eitaa logo
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ
112 دنبال‌کننده
769 عکس
3 ویدیو
0 فایل
درود دوستان هر روزنامه را با چاشت زیبا و غزلی ناب از لسان الغیب رند همیشه چاره ساز حافظ آغاز کنیم .
مشاهده در ایتا
دانلود
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی از سر خواجگی کون و مکان برخیزم یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم بر سر تربت من با می و مطرب بنشین تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم درودهایم شاخه گلی ست که از مهر و عشق که در پگاه بهاری شنبه ۱۹ اسفند به شما فرزانه گرانمهر پیشکش می‌کنم. « بی بی جان » یادش بخیر همیشه می گفت و تکرار هم می کرد که ؛ آن روزِ خوب، که منتظرش بودی همین امروزه، کِیفش رو نکنی، حَظّش رو نبری، میره ها !!!!! فراموش نکنی ننه جون که گاهی وقتا روزهایِ خوب نمیاند ، می روند! قدر بودن ها و داشته هامون رو بدونیم. روزتون به زیبایی دلتون🌷❤️🌷
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی شده ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم که به همت عزیزان برسم به نیک نامی تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود نه به نامه ای پیامی نه به خامه ای سلامی اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی ز رهم میفکن ای شیخ به دانه های تسبیح که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ که چنان کشنده ای را نکند کس انتقامی درود بر شما نورافروزان و سرور آیینان هفت شهر عشق یکشنبه ۲۰ اسفند ماهتان مهرنواز خنکای نسیم بهاری. «بی بی جان » میگفت؛ چـقدر زیـباســت کسی را" دوست" بداریم نـه از رویِ نیاز نـه از رویِ اجبار و نه از رویِ تنهایی ، فقـط برای اینکه. ارزشِ دوسـت داشـتن داره، دوستتان دارم و برای شما که بهترینید آرزومند بهترین ها هستم 🌷🙏❤️🙏🌷
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ بارها گفته ام و بار دگر می گویم که من دلشده این ره نه به خود می پویم در پس آینه طوطی صفتم داشته اند آن چه استاد ازل گفت بگو می گویم من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست که از آن دست که او می کشدم می رویم دوستان عیب من بی دل حیران مکنید گوهری دارم و صاحب نظری می جویم گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است مکنم عیب کز او رنگ ریا می شویم خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است می سرایم به شب و وقت سحر می مویم حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی گو مکن عیب که من مشک ختن می بویم درود بر شما نوشندگان چشمه سار مهر دوشنبه بهاری تان نیوشای نیکی و فرخندگی؛ ساز بهاریتان دلکوک شادی و آرامش و نیکبختی؛ «بی بی جان » نقل می کرد برامون که؛ باور کن هیچ چیزی در این دنیا ارزش غصه خوردن نداره؛ در قلب خودت باور داشته باش که اتفاقات خوبی در انتظارت هستند؛ خدا هست، زندگیت رو بخاطر هیچ چیز و هیچ کسی تلخ نکن به خاطر خدا آروم باش و زندگی کن مشکلات الانت رو فراموش کن غصه خوردن رو بگذار برای بعد! الان فقط شاد باش و فقط زندگی کن پایندگی و پویندگی تان جاوید باد...
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم بر آستان مرادت گشاده ام در چشم که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله که روز بی کسی آخر نمی روی ز سرم غلام مردم چشمم که با سیاه دلی هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم به هر نظر بت ما جلوه می کند لیکن کس این کرشمه نبیند که من همی نگرم به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم درودهایم رنگین کمانی ام تقدیم و پیشکش حضور بهارینه تان پگاه سه شنبه ۲۲ اسفند تان را چه سان آرزو نمایم که درخور بلندای همت و مرام و بزرگ منشی تان باشد. « بی بی جان » می گفت» یادتون باشه که ؛ امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشی از محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و عاشق باش امروز هر چقدر دلها را شاد کنی، کسی به تو خرده نمی‌گیره پس شادی بخش باش . امروز هر چقدر نفس بکشی، جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه. پس از اعماق وجودت نفس بکش. و هر چه و هر چقدر که میخواهی آرزو کن.
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد خاک وجود ما را از آب دیده گل کن ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است همت نگر که موری با آن حقارت آمد از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد آلوده ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد درود زلال نوشان چشمه سار دانایی و مانایی! پگاه چهارشنبه تان سرآغاز روزی ناب و باشکوه و دلخواه؛ در آستانه بهار و نوروز لبخند بزنید به گستره ی قلمرو گلها؛ بال بگشایید به پهناوری اقلیم پرندگان؛ یادش بخیر «بی بی جان » که می گفت ؛ فاصله ها هیچ‌وقت دوست داشتن رو کمرنگ‌ نمی‌کنه، بلکه دلتنگی رو بیشتر می‌کنه بیشتر به دیدوبازدید اهمیت بدید. شاد باشید به بیکرانگی نور آفتاب جهان‌تاب...
رمضان دوم: حسد قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ... وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ سوره فلق/۵ فیض مشرقی را آواز دادند که فلان در همسایگی تملق تو می‌کند. گفت این تنها یکی از ارکان حسد است. از شر او بخدا پناه باید برد تا به دو رکن دیگر نرسد. یعنی در مصیبت من شادی کند و در شادمانی من هلاک شود. از حسادت او ما را آن مایه زیان نرسد که خود او را. حسود آسوده ننشیند تا نعمت تو را بقیمت جان تباه کند. یکی از مریدان پرسید ما را از حسادت او هم سودی هست ؟ فیض گفت: بجای حسد رشک برید تا خیرخواه کهتران باشید و غبطه خوار مهتران. فضائل القوم فی شوارق الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش هر نفس با بوی رحمان می وزد باد یمن شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او در همه شهنامه ها شد داستان انجمن خنگ چوگانی چرخت رام شد در زیر زین شهسوارا چون به میدان آمدی گویی بزن جویبار ملک را آب روان شمشیر توست تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن بعد از این نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن گوشه گیران انتظار جلوه خوش می کنند برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار تا از آن جام زرافشان جرعه ای بخشد به من درودهایم و سلامهایم پیشکش و تقدیم شما که عزیزید و نازنینید و بهترینید اصلا چه فرق می‌کند با چه زبانی بگویم دوستتان دارم و به داشتن تان می بالم، پگاه طلایی پنجشنبه ۲۴ اسفند برایتان مبارک باد.
هدایت شده از  کشکول ادبی (شعر و موسیقی )
ربنا (1).mp3
10.72M
«ربنا» استاد محمدرضا آنان که لحن پاک تو انکار می کنند خود را به چشم اهل خرد خوار می کنند تنها نه خاکیان که ملائک در آسمان با بانگ ربنای تو افطار می کنند! رباعی :دکتر فرهاد کرمی یاد و نام استاد شجریان گرامی باد! یارب به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحر خیز که صاحب نقسانند عبادات تون مورد قبول حق انشاالله برای هم دعا کنیم 🌼🍃 🌷🌸🌾 🌼🌹🌺🍃 🌺🌸💐🌼🌾
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد گفتم به باد می دهدم باده نام و ننگ گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست از بهر این معامله غمگین مباش و شاد بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ در معرضی که تخت سلیمان رود به باد حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد درودها و سلام های بیکران و فراوان بر شما دوستان بزرگوار و دریا دلم پگاه بهاری و دل انگیز آخرین شنبه سال تان گل آرا و شادی افزای وجودتان. «بی بی جان » چه خوش می گفت که؛ آخر ساله ننه جون سعی کن و همت کن که "عشق " "رفاقت" "مهربانی" رو به همه کسانی که ، از دل شکستن بیزارن و در تمنای آنند که دلی رو بدست بیارن اونایی که می خوان در زندگی شخصی پل باشند نه دیوار اونایی که همیشه یکرنگند نه هزار رنگ اونایی که در سختیها یار و نگرانت هستند نه بی خیالت ، اونایی که با خود رحمت میارن، نه زحمت ، هدیه کنی ، پس روز و روزگارتان سرشار و آکنده از "عشق" "رفاقت "مهربانی" باشه
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی درود دوستان نیک اندیش و نیک مرام پگاه اخرین یکشنبه امسالتان را آکنده از طراوت سبزه ها و مملو از لبخند غنچه ها و آهنگین از آواز پر چلچله های بازگشته از سرزمین رویاهای ابریشمین آرزو دارم. « بی بی جان » مهربون با خوشی و خنده می گفت ؛ همیشه یادتون باشه که مثل طلا باشی تا اگر روزگار آبتون کرد، روز به روز طرح‌های زیباتری از تون ساخته بشه مبادا مثل سنگ باشین که اگه زمانی خردتون کردن لگدکوب هر رهگذری بشین. طلا باش فقط همین
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم عشق دردانه ست و من غواص و دریا میکده سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج ها کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم دوش لعلش عشوه ای می داد حافظ را ولی من نه آنم کز وی این افسانه ها باور کنم درود مهرزادان رادمنش پگاه دوشنبه ۲۸ اسفند تان پرنیان پوش، روزتان سرشار از آرزوهای ناب عمر و عزتتان زیاد
چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ به جان او که گرم دسترس به جان بودی کمینه پیشکش بندگانش آن بودی بگفتمی که بها چیست خاک پایش را اگر حیات گران مایه جاودان بودی به بندگی قدش سرو معترف گشتی گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی به خواب نیز نمی بینمش چه جای وصال چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی اگر دلم نشدی پایبند طره او کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی به رخ چو مهر فلک بی نظیر آفاق است به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور که بر دو دیده ما حکم او روان بودی ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی درود بر شما نیک پنداران مهرپرور پگاه سه شنبه آخرین روز اسفند هزار قاصدک مژده گر و خوش خبر بر بال نسیم آرزوها پیشکش پایانه های اسفندی تان؛ غمها را از دل مهربانتان بتکانید و سبزه سبزه زیر تاق رنگین رویاهایتان بنشانید و هفت سین را به شادمانی بگسترانید که از دور آوای گامهای نوروز گل افروز می‌آید. « بی بی جان » نقل می کرد می گفت که؛ راستش من گاهی فکر می‌کردم شاید این یک جور قدرت باشد که بتونی وانمود کنی از کسی نرنجیدی! نوروز برای رفع کدورت و رنجش ها ست دیگه