eitaa logo
چند جرعه با من بخوان
112 دنبال‌کننده
395 عکس
83 ویدیو
0 فایل
@E_shokoohi اگه حرفی با من داشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بیداری ملت
4.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب شهید جمهور رو فراموش نکنید 🎬 برای بیداری وجدانها @Bidari_Media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی نهج‌البلاغه‌ام را می‌زدم زیر بغلم و با خودم می‌بردم هر جا که احیا دعوت شده بودم. اولش برای آنکه دل مستمع آماده شود، با این فراز از نامه‌ی ۴۷ نهج‌البلاغه شروع می‌کردم: حسنم، حسینم، شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و همه‌ی کسانى را که این وصیّت به آنها مى‌رسد... همین‌ عبارت برای اینکه آدمها احساس کنند مولایشان در بستر شهادت افتاده و مظلومانه آنها را خطاب کرده بس است، برای لرزیدن دلشان کافیست! آرام شروع می‌کردم به خواندن وصیت مولا، بعد یک جایی بی اختیار صدایم می‌لرزید و یک حلقه اشک می‌دوید توی چشمهایم و من برای اینکه بغضم نترکد چند لحظه سکوت می‌کردم و زن‌ها و مردها از فرصتِ همین سکوت برای خودشان روضه به پا می‌کردند و اشکها یکی بعد از دیگری جاری می‌شد. بعد من بی‌مقدمه می‌گفتم: اَلدّهر اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی حتی قیل معاویه و علی! روزگار آنقدر منزلتم را پایین آورد، آنقدر پایین، آنقدر پایین که مرا با معاویه‌ هم‌ردیف نمود! علی کجا و معاویه کجا؟! و اجازه می‌دادم کمی این "حتی قیل معاویه و علی" در ذهن مستمع هجی شود تا عمق فاجعه را درک کنند و بعد به نشان حسرت و دریغ سری تکان دهند و با اندوه اشکشان را پاک کنند... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی روضه‌ی آرام می‌خواندم. شبیه روضه‌هایی که خود امیرالمؤمنین در دل چاه خوانده: آرام، پرسوز، جانکاه... آخر روضه‌های آرام جگرسوزترند. مستمع مجال داد زدن ندارد، عوضش ذره ذره ذوب می‌شود و جانش به لب می‌رسد! آرام، جوری که بغض ترک نخورد ولی چشمهایم از اشک پر شود از روی نهج‌البلاغه می‌خواندم: خدایا من از آنها خسته شده‌ام و آنها از من خسته شده‌اند! بعد سرم را بالا می‌آوردم و می‌گفتم: مردم از علی خسته شده بودند و اینجا دیگر اجازه می‌دادم صدای هق‌هقم توی بلندگو بپیچد و پرده‌ی بغضِ همه را پاره کند... وقتی صدای مردها توی مجلس پیچید و همه‌ی شانه‌ها به گریه لرزید دوباره از روی خطبه‌ی ۲۵ می‌خواندم: خدایا مردم از من خسته شده‌اند، من را از آنها بگیر... من را از آنها بگیر... این بدترین نفرینی بود که علی در حق دنیا کرد. علی خودش را از دنیای نالایق ما گرفت😭 این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم مستمع‌ها با هزار دریغ و هزار اندوه وای علی بگویند و اینجا دیگر صدا به گریه بلند کنند... بعد هم گریز می‌زدم به آن روایتی که نقل می‌کند رسول‌الله و امیرالمؤمنین کنار هم نشسته بودند، پیغمبر همانطور که محو تماشای علی‌اش بود یکباره بی اختیار شروع کرد به گریه و هی پشت هم قربان صدقه‌‌ی علی رفت: بِاَبی الشهید، بِاَبی الوحید، بِاَبی المظلوم... پدرم فدایت ای شهید، ای غریب و بی‌کس، ای مظلوم، ای علی جانم😭 و اجازه می‌دادم مستمع‌ها دم بگیرند و پشت سر من تکرار کنند: ای شهید، ای غریب، ای مظلوم، ای علی...😭 من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی فقط نمک روی زخم‌ها می‌پاشیدم و مستمع‌ها را به درد غربت علی دچار می‌کردم... جوری که وقتی مجلس را رها می‌کردم، همه احساس خفگی داشته باشند، همه بغضی باشند و قلبهایشان درد گرفته باشد، همه گریه کرده باشند ولی هیچ کسی خالی نشده باشد! دنیا به مولای ما مهلت سبک شدن نداد، توی روضه‌ی علی هیچ دلی نباید سبک شود، همه باید سنگین شوند، پر از بغضِ مانده در سینه، پر از احساس خفگی... من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم مستمع‌هایم را حتما به همین حال دچار می‌کردم... جوری که تا خود سحر به خودشان بپیچند و ناله بزنند: آه علی.... ✍ملیحه سادات مهدوی https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
باید خودم را سرگرم کاری کنم و گرنه باز بچه ها سوال‌پیچم می‌کنند. خانه را دو‌بار جارو کشیده‌ام،اما خانه‌ای که چیزی برای خوردن در آن یافت نمی‌شود که رُفت و روب ندارد. دستاس هم بی گندم مانده کنار خانه. کاش این وقت شب نبود تا به بهانه‌ی رخت شستن از خانه می زدم بیرون. ماریه دامن لباسم را می کشد:(مادر چرا دیگر آن مرد برایمان نان و خرما نمی آورد، من گرسنه‌ام) باز دوباره شروع شد. عثمان تکیه می دهد به دیوار:(خودش گفت بقیه‌ی قصه را برایمان تعریف می‌کند پس چرا نیامد؟) پرده را پس می‌زنم. نور مهتاب می‌افتاد روی زیلو. محمد سر از بالشت برمی‌دارد:(به من هم قول داد برایم شمشیر چوبی بسازد. او که بد قول نبود!) نمی‌دانم دعایت کنم یا نفرین. آخر جوانمرد کجا مانده ای؟! تو که می‌دانی یتیم‌های من تمام دلخوشی شان سفره ی شبانه و بازی با توست. سه شب است که به انتظار آمدن تو مرا کلافه کرده اند. صبح که ام‌جابر در خانه‌ام را کوبید و خبر مرگ علی را داد فکر می‌کردم دیگر غمی در دل نخواهم داشت. باخودم گفتم امشب حتما می‌آیی و این خبر را به تو می‌دهم. می‌گویم که دعایم مستجاب شده و نان امشب را روغنی خواهم پخت. اما دلشوره نیامدن تو نمی‌گذارد حلاوت این خبر را احساس کنم. نکند ما را فراموش کرده ای؟!. صدای کوبیدن در بچه‌ها را از جا می‌پراند. پرواز می‌کنند سمت در. محمد با شمشیر چوبی می دود تو. ماریه کیسه نان و خرما را به دوش گرفته. عثمان در را می بندد. زیر لب نه، بلند می گویم:(پس چرا داخل نیامد؟) محمد با ذوق شمشیر را نشانم می دهد. ماریه سفره‌ی نان را باز می کند:( خودش نبود. اما از طرف او آمده بود. گفت دیگر آن مرد نمی آید ) یک خرما بر می دارد و زل می‌زند به سفره: (اما صورتش خیلی شبیه او بود) 🖊 انسیه شکوهی @E_shokoohi https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
یا حبیب علی ۱۴۰۰ سال گذشت، از روزگار شما؛ و چه بزرگانی از شما گفتند و قلم زدند. مردمانی در شرایط سخت و آسان عنوان شیعه و محبّ شما بودن را یدک کشیدند. و امروز از پی گذشت آن روز ها، شیعیان و محبّان تان، فهمیدند و یاد گرفتند، امامی که حتّی در هر نشست و برخاستی نامش را زمزمه می کنند، پدرشان است، پدر واقعی، پدر حقیقی، پدری از جنس آسمان و نور.. این روزها در سده ۱۵ هجری، پیر و جوان شما را خطاب می کنند. کودکان سربندِ بابا علی می بندد. با ذکر باباجان از شما درخواست می کنند، آن چنان که از پدران زمینی شان چیزی طلب می کنند، حتی با محبتی عمیق تر.. مظلومیت یعنی همین، یعنی ۱۴۰۰ سال بگذرد، تا امت بفهمد شما باباترینی برای زمین... 🌹صلی الله علیک یا امیرالمومنین🌹 🖊حسنی
وقتی قرار باشد دست نوازش علی روی سر یتیم ها باشد تنها زمانی ست که از یتیم بودن لذت می‌بری کاش اندازه یک کاسه شیر دست خالی‌ام پر بود برای آمدن در خانه‌ی مولا 😭😭😭😭😭 آقا جان می‌شود امسال دست پدرانه بکشی روی سر هممان همه‌ی‌مایی که نفهمیدیم مثل بچه‌های یتیم در این آخرالزمان بی پدر مانده‌ایم @E_shokoohi https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹غزل مطاف ملائک؛ سروده استاد هاشم شکوهی در مدح امام رضا علیه السلام 🔹با صدای استاد حاج علی ملائکه 🔹پخش شده از ویژه برنامه «پناه» ؛ برنامه افطار شبکه دو سیما در تاریخ ۷ فروردین ۱۴۰۴ @razaviiun2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢پیام تلویزیونی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه روز جهانی قدس تا دقایقی دیگر منتشر خواهد شد 🔹️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی، امشب در پیامی تلویزیونی اهمیت راهپیمایی امسال روز جهانی قدس را بیشتر از سال‌های قبل ارزیابی و تأکید کردند: «إن‌شاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوه‌ترین و باعزت‌ترین راهپیمایی‌های روز قدس خواهد بود.» 👆مشروح پیام رهبر انقلاب اسلامی تا دقایقی دیگر منتشر خواهد شد. 💻 Farsi.Khamenei.ir
می‌خواستم برای فردا یک مطلب بنویسم اینکه هر روزی توی این عالم از ازل تا ابد فقط یک بار وجود داره، هرچقدر هم که سالگرد داشته باشه، تکرار نمی‌شه. می‌خواستم از قدم‌هایی بنویسم که هر کدومش فردا هزار تا قدم تکرار نشدنیه قدم‌هایی که قرار بشه قدم های سید حسن نصرالله شیخ صفی الدین یحیی سنوار اسماعیل حنیه سید ابراهیم رئیسی امیر عبداللهیان سردار محمد رضا زاهدی و هزارن زن و کودک مظلوم غزه و.... که اگر بودن 😭😭😭.... حتما قدم‌هاشون فردا لرزه مینداخت به تن خبیث‌ترین‌ انسان نماهای عالم باورم نشد توی یک سال این همه داغ... یک دفعه این پیام اومد برام شب جمعه دلم هوایی شد🥺🥺 دست گذاشتم روی سینه به تو از دور سلام 😭😭 به اشتراک گذاشتم تا دل شما هم هوایی بشه می‌دونم دلی که پر بکشه می‌شه اشک اشکی که بر محبت علی و اولادش بریزه خریدنی حالا می‌خوام بگم خدایا می‌شه این اشک رو از ما بخری می‌شه این اشک و قدم‌های فردا‌مون فاصله ما تا ظهور رو برامون کم کنه دفاع از مظلوم همون کاریه که ما از سال ۶۱ هجری یادگرفتیم که آرزو داشتیم بودیم و انجام می‌دادیم حالا می‌فهمم راه قدس از کربلا می‌گذرد یعنی چه خدایا ما برای دفاع از مظلوم فردا قدم بر‌می‌داریم خدایا قدم‌های فردای ما رو خودت برکت بده تا برسه قدس ان‌شاءالله. @E_shokoohi https://eitaa.com/chand_jore_ba_man