در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید #فور
اون نتوانسته بود انسان های واقعی را دوست داشته باشد
انسان های واقعی تلخ بودند
آنها با کارهایشان او را میرنجاندند
انسان های واقعی نمیفهمیدند که گاهی فقط باید بغلش کنند و ساکت بمانند تا او اشک هایش را ببارد
آنها هیچوقت نفهمیدند که او گاهی فقط نیاز داشت شاد باشد
شادی را از او گرفتند و غم را مهمان دلش کردند و درب قلبش را زنجیر کردن تا غم جای جای قلبش را تار بتند
جای آنکه زخم هایش را نوازش کنند و ببوسند انگشت درون زخم ها فرو میکردند تا عمقش را بسنجند
انسان های واقعی بی رحم بودند
او توانست عاشق شود، ولی نه عاشق انسان های تلخ و بی رحم واقعی؛ او عاشق فرد مورد علاقهی شیرین و مهربان خود شد
انسان های واقعی فرد شیرین و مهربان او را نپذیرفتند، ولی مگر مهم است؟
مهم اوست که عاشقانه اورا میپرستد
"معشوقِ خیالیِ او حقیقیترین عشق را به او هدیه داد!"
نعنا🌱
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید #فور
چشمانم را بستم و به آغوش کشیدمش و در حالی بیدار شدم که دیگر او کنارم نبود.
هینا
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید #فور
میگن تو بهشت هرچی که بخوای بهت میدن. پس... شاید اگه بمیرم، اونجا بتونم تو رو به دست بیارم.
آیدا
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید( با ذکر اسم مستعار)
سرگشته محضیم و در این وادی حیرت
عاقلتر از آنیم که دیوانه نباشین.
اخوان ثالث
(نعنا جان فرستاده...)
در میان قفسه های کتابخانه
گاهی آدم باید نگاهی به اطرافش بیندازد و ببیند چه شد که به اینجا رسید. ویکتوریا چاپل
انسان نیمه اول عمرش را سر غرورش میجنگد و در نیمه دوم عمرش به دنبال چیزهایی میافتد که بخاطر غرورش از دست داده.
آلبر کامو
در میان قفسه های کتابخانه
انسان نیمه اول عمرش را سر غرورش میجنگد و در نیمه دوم عمرش به دنبال چیزهایی میافتد که بخاطر غرورش ا
میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همهی ما شبیه یکدیگریم.
فئودور داستایوفسکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر چیزی رو تغییر ندی ، یعنی بازم انتخابش کردی!