eitaa logo
چند کلام حرف حساب !؟
3.4هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
35.4هزار ویدیو
167 فایل
﷽ 👈گلچین اخبار و مطالب ناب خبری ✅ تماس با مدیر: @ فعلا مقدور نمیباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از چند کلام حرف حساب !؟
🔴 خاطره‌ای که در زمان حیاتش اجازه انتشارش را نداد! 💠 مادر حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، با جمعی از خبرنگاران به روستای قنات ملک و منزل پدری ایشان رفتیم. حاج قاسم برایمان از جایگاه مادر صحبت کرد و گفت: مطلبی را که می‌گویم جایی . همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم ... 🔻ادامه‌ی داستان در کانال زیر شده 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3870687243Cb7696c0270
🚨 خاطره‌ای که در زمان حیاتش اجازه انتشارش را نداد! 💠 مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی . گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. 🎙خبرگزاری دانشجویان ایران ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ 🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇 Join🔜 @chandkalam http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🚨 ماجرای کف پای مادر حاج قاسم 💠 مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی . گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. 🎙خبرگزاری دانشجویان ایران ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ 🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇 Join🔜 @chandkalam http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40