چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
که گفته اند نکویی کن و در آب انداز
ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کن
نظر بر این دل سرگشته خراب انداز
به نیم شب اگرت آفتاب می باید
ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
درود بر شما
فرآفرینان مهرآیین!
پگاه دوشنبه امرداد گرم و
تابستانی یتان خنکانوش
قل قل چشمه های کوهساران،
چه نیکو گفت«بی بی جان » که
می گفت؛
هیچ وقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کرده ای
و بعدها به این نتیجه رسیده ای
که ذره ای برای عشق تو ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخور.
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدی؛
و چه چیزی زیباتر از عشق
بهترین های جهان آفرینش پیشکشتان
و دلارام باشید .
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
ای که در کوی خرابات مقامی داری
جم وقت خودی ار دست به جامی داری
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفرکرده پیامی داری
خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
بوی جان از لب خندان قدح می شنوم
بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
می کنم شکر که بر جور دوامی داری
نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود
تویی امروز در این شهر که نامی داری
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری
درود بر شما
مهربانان و نیک منش!
پگاه سه شنبه ۱۷ امرداد تان
پدرام و فرخنده،
«بی بی جان » نقل می کرد و می گفت که؛
یادت باشه لطيف باشی
اجازه ندی اين دنيا دلت رو
خشن كنه،
نگذار درد در وجودت نفرت
ايجاد كنه ،
اجازه نده تلخى ها
شيرينى وجودت را بدزدن
به امید روزی که سرزمین مان و دنیایمان تهی از غم و اندوه باشد و شادی راه و رسم همه ی ترانه ها باشد...
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
دل چو از پیر خرد نقل معانی می کرد
عشق می گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود
آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق
مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود
راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود
درود بر شما
مهرپروران نیکو سرشت
پگاه چهارشنبه امردادی تان روشن از الماس کوه نور،
«بی بی جان » م گفت ؛
خوب دقت کنی می بینی که،
صورت های زیبا
همه جا حضور دارند و هستند،
اما
ذهن های زیبا ، اندیشه های خوب
سخت پیدا میشه ،
سعی کن عاشق ذهن و اندیشه زیبا بشی
پایا و به کامه زیوید...
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
شراب خورده و خوی کرده می روی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
بنفشه طره مفتول خود گره می زد
صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت
من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش
هوای مغبچگانم در این و آن انداخت
کنون به آب می لعل خرقه می شویم
نصیبه ازل از خود نمی توان انداخت
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
که بخشش ازلش در می مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
درود نیکمنشان ارجمند و فرهیخته!
بامداد آخرین روز هفته تان
خوش آهنگ.
هرروزتان بر مدار عشق ، شادی ، کامیابی و بالندگی و آرامش
«بی بی جان» می گفت؛
حال دلت رو
به بودن و نبودن آدما،
گره نزن
آدما به واسطه شرايط
گاهى هستند
و
گاهى نيستند.
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
کز بهر جرعه ای همه محتاج این دریم
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم
جایی که تخت و مسند جم می رود به باد
گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم
تا بو که دست در کمر او توان زدن
در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم
از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست
با خاک آستانه این در به سر بریم
درودهایم پیشکش شما
نازنین دوست نیک اندیش
و والامنشم
آدینه ۲۰ امرداد بر شما فرخنده و فرخ پی.
هرچی فکر می کنم ، «بی بی جان»
چقدر گل گفت ، آنروزی که من ناراحت گوشه ای کز کرده بودم،
وقتی منو دید گفت؛
اندازه هاتو اگه بدونی
همیشه محترم و عزیزی
و هیچ وقت هم ناراحت نمیشی؟!
اندازه گلیمت؛
اندازه توقعت
اندازه دهنت
چه که چی خوش گفت ،
یادش بخیر
یزدان بی همتا شادی بخش
و آرامش افزای مانایی تان...
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچه معشوقه ما می گذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارش
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش
درود
بر شما بزرگواران فرهیخته و دریا دل
بامدادتان عطرآگین شکوفه های باغ آفتاب،
آغاز هفته تان و ۲۱ امردادتان فرخنده و نیکو
«بی بی جان »صبح شنبه ها دعا می کرد
و می گفت؛
یادتون باشه چهار جمله ای که بارها در قرآن اومده
نا امید نشوید
غمگین نشوید
ضعیف نشوید
مایوس نشوید.
هر که دور از رحمت یزدان بود
او گدا چشم است اگر سلطان بود
سلام ، صبح بخیر زندگی
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب می گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس می جوشیم
می کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
درود بر شما
شهسواران نازنین و نازآیین!
یکشنبه ۲۲ امرداد و تابستان تان
دلخواه و رویایی؛
به شیرینی عسل و
به شادمانی قاصدکهای خوش خبر.
از «بی بی جان » نقل می کنم که می گفت؛
از نشانه های یک فرد عاقل اینه که،
هر وقت بفهمی از هر کسی یا
عاملی که
آرامشتو بههم میزنه،
باید دوری کنی.
فرقی نمیکنه چقدر از ارتباط تون
گذشته یا با اون فرد چه نسبتی داری،
بعضی از چیزها رو باید رها کرد
و بعضی از آدما رو باید حذف کرد؛
رهاشون کرد.
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی
در گوشه سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی
آن روز دیده بودم این فتنه ها که برخاست
کز سرکشی زمانی با ما نمی نشستی
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی
درود ر شما مهرپویان
و مهرجویان زیبااندیش!
بامداددوشنبه تان عطرآگین
شکوفه های امید و نوید،
امروزتان خوش خبر و شادی ارمغان و دلخواه؛
سرشار از انرژی های مثبت
سرشار از فرکانسهای ناب
چه خوش می گفت «بی بی جان» سر سفره که بیاییم
برای آرامش هم دعا كنیم
برای قضاوت نكردن
برای زرنگی نكردن
برای دروغ نگفتن
برای وفای به عهد
برای مهربان بودن
برای شکر نعمت
برای دلی را آزرده نکردن
برای انسانیت دعا كنیم
شاید بشود كه دلهایمان را
به یکدیگر نزدیكتر كنیم.
خداوند مهرآفرین
آرامش افزای زندگی تان.
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست
صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
که چون شکنج ورق های غنچه تو بر توست
نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست
مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است
که داغدار ازل همچو لاله خودروست
درود دوست ارجمندم
چشم و دل بامداد سه شنبه
۲۳ امردادتان روشن به عشق و امید،
و هرروزتان مملو از آرزوهای ناب دست یافتنی و سرشار از رخدادهای فرخنده و لبریز از شادی های ماندگار،
«بی بی جان » از زمانه دلخور بود
و می گفت؛
باید به خودت قول بدی
خودتو بذاری توی اولويت زندگيت
و به خاطر ديگران خودتو فراموش نكنی
هر چند وقت یکبار به خودت سر بزنی
حال خودت رو بپرسی .
خداوند نسیم نواز و شبنم پرداز گلبرگ وجودتان...
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع
درودبر شما ماه رخساران نیک اختر
و درود بر روشن اندیشان راستین باور
پگاه چهار شنبه ۱۴۰۲/۵/۲۵
چه شیرین و خوب گفت «بی بی جان» که؛
با آدما مثل خودت رفتار کن
نه مثل خودشون
تو خوب باش،
خودت باش،
مثل هیچکس نباش.
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
چون تو را در گذر ای یار نمی یارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم
دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاک درش با که بود بازارم
درودهای فراوان بر شما
همراهان بزرگوار و گرانسنگم
پگاه پنجشنبه ۲۶ امرداد ماهنان فرخ و همایون
«بی بی جان» می گفت که؛
یادته وقتی کتاب میخونی
چطور لذت می بری؟!
پس وقتى اتفاق ناگواری
تو زندگيت پیش میاد كتاب زندگی را که نمی بندند،
ورق مبزنن و میرن صفحه ى بعد.
شاید کلید قفل رو تو اون
صفحه های بعدی باشه.
کامروا و دولتمند
و همواره پیروزبخت باشید
سپاسگزارم که از غم جهان می کاهد
و کهکشانمان را به پرتو مهر خویش می آرايید
چاشت امروز با حافظ
ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
شراب خانگیم بس می مغانه بیار
حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع
خدای را به می ام شست و شوی خرقه کنید
که من نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع
ببین که رقص کنان می رود به ناله چنگ
کسی که رخصه نفرمودی استماع سماع
به عاشقان نظری کن به شکر این نعمت
که من غلام مطیعم تو پادشاه مطاع
به فیض جرعه جام تو تشنه ایم ولی
نمی کنیم دلیری نمی دهیم صداع
جبین و چهره حافظ خدا جدا مکناد
ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع
درودم بر شما دوستان
بوستان مهرورزی
صبح هنگامتان خوش عطر گلبرگهای بهارنارنج
«بی بی جان» می گفت؛
میدونم هرکوم از ما
دلایل فراوان برای غمگین بودن داریم!
اما باید چراغ برداریم و بگردیم دلایل کمِ شاد بودن رو پیدا کنیم
گاهی باید ذرهبین بندازیم رو زندگی هامون،
اونوقت یه چیزایی به چشممون میاد که هیچوقت دیدنی نبودن!
امروز تان و فردایتان روشن
و سرشار از امید و شادبختی...