در میان قفسه های کتابخانه
و اره من همونم! همون ویکتوریا چاپل قدیمی. همون پاترهدی که همیشهی خدا کارش دعوا با لیلی اسنیپ بود. ه
حرفی نظری چیزی بود ناشناس اینجاس
انگار از اون ۱۰۸ نفر کلا ۲۰ نفر( تازه کمتر) عضو درست و حسابین و بقیه اکانت دیلیت شده یا الکیه
هدایت شده از [کشتیِکاپیتانآگاتا]
It is not length of life, but depth of life
من همیشه راجب یه سری چیزا کنجکاوم و دوست دارم اطلاعات بیشتری راجبشون داشته باشم.
مثلا وقتی یه جا میرم و بحث سر فرهنگ اون منطقه و آداب و رسوم میشه خیلی کنجکاو میشم.
یعنی دوست دارم چیز بیشتری راجب فرهنگشون آداب و رسومشون ، ذهنیتشون داستان های قدیمیشون بدونم و اطلاعات جمع آوری کنم.
به نظرم چیز های خیلی جالب و قشنگی میشه داخلشون پیدا کرد.
بچه که بودم جارو برقی رو شبیه به یه اژدها میدیدم که قصد داره منو بخوره.
روی مبل ها میدوویدم و سعی میکردم ازش فرار کنم و گاهی وقتا هم مامانم باهاش باهام بازی میکرد.
یا اینکه موکت اتاقم طرحایی مثل خط روش داشت که من اونارو مار تصور میکردم و سعی میکردم بدون اینکه پا روشون بزارم رد بشم