در میان قفسه های کتابخانه
هیچ چیز مانند بخشش و احسان انسان را سیر نمی کند. ارسطو
اینو جدی میگم. بخشش واقعا میتونه تورو راحت کنه.
کافیه فقط ببخشی با اینکه دلت میخواد تلافی کنی . ولی بعدش رو دلت نمیمونه که اگه میبخشیدم الان یه طور دیگه بود
امروز سر جلسه امتحان دیوونه شده بودم.
دوربین رو به روم بود داشتم دست تکون میدادم براش بعد مراقب با اشاره گفت با کیای بعد من اینطوری بودم که هیچکیییی و تا پنج دقیقه داشتم میخندیدم به این موضوع و بعدش به دیوار نگاه میکردم خندم میگرفت
دوستان کناری اینطوری بودن که : خوبی؟
هدایت شده از تکستخونه:|
اینهمه تکست نوشتیم
گفتیم بقیه فلانن
گفتیم رازتون رو به بقیه نگید چون نمیشه اعتماد کرد
دردتون رو به بقیه نگید چون ممکنه سو استفاده کنن
هدف هاتون رو نگید چون خراب میشه
و ...
یبار نشد ببینیم که ما همون نفر دوم داستان بقیه ایم
خودمونو درست نکردیم ،
وقتی یکی میاد بهمون اعتماد میکنه و ما یکاری میکنیم که پشیمون بشه ، نباید انتظار داشته باشیم که بقیه هم با ما خوب باشن
اگه همه پاک و منزهیم پس چرا اینقدر جامعه مون خرابه ؟
این آهنگ رو بارها و بارها زدم تا بالاخره یکی از بهترین هاشو بفرستم اما از شانس من اون چندتایی که عالی در میومد ایتا تلاش مجدد میزد و ذخیره نمی شد
هدایت شده از در میان قفسه های کتابخانه
بعضی کارا مثل نقاشی کردن با رنگه.
تا دستت کثیف نشده سعی میکنی دستت تمیز بمونه اما وقتی دستت کثیف میشه میبینی اونقدرا هم بد نیست.
ویکتوریا چاپل