⛔ هوس/online ⛔
لطفا عاشق شوید!
لطفا خاطره بسازید و دیوانگی کنید. خاطره هایی که تا هفتادسالگی هم پاک نشن از تنِ ذهنتون.
لطفا روزهای بارانی دست یار رو بگیرید و بکشید تو کوچه پس کوچه های شهر، ترجیحا بدون چتر ...
لطفا به جای کادوهای یهویی و پست کردن عاشقانه هاتون یهویی بهم بگید دوستت دارم و همدیگه رو انقدر محکم بغل کنید تا نفس کم بیارید.
لطفا شبایی که بیخواب میشید زنگ بزنید از خواب بيدارش کنید، با صدای خواب آلود که جواب داد بله؟ مسخره ترین شعری که بلدید رو براش بخونید و کاری کنید که نصفه شبی از زور خنده سرخ شه.
لطفا پا به پای هم مو سفید کنید و برایِ هم بمانید
لطفا بمانید
باز بمانید
باز هم بمانید
و پدر یا مادر بچه هایِ معشوقه تون شوید.
لطفا عاشق شوید و رنگ قرمزِ عشق رو رویِ تنِ خاکستریِ شهر پخش کنید.
عشق این روزها به نفس نفس افتاده،
طفلکی دارد جان میدهد از دورویی ها،خیانت ها و رفتن ها.
این شهر باید جایِ زیباتری برای زندگی شود. بی گریه تر، بی درد تر.
لطفا
عاشق شوید و رنگِ عشق رویِ این شهرِ خاکستری پخش کنید.
.
|📝 #محیا_زند |
.
.
.
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛
پلی میسازیم ب نام #تجربه؛برای رسیدن به #معصومیت های از دست رفته 💚👇👇
eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
بالای گوشیم زدم ؛ شماهم بزنید
گناه یعنی خداحافظ #حسین
🔴 ڪلیڪ ڪنید ⬇️⬇️
eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
✉️ #ارسالی_شما👇👇
سلام علیکم
خداقوت
ممنون از کمک هاتون
من ادمین یه کانالی هستم
در اون کانال یک جورهایی کار جهادی و فرهنگی میکنیم یه تشکیلات انقلابی و مجاهدت وار به وجود آوردیم در اونجا مثل تشکیلات های دیگه ما یک فردی تقریبا فرمانده وار داریم که مرد هستن و برای کارهای هماهنگی و اینها یک گروه داریم
که همه خانوم هستن و فقط ایشون مرد هستن و حتی همسرشون هم کمک میکنن و حضور دارن در گروه با رعایت شئونات اخلاقی و شرعی رفتار میشه و همه به هم مثل خواهر و برادر دینی نگاه میکنن
و بنده به شخصه قصدی جز رضایت خدا و ولی بر حقش امام زمان عج ندارم اما بعضی اوقات باهم شوخی میشه ولی کاملا حدود رعایت میشه به نظرتون کارم اشتباهه یا نه ؟بمونم یا نه؟ چکار کنم به نظرتون؟
✅ پاسخ 👇👇
#سوال / #ارسالی_شما👇👇
سلام .ممنون از کانال خوبتون که واقعا با تمام وجود حس کردم که عضویت من در این کانال اتفاقی نبوده و خدا سر راهم گذاشته .
خواستم کمکم کنید شاید نوشته ام طولانی باشه ولی راه دیگه ای نداشتم .. من دختر ۱۹ ساله هستم تابستان امسال به درخواست خواهرم عضو یک گروه مختلط فوتبالی شدم که بحث فقط در مورد ورزشی باشه ولاغیر ...
با اینکه دوست نداشتم ولی این دلیلی بود که قانعم کرد عضو بشم چون بحث متفرقه ممنوع بود با اسم مستعار پسرانه وارد گپ شدم و فقط مدیر گپ که یه اقایی سید بودن میدونست که من دخترم ...
روزای اول کاملا عادی بود و با کسی چت نمیکردم فقط اخبار میفرستم گپ ... فعالیتم در گپ زیاد بود که منو ادمین گپ کردن با اینکه خودم نمیخواستم ولی با اصرار مدیر گپ قبول کردم ...
روزها گذشت و مدیر گپ میومد پی وی و درد و دل میکرد حرفهایی میزد که خوشم نمیومد( مثلا میگفت عزیزم و اینکه میگف من دلم پاکه ) چند باری تذکر دادم که بلاک میکنم .هر بار که میومد پی وی و ازم تشکر میکرد بابت فعالیتم تو گپ و...
تمام اون شبا میرفتم استغفار میکردم و نماز شب همش گریه میکردم با اینکه من حد حدود خودم را کاملا رعایت میکردم ...
کم کم حس کردم که به مدیر گپ علاقه مند شدم واس همین دنبال راهی بودم که کلا برم از مجازی و بیش از این گرفتار نشم ..
که یه روز یه شات از صحبتش با ابجیم فرستاده که به ابجیم گفته من به خواهرت علاقه دارم بیام خواستگاری؟ با شکلک خنده همین که شاتو دیدم فورا از گپ لفت دادم و هر چی معذرت خواهی کرد وگفت اینکه من فقط با ابجیت شوخی کردم دیگه برنگشتم گپ ....
هر چند روز لینکو میفرستاد و خواهش میکرد که برگردم ولی من میترسیدم برگردم بیشتر گرفتار بشم ...
چند باری دعوام کرد و گفت که من دوسِت دارم و دوس دارم در گپ باشی و دلم شکوندی و ..ـ ولی من برنگشتم ...
بهونه کردم که دارم واس کنکور میخونم و قول دادم بعد کنکور برگردم گپ . چند ماه گذشت و روزی نبود که به اون روزا فک نکنم ـ تا اینکه کتاب سلام بر ابراهیم و خوندم و همزمان با کانالتون اشنا شدم ...
با اینکه من به مدیر علاقه داشتم ولی نمیخواستم از راه حرام وارد همچین رابطه ای بشم به خدا(و شهید هادی) قول دادم که دیگه اصلا برنگردم گپ
و هر چی صلاح باشه همون بشه هر چند واسم سخت بود ...
فورا اکانتمو عوض کردم ( تنها راه ارتباطی ) که دیگه نتونه پیام بده و سر قولم موندم .دو ماه گذشت .تا اینکه یه روز شنیدم که مدیر گپ به رحمت خدا رفته !!!
از وقتی که شنیدم داغونم من واقعا بش علاقه داشتم ولی کاری از دستم برنمیومد و از طرفی برنگشتم گپ که وابستگیم زیاد نشه ...
الان عذاب وجدان گرفتم که چرا دلشو شکوندم و هیچ وقت برنگشتم گپ .... من به خدا قول داده بودم و همه چی رو بخدا واگذار کردم ولی الان داغونم مدام جلو چشممه حرفاش یادم نمیره .... من کاری نکردم فقط نخواستم با نامحرم رابطه داشته باشم همین ..... ولی عذاب وجدان اذیتم میکنه
اصلا نمیدونم اسمشو بذارم عذاب یا بخاطر علاقه ای که داشتم ــ خواهش میکنم کمکم کنید ....کارم درست بود که نموندم ؟؟
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛
پلی میسازیم ب نام #تجربه؛برای رسیدن به #معصومیت های از دست رفته 💚👇👇
eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
✅ پاسخ👇👇