در میان قفسه های کتابخانه
همیشه در پس سیاهی روشنایی است. زنان کوچک
فکر میکنم زندگی شبیه به یک زخمه.
تا خوب بشه کلی باید درد بکشی تا اینکه خوب میشه
ویکتوریا چاپل
در میان قفسه های کتابخانه
فکر میکنم زندگی شبیه به یک زخمه. تا خوب بشه کلی باید درد بکشی تا اینکه خوب میشه ویکتوریا چاپل
زندگی هم مثل یه کتاب که صفحه صفحه ورق میخوره روز به روز میگذره تا پایان.
ویکتوریا چاپل
در میان قفسه های کتابخانه
دلم تنگ شد واسه اون روزا
من با آب پریا
دونگی
یانگوم
تیم نجات رباتیک
انیمهی لاپوتا قصری در آسمان
و خیلی چیزای دیگه بزرگ شدم