eitaa logo
• خَــط مُـقَـدم🇵🇸 •
298 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
150 فایل
🌹 ﷽ 🌹 📚 شهید ابراهیم همت: "هر موقع در مناطق جنگی راه را گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می کوبد همان جبهه خودی است." +پاتوقی امن با کلی اتفاق جذاب، برای #تربیت‌نسل‌فردا 🌏 پایگاه اطلاع رسانی حوزه بسیج دانش آموزی شهید صالحان شهرستان چرداول
مشاهده در ایتا
دانلود
✨عشق از سرای این دل من پا نمی‌شود مجنون دلش به جز سوی لیلا نمی‌شود ✨بالای تخت یوسف کنعان نوشته‌اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود 🤲🏻 🚩| @chardavol97
18.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ 🌹 🌟تو هم دعوتی..🌟 "اعتکاف فرصت خلوتی عاشقانه است.."🌿 ♦️ارسالی از : سایان ترازوزر، پایه هفتم از واحد مقاومت فاطمیه 🚩| @chardavol97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊سلام_امام_زمانم💚 🔹️نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى... 🔹️جهان ز دودِ ستم شد سیاه، در برِ چشمم فروغِ صبحِ سعادت، خدا کند که بیایى... 🚩| @chardavol97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ 🌹 🌟تو هم دعوتی..🌟 "اعتکاف یکی از راه های هم کلام شدن و ارتباط با خداوند است.."💫 ✅ ارسالی از : سنا جلیلیان، پایه هفتم از واحد مقاومت فاطمیه 🚩| @chardavol97
📸| ؛ حضور دانش آموزان در نماز جمعه ۲۱ دی ماه در مسجد جامع شهر سرابله..✨ 🚩| @chardavol97
*خانم معلمی تعریف می‌کرد:* *در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم.* *به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.* *پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچه‌ها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.* *چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.* *روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم.* *باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.* *ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع.* *دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد.* *بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.* *سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.* *خب چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!* *نمونه خوبی و تو دل بروی بچه‌ها بود!!* *رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید* *به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم.* *خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد!* *فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند.* *نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود.* *از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش می‌کنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه،* *من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود.* *حالا آنی که کنارم بود، زنی بود مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود.* *بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد،*دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.* *همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:چرا اینجوری کردی؟!* *چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!دخترک جواب داد:* *آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!!* *معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا *پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟!* *چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است،* *چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم.* *تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود،* *این زبان اشاره است، زبان کرولال‌ها* *همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!!* *آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!!* *فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و...* *تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،،* *نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!!* *از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!!* *با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند!!* *درس این داستان این بود:* *زود عصبانی نشو،* *زود از کوره در نرو،* *تلاش کن زود قضاوت نکنی،* *صبر کن تا همه‌ی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!!* ❤️😍😘🥹🥹🥹🥹🥹🥹 ‌‎  ‎‌‌‎
🔴عکس بالا هست و عاملش دلارها و بمب های آمریکایی! عکس پایین کالیفرنیای آمریکاست و عاملش ! و روزی که بخواد اراده الهی جاری بشه...!