در میان قفسه های کتابخانه
فکر میکنم زندگی شبیه به یک زخمه. تا خوب بشه کلی باید درد بکشی تا اینکه خوب میشه ویکتوریا چاپل
زندگی هم مثل یه کتاب که صفحه صفحه ورق میخوره روز به روز میگذره تا پایان.
ویکتوریا چاپل
در میان قفسه های کتابخانه
دلم تنگ شد واسه اون روزا
من با آب پریا
دونگی
یانگوم
تیم نجات رباتیک
انیمهی لاپوتا قصری در آسمان
و خیلی چیزای دیگه بزرگ شدم
کتاب شمارهی هفت ؛ نارنیا، شیر کمد و جادوگر.
این کتاب یکی از جلد های داستان های چند جلدیه نارنیاس و راجب چهار خواهر و برادر به نام های: پیتر، سوزان، ادموند و لوسیِ که وارد نارنیا میشن و اونجا ماجراجویی طولانیای رو تجربه میکنن
برای:
@Victoria70
کتاب شمارهی 24 ؛ بینوایان
ژان والژان برای سیر کردن فرزندان خواهرش تیکهای نان میدزده و برای همین ۱۹ سال در زندان اسیر میشه . و بعد از ازادیش زندگیش رو وقف نیازمندان و کوزت دختر یتیم میکنه اما این داستان ادامه داره
برای :
@sezatara
کتاب شمارهی 35 ؛ بابا لنگ دراز
این کتاب راجب به جودی ابوته که یک نفر با سرمایهی خودش اون روز دانشگاه میفرسته اما جودی فقط از طریق نامه با بابالنگ دراز عزیزش در ارتباطه .
برای:
@Elnjaa