eitaa logo
چشمان منتظر
366 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
133 فایل
ازافـتـــخـارات‌این‌نــــسل‌همیـن‌بـس‌کـه اســ✘ـرائیل‌قراره‌به‌دسـت‌مانــابودبـشه...!👊✌️🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای ارتباط با مدیر @admin_naein
مشاهده در ایتا
دانلود
جالب بود🤔 ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾ ‌
⭕️ماهواره پارس ۱، ظفر ۲،طلوع ۴ در آستانه پرتاب رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت: ‏🔻از دستاوردهای مهم دولت مردمی، تغییر گفتمان «ما نمی‌توانیم» به باور «ما می‌توانیم» است. 🔻رئیس سازمان فضایی آخرین وضعیت ۱۰ پروژه فضایی کشور در سال جاری را تبیین کرد. 🔻ماهواره پارس ۱، ظفر ۲،طلوع ۴ و ...از جمله پروژه های فضایی است که به دست جوانان نخبه در حال اجرا و یا در آستانه پرتاب است. ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾
🔴قیمت وطن فروشی در اینترنشنال چقدر است؟ 🔹حمید جباری، کارشناس ورزشی اینترنشنال که به تازگی با این شبکه دچار اختلاف شده با انتشار چند پیام در شبکه‌های اجتماعی دست به افشاگری علیه این شبکه تروریستی زده است. 🔹جباری نوشته است: صادقانه بنده سال هاست بیرون ایرانم. با افراد فراوان در مدیا معاشرت دارم از جریان های سیاسی هم بسیار دیدم و میدانم. مردم داخل ایران تنها هستند تمام این جماعت کوتاه و بلند که خارج ایران میبینید داعیه مهربانتر از مادر نگران جیب خودشان و طمع دلارهای نهادهای حقوق بشری هستند. 🔹جالب آنکه جباری تنها با ۷ ماه همکاری با اینترنشنال به این حقایق و نیات تجزیه طلبانه این شبکه رسیده است. این مجری تلویزیونی در ادامه نوشته است: اگر سالی ۷میلیون دلار بودجه های حقوق بشری نباشد اپوزیسیون ۳تن هم باقی نمی ماند! ۷ماه با اینترنشنال این بنگاه خبری دشمن ایران همکاری داشتم تنها نکته بسنده کنم تنها بایست. خائن وطن فروش و محتاج حق مهمان ۱۵۰پوندی باشی که با این جماعت کار کنی! جالب آنکه جباری تنها با هفت ماه همکاری با اینترنشنال به این حقایق و نیات تجزیه طلبانه این شبکه رسیده است. ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾
پوشش یه مساله فرهنگیه ربطی هم به اسلام نداره، شاید اسلام چارچوب بهش داده و منظمش کرده، ولی همونطور که میبینید حتی خاندان سلطنتی هم برای پوشش یه حریمی قائله و قانون و پروتکل براش تعیین کرده! ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾
17 اردیبهشت ماه سالروز تاسیس بسیج سازندگی و آغاز هفته بسیج سازندگی گرامی باد. گزارش مختصری از اقدامات صورت گرفته بسیج سازندگی ناحیه مقاومت بسیج نایین در سال 1401
محمدحسین صداقت جام یزد: خانم بدحجاب جلوی یکی از علما رو گرفت و از ایشون سوال کرد : اگه یک تار موی من بیرون باشد، دنیا به آخر می‌رسه؟! چرا اینقده شماها گیر می دین؟ عالم جواب داد : اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر می‌رسه؟ قطعا خیـر. ایـن تـار مـو حتـی مـزه و طعـم غـذا رو هـم تغییـر نمی‌ده، امـا بسـیاری از افراد طبیعتـا در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی شـده و اون غـذای خـوب و خوشـمزه از چشمشون می‌افته. حالا بذار یه داستان قشنگ تاریخی هم برات بگم... عالم گفت : روزی یکــی از یــاران امــام صادق ( علیه السلام ) خدمــت ایشــان رســید و گفــت در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش افتــاده، آیــا می‌شود آن روغــن را خــورد؟ امــام صــادق (علیه‌السلام) فرمودنــد: نمی‌توانی آن را بخـوری. مـرد گفـت آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار بگـذارم و از خیـر روغن‌های گـران قیمـت بگـذرم! امـام صــادق (علیه‌السلام) فرمودنـد: آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت، مـوش نیسـت. ایـن دیـن اسـت کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت. حالا خانم بزرگوار : وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید متوجـه می‌شیم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودی خـود اهمیتـی نداشـته باشـه امـا وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت، با این نگاه، بیرون امدن یـک تـار مـو جلوی نامحـرم هـم مهـم می‌شود. ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾
🔴دیکتاتور کیست؟👆 ♦️مالکیت و اختیارات پادشاه انگلیس ♦️در کنار مسئولیت‌های تشریفاتی، ملکه یا شاه اختیارات و مسئولیت های جدی بسیاری را بر عهده دارند. ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾ ‌
🔴 دروغ‌گو کم حافظه است/ واکسنی که اندازه سوهان قم برای روحانی ارزش نداشت! 🔹‌ حسن روحانی در اظهارات اخیر خود مدعی واردات گسترده واکسن کرونا در زمان ریاست جمهوری‌اش شده است. این در حالی‌ست که بازخوانی گفته‌های وی در آن زمان نشان از تناقضی آشکار دارد. 🔹‌ روحانی در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، چند هفته مانده به پایان دولتش، زمانیکه کشور درگیر ویروس کرونا بود و میانگین روزانه ۳۰۰ نفر بر اثر این بیماری جان خود را از دست می‌دادند، گفته بود:«واکسن، سوهان قم نیست که فراوان باشد»! 🔹‌ فراموشی اما پس از ۲ سال به سراغ او رفته و اکنون در اظهاراتی متناقض ادعا کرده است:«ما واکسن کرونا به اندازه کافی آماده کردیم». 🔹‌ البته این اولین‌باری نیست که حسن روحانی اظهاراتی متناقض مطرح می‌کند. معروف‌ترین کذب‌‌گویی او به دوره انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ مربوط می‌شود. وی در ۲۱ فروردین در واکنش به سخنان دور قبل انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود که هرکس وعده ۱۰۰ روزه بدهد عقل ندارد. اما در ۷ ادریبهشت۹۶ پس از ضبط برنامه تبلیغاتی خود در جمع خبرنگاران گفت: «اولویت اصلی‌ام در ۱۰۰ روز اول؛ حل ۱۰ مسئله کشور است». ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾
شنیدم حسن روحانی دوباره در مورد واکسن حرف زده دور دهنت رو پاک کن حسن جان، این حرفا به تو و دولتت نمیاد. ✾•🌿🌺🌿•✾ http://eitaa.com/chashman_montazer1379 ✾•🌿🌺🌿•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 «یکی مثل همه» 🔷 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی قسمت بیست و یکم 🔶مسجدالرسول🔶 داود و احمد و صالح، سحری خورده بودند. کم‌کم داشتند سفره کوچکی را که انداخته بودند جمع می‌کردند. صالح گفت: «بچه‌ها خداییش بیایید افطاری و سحر این دو سه شبی که مونده، یه چیز بهتر بخوریم. به خدا من سه چهار کیلو کم کردم. سر و کله زدن با این بچه‌ها ماشالله خیلی انرژی می‌گیره.» احمد گفت: «افطاری و سحری فرداشب مهمون من. مادرم گفته بود یه شب براتون افطاری و سحری میارم. اما من یادم رفته بود بهش بگم بیاره.» داود گفت: «دستشون درد نکنه. یه بار بود که مادرت بندری درست کرده بود و آوردی حوزه. تا حالا تو عمرم مثل اون بندری نخوردم.» احمد: «پس میگم واسه افطار، بندری درست کنه. سوپ و نون پنیر هم خودش می‌ذاره و لازم به گفتن من نیست.» صالح فورا گفت: «من بگم سحری چی بخوریم؟البته بیشتر شرمندش میشیم. اما حالا که داود گفت، بذار منم سحری رو بگم!» احمد خنده‌ای کرد و گفت: «بگو! بگو آرزو به دل نمونی!» صالح چشمانش را بست و با چنان حس و حال کودکانه‌ای از آرزویش برای سحری فرداشب گفت که احمد و داود فقط به هم نگاه می‌کردند: «دلم... دلم یه زرشک پلو با مرغ سرخ‌کرده می‌خواد. از همونا که یه کاسه آب مرغ هم کنارش میذارن و یه کاسه ترشی لیته هم میذارن اون‌ورش. با یه کم ته‌دیگِ سیب‌زمینی که وقتی برمیدارم، روغنش بچکه رو لباسم.» همانطور که چشمانش بسته بود، نفس عمیقی کشید و ادامه داد: «آخ که چقدر دلم هوای یه کاسه شله‌زرد کرده که روش نوشته باشه یاعلی. بوی خوشش بیاد و بزنم به رگ و بگم الهی شکر. بعد از اون شام و دورچینِ مخصوصش و یه کاسه شله‌زرد، یه لیوان آب‌هویج خالص خالص بخورم و بعدش دراز بکشم.» داود گفت: «دیگه جلوتر نرو! آقای گُشنه! خوبه همین حالا سحری خوردی! من اگه تازه غذا خورده باشم، تا دو سه ساعت بعدش حتی نمی‌تونم درباره غذا فکر کنم. چه برسه که بخوام به زبون بیارم.» صالح گفت: «داود خداوکیلی این که ما خوردیم، سحری نبود که! بودا نه این که نبود. خدا رو شکر. اما قبول کن که پلوقیمه مالِ دو شب پیش، که تا حالا دو بار گرمش کردیم و گذاشتیم تو یخچال، کجا؟ اون زرشک پلو با مرغی که من گفتم کجا؟» احمد که داشت سفره را جمع می‌کرد گفت: «باشه حالا. به مادرم میگم. ببینم شرایطش داره یا نه؟ اما قول نمیدم.» صالح که با همین قولِ نیم‌بندِ احمد دلش خوش شده بود گفت: «آخیش. حتی تصورش هم خوبه. بازم بگم دلم چیا می‌خواد؟» داود رو به احمد کرد و گفت: «پاشو بریم که این دوباره می‌خواد چرت‌وپرت بگه.» بعد رو کرد به صالح و گفت: «پاشو دندونات مسواک بزن که الان اذونه و ملت میاد. پاشو ببینم!» همین طور که داود و احمد به طرف وضوخانه می‌رفتند داود به احمد گفت: «احمد یه چیزی بگم؟» احمد گفت: «بگو!» داود گفت: «احمد من دقت کردم دیدم دو سه روزه حمام نرفتی. درسته؟» احمد گفت: «آره. زدم به بی‌خیالی.» داود گفت: «خیلی عالیه. اگه تو حجره تنها بودی و خدا این شرایط و این بچه‌ها و این مسجدو جلوی پامون نمی‌گذاشت، شک ندارم که بحثِ وسواسیتت به نجسات و طهارت بهتر نمیشد. حالا تو خیلی خوبی و مشکلت حاد نیست. بخاطر همین، وقتی تو جمعِ بچه‌پسرها قرار گرفتی که خیلی شاید اهل مراعات و رعایت نیستن و با دست نَشُسته به تو و در و دیوار و زمین و زمان میزنن، کم‌کم حساسیت خودت هم کمتر شد. این خیلی خوبه.» احمد گفت: «آره خب. اصلا بخاطر همین بچه‌ها حساسیتم کم‌تر شده. وگرنه دو روز اول که اومده بودم، داشتم عصبی میشدم. می‌دیدم بچه‌ها با دست خیس به همه چیز دست می‌زنن و بعدش هم با هم دست میدن و بعدش هم میومدن جلوی من و با منم می‌خواستن دست بدن و اصلا مکافات داشتم دو روز اول. دیدم یا باید بذارم و برم و پشت سرم نگاه نکنم. یا این که بمونم و با همین بچه‌ها حالم بهتر بشه و بگم ایشالله که همه‌چیز پاک و طاهره.» داود گفت: «همینه. بنظرم دو سه سال با بچه‌ها کار کن. تو زمینه و توانِ مسائل تربیتی کودک و نوجوان رو داری. بمون همین‌جا و کمکشون کن. حال خودتم بهتر میشه. راستی اوضاع وضو گرفتنت چطوره؟» ادامه👇👇