام. کنار تخت بیمار‌ها. هنوز به دردی که قبل از درمان، درک شدن می‌خواهد فکر می‌کنم. یکی از همان کلمه‌هایی که وول می‌خورد را به قلاب می‌گیرم می‌کشم بالا نعمت نمی‌دانم شاید اثرات خستگی و بی خوابی باشد ولی فکر می‌کنم درد هم نعمت است نعمتِ درد.... درد مثل یک تلنگر است یا هشدار شاید هم ... درد یک پیام یادآوری است برای دوست داشتنی هایمان مثل دردِ دوری https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
بین باغ‌های ده، باغ کریم آقا از همه بهتر بود. من که فکر می‌کنم لنگه‌اش توی دنیا نبود. از هر میوه‌ای که فکرش را بکنی توی باغش پیدا می‌شد. حتی همان‌هایی که نه من و نه هیچ کدام از بچه‌های ده اسمش را هم نشنیده بودیم. همیشه با بچه‌ها توی راه مدرسه راهمان را کج می‌کردیم تا از کوچه‌ی پشت باغ کریم آقا رد شویم. به امید اینکه شاخه‌ای از دیوار سر کج کرده باشد بیرون. آن وقت بتوانیم میوه‌ی جدیدی را ببینیم، بعد هم با پرتاب چوب صاحبش شویم. اما دیوارهای باغ برای قد ما خیلی بلند بود. حتی پارسا هم که قلاب می‌گرفت باز هم دست هیچ کداممان به شاخه‌ها نمی رسید. اما حسرت میوه‌های باغ کریم آقا هیچ وقت به دل هیچ کداممان نماند. به قول ننه، کریم آقا دقیق مثل اسمش بود. هرسال اول نوبرانه، کریم آقا در باغش را باز می‌گذاشت. دست هرکس که از جلوی باغ رد می‌شد را می‌گرفت و می‌برد تو. یک سبد هم پر از میوه می‌داد زیر بالش. جوری از خوردن ما لذت می‌برد و کیف می‌کرد که فکر می‌کنم به عشق همان چند روز تمام طول سال به باغش می رسید. 🖊شکوهی https://eitaa.com/chand_jore_ba_man