eitaa logo
💡روشنا
162 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
27 فایل
میخوای روشن بشی و دیگران رو روشن کنی بیا تو کانال روشنا🤗 کپی مطالب بدون لینک کانال آزاد به شرط صلوات بر محمد وآل محمد (ص) ارتباط با ادمین @Eghbal1969
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «ظلمی که مردم خوششون میاد» 👤 استاد 🔸 دنیا درگیر دوتا جهله... # جاهلیت آخرالزمان روشنا بپیوندید 👇👇👇 @chanelroshana
. ۸۵ شهید طی دو ماه! تا الان فقط ۵ حکم اعدام برای آشوبگران جانی صادر شده! سرعت رسیدگی قوه قضاییه متناسب با تحرکات آشوبگران نیست. کجای دنیا نیروی حافظ امنیت را با دست خالی در برابر آشوبگر مسلح به میدان روانه می‌کنند! روشنا بپیوندید 👇👇👇 @chanelroshana
🔺زدن پروژه بود اما من سکوت کردم. نه دفاعی از آن کردم و نه توییتی علیه آن زدم. حالا هم پروژه زدن شروع شده است. وقتی پی این دو شرکت رو گرفتم به یک نکته جالب رسیدم. 🔹هر دو این شرکت‌ها چه در عراق و اخیرا در روسیه فعال شده‌اند. 🔹رقیب این دو نیز یک شرکت سعودی است. علی چاهه روشنا بپیوندید 👇👇👇 @chanelroshana
27.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مانور اقتدار مدافعان امنیت سپاه امان حسن مجتبی ع استان البرز روشنا بپیوندید 👇👇👇 @chanelroshana
💢 | اصحاب «اُخدود» در دنیای معاصر 💠 «اصحاب اُخدود» كسانى بودند كه روی زمين، گودالى وسيع ايجاد كردند و آتشى بزرگ در آن افروختند؛ سپس مؤمنان را در آتش انداختند، آنان را زنده‌زنده سوزاندند و از روی خوشی، نظاره‌گر سوختن مؤمنین بودند. ⚠️ اصحاب اُخدود در قرن 21، شبکه‌های ماهواره‌ای وهابی و استعمارگران بزرگ تاریخ هستند که برای براندازی ایران عزیز نقشه کشیدند، هزینه‌ وحشی‌گری‌های آشوبگران در ایران را پرداختند، در‌حالی‌که همانند اصحاب اُخدود، نظاره‌گر این صحنه‌ها بودند و شادی کردند. 📎 📎 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ روشنا بپیوندید 👇👇👇 @chanelroshana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان نقاب ابلیس قسمت ۲۷ (حسن) صورتش آفتاب سوخته شده و چشمانش گود رفته؛ طوری که وقتی دیدیمش سخت شناختیم. اما وقتی گرم سلام کرد، احوال‌مان را پرسید، دست داد و حرف زد فهمیدیم همان سیدحسین است. مصطفی خیلی وقت نیست سرپا شده؛ سیدحسین که نمی‌دانست ماجرا را، محکم در آغوشش گرفت. مصطفی هم فقط لب گزید و خندید، به روی خودش نیاورد. با تمام شدن کار حکومت داعش، کار سیدحسین هم تمام شده و برگشته؛ سربلند و پیروز. حسادت که نه، اما به حالش غبطه می‌خورم که شد وسیله تحقق وعده الهی: «فإنَّ حزب الله هم الغالبون...» داعشی که چندین سال تمام دنیا را در رعب و وحشت انداخت و سوریه و عراق را به ویرانی کشید، داعشی که با داعیه اسلام و حمایت کفر به میدان آمد، داعشی که موی دماغ اربابان غربی‌اش شده، با دستان سیدحسین و دوستانش جمع شد. دست آنها که نبود؛ دست خدا بود که در آستین آمد. زینب کوچک سیدحسین روی پای پدر نشسته و چشم از او برنمی‌دارد. سیدحسین از خاطراتش می‌گوید و زینب گاه دست به صورت پدر می‌کشد و گاه سرش را به شانۀ پدر تکیه می‌دهد و چشم برهم می‌گذارد. انگار بخواهد تمام نبودن کنار سیدحسین را در همین چندساعت جبران کند. خوش به حالش که دوباره این فرصت نصیبش شد و مثل بقیه بچه‌های شهدای مدافع حرم و... بماند! همسر سیدحسین به مریم گفته بود سیدتمام مدت که سید از خستگی خواب (بخوانید بی‌هوش!) بوده، این بچه بالای سرش نشسته بود و پدرش را نگاه می‌کرد. شب هم کنار سیدحسین خوابیده! هیچکس تا خودش تجربه نکند، نمی‌فهمد در قلب زینب کوچولوی سه ساله چه می‌گذرد! بی آن که بخواهم، خاطره تعزیه شام غریبان جلوی چشمم می‌آید. چشمان درشت و مشکی زینب آرام بسته می‌شود و مادرش او را به اتاق می‌برد. مصطفی لبخند تلخی برلب دارد و این چندماه نبود سیدحسین را تعریف می‌کند. از هیئت محسن شهید تا خانم حسینی و نمایش بامزه الهام و مریم و تصادف حاج آقا و ذولجناح خودش و حمله ری استارتی‌ها؛ اما حرفی درباره خودش نمی‌زند. گاهی صدایش را بغض می‌گیرد و گاهی صورتش را اخم. سید فقط صبورانه گوش می‌دهد. واکنشش گاه تلخندی است و گاه اخم. با این وجود، نگاه سیدحسین هنوز مهربان است. انقدر مهربان مصطفی را نگاه می‌کند که یک لحظه از دلم می‌گذرد شاید مصطفی را از من بیشتر دوست دارد! متوجه مریم می‌شوم که چشم از گل‌های فرش برنمی‌دارد و پیداست که اینجا نیست. آرام با آرنج به بازویش می‌زنم: - کجایی مریم؟ آرام زمزمه می‌کند: - هیچ جا... سرش را بالا می‌آورد و مستقیم نگاهم می‌کند: -هرجا بریم با هم می‌ریم! نگاه شاد مریم مدتی است کمی غمگین و پریشان شده ولی سعی دارد پنهانش کند. می‌شود به راحتی فهمید نگران من و مصطفی و بقیه بچه‌هاست. مصطفی با آب و تاپ زمین خوردن حاج آقا از موتور را تعریف می‌کند. سیدحسین با نگرانی کمی جابه‌جا می‌شود: -حال حاج آقا چطوره؟ بعد نگاهی به من می‌اندازد: -نگفته بودی؟! مستأصل نگاهش می‌کنم که یعنی: «خب چی می‌گفتم تو اونور دنیا بودی نگران می‌شدی...» لبخندی می‌زند، خوب بلد است از چشمانت بفهمد در دلت چه می‌گذرد. دوباره از مصطفی می‌پرسد: -حالا همه حالشون خوبه؟ مصطفی که گویا با آمدن سیدحسین جان گرفته جواب می‌دهد: -بله همه خوبن، ملالی نبود جز دوری شما که اونم الحمدالله حاصل شد. سیدحسین هنوز ماجرای مصطفی را نمی‌داند. ناخودآگاه از دهانم می‌پرد که: - مصطفی هم یکی دو روزه مرخص شده خداروشکر... مصطفی چشم غره می‌رود و سیدحسین اخم می‌کند: -بیمارستان؟ مصطفی سعی دارد از جواب دادن طفره برود: - نه چیزی نبود. و از شانس خوبش فاطمه خانم سینی چای نبات را میان جمع می‌گذارد. مصطفی با خوشحالی از اینکه از دست سیدحسین دررفته یک استکان برای خودش برمی‌دارد و به بقیه تعارف می‌زند. سیدحسین اما تیزتر از آن است که مصطفی حریفش شود: -خب آقاسید بگو ببینم بیمارستان قضیه‌ش چیه؟ مصطفی دوباره به من چشم غره می‌رود و بی اختیار می‌خندم. 👇 @Chanelroshana ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، تحلیلی موشکافانه در رابطه با فرقه های ضاله به ویژه تشیع انگلیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😳 دروغ دختری به نام "نیره" باعث کشته شدن نیم میلیون کودک می‌شود.... و امروز این داستان را می‌خواهند تکرار کنند 👌حتما ویدئو را ببینید عجیب اما واقعی😔 🇮🇷 اتحادیه عماریون 🔺همدلی 🔻انقلابی گری @khakestary_amar روشنا بپیوندید👇👇👇 @chanelroshana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅روایت کامل حادثه تروریستی ایذه توسط ماموری که همراه کیان تیر خورد 🔸پیش‌تر مادر کیان تحت القائات رسانه‌های ضدایرانی مدعی شده بود که ماموران حافظ امنیت به آن‌ها تیراندازی کرده‌اند. روانبخش روشنا بپیوندید👇👇👇 @chanelroshana
♦️روزنامه جوان/ 🔹امام جمعه اهل سنت زاهدان روز گذشته در توئیتی نوشت: «انتظار از هیئت اعزامی رهبری دیدن واقعیت‌ها، محکومیت جنایت جمعه خونین زاهدان، دلجویی از خانواده‌های شهدا و آسیب دیدگان این حادثه و احقاق حق بود، نه تهدید و ارعاب مظلوم.» روزنامه جوان نوشت: توئیت او در صفحه رسمی اینستاگرامش نیز منتشر شد. خیلی زود هم بی‌بی‌سی فارسی و رادیو فردا و امثال این‌ها آن را با تأکید بر ارعاب از سوی نماینده رهبری منتشر کردند. اما در سفر حجت الاسلام حاج علی اکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه به استان سیستان و بلوچستان که در جایگاه ریاست هیئت اعزامی رهبری به استان بود، همه آنچه عبدالحمید اسماعیل‌زهی مدعی انجام نشدن آن است، انجام شد. هم از مردم دلجویی شد (اما تأکید بر مجازات مقصران و پیگیری حوادث اخیر استان شد) هم اعلام شد که کشته‌های بی گناه این حوادث، طبق نظر رهبری شهید محسوب خواهند شد، هم ۱۰۰ نفر از اغتشاشگران مورد عفو رهبری قرار گرفتند و آزاد شدند، هم در دیدارهای متعدد، هم صحبت‌های همه طرف‌های ماجرا شنیده شد. پیش از این هم که تغییرات در فرماندهی انتظامی استان انجام گرفته بود. پس عبدالحمید از کدام تهدید و ارعاب سخن می‌گوید؟ و مدعی کدام دلجویی شده است؟! آنچه در این سفر انجام نشد، باج دادن به زیاده‌خواهانی بود که با سخنرانی‌های سیاسی و تحریک آمیز خود آرامش را از استان سلب کرده‌اند. آنچه انجام شد و عبدالحمید نامش را ارعاب و تهدید مظلوم گذاشته، هشدار و تذکر شدیداللحن بابت تحریک مردم در مسیری خلاف واقع است. اصل ماجرا این است که در سفر هیئت اعزامی رهبری به سیستان و بلوچستان، حساب مردم از حساب تحریک‌کنندگان جدا و با هر کدام رفتار متفاوتی انجام شد. با مردم رحماء و با تحریک‌کنندگان و برهم زنندگان آرامش استان، اشداء؛ این امور است که برخی را عصبانی کرده است، وگرنه هم از مردم دلجویی شد و هم حرف‌شان زده شد. روشنا بپیوندید👇👇👇 @chanelroshana