🏴 قرار هفتاد و چهارم 🏴
دستِ خودم كه نيست!
دل شوره امانم نمى دهد! بلا تكليفم...
هنوز نمى دانم كه رفتنى هستم يا زبانم لال...
اين سه شنبه هم آمدم!
با نيّتِ خادمى، به نيابت از علمدارِ كربلا...
شنيده ام آقا، عاشقِ عمويش عباس است...
حرفِ او را زمين نمى گذارد!
شايد به حرمت عموى بزرگوارش، مزد نوكرى ام را زودتر بدهد!
شايد همين فردا، جواز كرب و بلايم را از دستانِ مباركش بگيرم!
كسى چه مى داند؟!؟
شايد هم همين حالا...
سه شنبه اى ديگر نيز، بى حضور نازنين مولايمان (عج) سپرى شد!
اين سه شنبه به تاريخ ١ آبان ماه، با پذيرايى " دمنوش " ميزبان رهگذران " چهارراه عاشقى " بوديم.
اين هفته نيز با أهداى شاخه هاى گل به عابران، عطر انتظار يوسف زهرا (س) را در كوچه پس كوچه هاى شهر پراكنديم.
ويزيت رايگان و واكس صَلواتى هم از ديگر خدمات خدّام المهدى (عج) بود.
يا صاحب الزمان (عج) :
اينبار را به حرمتِ سقاى كربلا...
آقا، جوازِ كرب و بلاى مرا بده!
@seshanbe_mahdavi
@kheyrine_ir
🏴 قرار هفتاد و هفتم 🏴
لحظه هاى آخر است.
چشم هايى كه گريان است از غمِ فراق...
و نفس هايى كه به سختى بالا و پايين مى روند!
سر بر دامانِ وصى و جانشين بر حقش، على بن ابى طالب (عليه السلام) نهاده بود...
چشمانِ مباركش كه چشمهاى گريان فاطمه را ديد...
به يادِ كوچه و سيلى و در و مسمار و آتش، دلش آتش گرفت!
سر مباركش را گرداند تا سفارشِ يگانه دخترش را به على بكند...
اما با ياد كوچه و ريسمان و استخوان در گلو و خار در چشم، بغض، گلويش را به سختى فشرد!
چشم چرخاند...
اما همين كه گرماىِ دستهاى حسن جانش را در دستانش حس كرد...
به يادِ غربتِ او و زهرِ كين و طشت و پاره هاى جگر، جگرش پاره پاره شد...
سر مباركِ حسين جانش را كه به سينه چسباند...
به ياد دشتِ بلا و گودال قتلگاه و حنجر و خنجر، سيلِ اشك بود كه از چشمانِ مباركش جارى شد...
در گوشه ى اتاق، دخترى نشسته بود كه گريه امانش نمى داد...
زينبى كه مى بايد تمامِ اين اتفاقات را به چشم مى ديد و صبر مى كرد!
او را كه ديد، به ياد روزهاى تنهايى و اسارتش، به يادِ صبر بر مصيبتش، لرزه بر اندامِ مباركش افتاد...
پس رو به آسمان كرد كه :
" اَللّهُم اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیْتى... "
خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم. گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است. می آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد وبه اندوه می اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد. من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد و در صلحم با هر که با ایشان درصلح است ودشمنم باهرکس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد. اینان از منند و من از ایشانم ...
سه شنبه اى جانسوز، بى حضور نازنين مولايمان (عج) سپرى شد!
اين سه شنبه به تاريخ ١٥ آبان ماه و در شب رحلت جانگداز "پيامبر اكرم حضرت محمد مصطفى (صلى الله الله عليه و آله و سلم)" و شهادت سبطِ اكبر ايشان، كريم آل طه "حضرت امام حسن مجتبى (عليه السلام)" با پذيرايى "انار و دمنوش " ميزبان رهگذران " چهارراه عاشقى " بوديم.
اين هفته نيز با اهداى شاخه هاى گل به عابران، عطر انتظار يوسف زهرا (س) را در كوچه پس كوچه هاى شهر پراكنديم.
ويزيت رايگان و واكس صَلواتى هم از ديگر خدمات خدّام المهدى (عج) بود.
@seshanbe_mahdavi
@kheyrine_ir
🔸 قرار هفتاد و نهم 🔸
همه ى تلاشش، براى وحدت امّت بود...
امّتى كه هنوز در ابتداى راه بودند و تا انتها، راه بسيار داشتند!
به على (عليه السلام) نيز فرموده بود :
تو را به صبر و سكوت سفارش مى كنم!!!
و آن هنگام، كلام خدا را در نظر داشت كه : "و اعتصموا بحبل الله جميعا... "
پس از هزار و چهار صد سال...
هنوز كه هنوز است، امتِ او، در مسير است، و راهِ زيادى در پيش دارد!
و او نيز، همچنان نگرانِ وحدت و يكپارچگى امتش است...
كه مصداقِ "لا تفرّقوا " باشند و به ريسمانِ محكمِ الهى چنگ زنند!
پيامبرى كه رحمتش عالم گير است و بركتش تا هميشه ى تاريخ جاريست!
سه شنبه اى ديگر، بى حضور نازنين مولايمان (عج) سپرى شد!
اين سه شنبه به تاريخ ٢٩ آبان ماه، با پذيرايى " نسکافه و سالاد ماكارونى " ميزبان رهگذران " چهارراه عاشقى " بوديم.
اين هفته نيز با أهداى شاخه هاى گل به عابران، عطر انتظار يوسف زهرا (س) را در كوچه پس كوچه هاى شهر پراكنديم.
ويزيت رايگان و واكس صَلواتى هم از ديگر خدمات خدّام المهدى (عج) بود.
@seshanbe_mahdavi
@kheyrine_ir
🌺🌺🌺🌺🌺
🔸قرار هشتادم🔸
در اولين نفس هاىِ آخرين ماه از فصلِ برگ ريزان...
در لحظاتِ غم انگيز غروبى كه از نبودِ تو سخت دلگير است...
در طنين صداى خرد شدن برگهاى خزان ديده، در زير پاىِ عابران...
در لحظه لحظه ى اين روزهاى سردِ بى تو بودن...
نشانى از تو مى جوييم...
تا در و ديوار شهر و ديارمان را با رنگِ حضورت، چشم نواز كنيم...
مولا جان :
هر سه شنبه "به وقتِ عاشقى" گرد هم مى آييم...
مى آييم تا دلهايمان را با "قرارِ عشقت" آرام كنيم...
و عطرِ يادت را به عابرانِ "گذرگاهِ عاشقى" هديه دهيم..
سه شنبه اى ديگر، بى حضور نازنين مولايمان (عج) سپرى شد!
اين سه شنبه به تاريخ ٦ آذرماه ماه، با پذيرايى " دمنوش و انار " ميزبان رهگذران " چهارراه عاشقى " بوديم.
اين هفته نيز با اهداى شاخه هاى گل به عابران، عطر انتظار يوسف زهرا (س) را در كوچه پس كوچه هاى شهر پراكنديم.
اهداى گيفت نمدى، ويزيت رايگان و واكس صَلواتى هم از ديگر خدمات خدّام المهدى (عج) بود.
@seshanbe_mahdavi
@kheyrine_ir