eitaa logo
⛔ هوس/online ⛔
4.3هزار دنبال‌کننده
521 عکس
141 ویدیو
14 فایل
کاری از کانال #دختران_چادری #بزرگترین کانال #حجاب در ایـران '@clad_girls' ⊹ ⊹ ⊹ ❖ بر روی‌ خرابه‌هایِ‌خاطراتــ‌ تلخ‌ شما؛ پلی میسازیم به نام #تجربه؛ برای رسیدن به #معصومیت های از دست رفته↻✨ ارسال سوال و ارتباط با ما↓ @clad_girls14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 داستان این خانم شدیدا همه مارو درگیر خودش میکنه❌‼️ حتما بخونیدش👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
به نام ارحم الراحمین! ...سالمه،...ساله ازدواج کردم،البته سنتی و عاقلانه! ازحق نگذریم شوهرمم آدم بدی نیستن خوش هیکل خوش چهره کاری خانواده دار....منتها اصلا بلد نیس زندگی عاشقانه داشته باشه،اهمیت به همسر رو نمیفهمه!دوست داشتن بلد نیس!اصلا عشق رو شاید ندونه چی هست! ...سالشه!یجورایی حق داره چون طعم اون زندگیارو نچشیده وندیده واصلا بهش یاد ندادن!اوایل خیلی زندگیمون خوب بود!من قبل ازدواجم ی پسرعاشق پیشه تو زندگیم بود منتها به خاطر مذهبی بودنم برام مهم نبود سعی کردم عاقلانه ازدواج کنم . اوایل همه چی خوب بود اما به محض هم خونه شدن فهمیدم ایشون هیچ آدابی از همسرداری بلد نیس!هیچ درک متقابلی نداره!منوتنهامیزاشت برای هم صحبتی با خواهراش!تادیروقت گاهی شباتنهابودم چون ایشون طبقه پایین درکنارخواهراشون بودن ومن دانشجوی افسرده داغونی ک زیر پتو هق میزد ازتنهاییش...... تحمل تحمل تحمل....تا اینکه باردارشدم! دوران بارداریمو بعدش هم همین منوال بود البته کمی بهترشد بخاطر اختلافاتی ک داشتیمو بخاطر صحبتایی ک کرده بودم اما کامل رفع نشده بود! تصمیم گرفتم ازاون خونه برم تا شاید حل بشه...رفتم!اوایل خیلی خوب بود!خیلی بهترشده بود خیلی زیاد.....امابمرور مجدد سرش گرم چیزای دیگ شد! منم ارتنهاییام خسته شدم!مریض شدم!هر روز ی مشکل ازمعده تاااااا.... تا اینکه یه روز توفیق شد وارد ی عرصه جدیدبشمو توفیق خدمت و خادمی امام زمان نصیبم بشه ازاون روز همه خودم رو صرف کارم کردم دیگ تنها نبودم سرم شلوغ شده بود حسابی!به خودمم ته دلم افتخارمیکردم!ی خانم چادری مذهبی نمازخون....خادم امام زمان!!!!!! دوروبرم ادمایی بودن ک کم کم بی حجاب شدن بی نماز شدن!چادرا رفت توکیف بعدم رفت گوشه کمد....دوستایی ک دلبری کردن میش مردابراشون راحت بودومن همیشه مفتخربودم مث اونانیستم....تاااااا اینکه.... .... ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
این اواخر سرم خلوت ترشد نسبت به قبل....تنهاییا زیادشد...بی مهریا!احوالپرسیای همسرم!روزمرگیا!عادی شدنا!یک هفته توی شهریورماه افسرده بودم حتی غذانمیخوردم! اتفاقی سرازی ربات درآوردم دنبال هم صحبت خانم بودم دردودل کنم،اخه خواهرکه ندارم مادرمم ک نمیتونم بگم نه دوست مانوسی...هیچی کاملا اتفاقی ی نفردرخواست چت دادومن اوکی کردم!وقتی اومدگفتم اگه مردبودباهاش خداحافظی میکنم....ازقضامردهم بود یکمی حرف زد واسمموخاست ولی نگفتم! نمیدونم چرا فهمید من چادری ام مذهبی ام خودم واقعا متعجب بودم کاملا حدساش درست بود!اونم مذهبی بود کااامل!نمازاول وقت خون!مشاوره حقوقی بود!تنهابود میگفت بچه دارنمیشه هیچ وقت وازخانم عقدیش طلاق گرفته 2ساعتی حرف زدیم من در رابطه با طلاق ازش اطلاعات گزفتم کاملا رسمی...خاستم خداحافظی کنم گفتن نه بمون بازم منم تنهام...هم صحبت باشیم....منم درگیر خودم بود واقعا تواون شرایط روحی نمسدونستم درستش چیه!بهش گفتم احساس گناه میکنم این کاردرست هست!؟گفت اگه به قصد لذت نباشه اشکال نداره! موندم اماگفتم فقط تا چند روز اینده بعدش میرم....من دیوانه واقعا نمیدونستم اشتباه میکنم...هر روزکه بی مهری همسرمو نی دیدم بدتر به اون پناه میبردم ..البته بداخلاقیامو میبردم پیشش یعنی روی خوش نبود!چون همیشه میگفت شماخیلی بداخلاقی!خب دلیلی هم برای خوبی نبود چون تا فکر خودکشی هم رفته بودم! ... ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
عکسشوفرستادواصرااااارکه توهم عکستوبده گفتم من معذورم اما میتونم روال عادی باشکلک بهت بدم....واین شروع کنار رفتن پرده های حیابود! نزدیکای محرم گفتمش من اول دهه میرم اماهروقت خاستم برم شایدعمدانمیومد حرف بزنه...متاسفانه اونجاهم نشدخداحافظی کنم...ازفعالیتام تومحرم براش عکس میگرفتمواون تحسینم میکرد!ولی حس عذاب وجدانو گناه داشتم!گاهی هم که برای ایمه گریه میکردم میگفتم باخودم هنوزخدابیادمه ک اجازه میده اشکم جاری بشه و ازخودش خاستم کمکم کنه تموم بشه.... چندباری براش عکس فرستادم اما همه عکسام باحجاب بود مثله حالت عادی توخیابون ک همه میبینن ی خانوم رو....ولی هیچ وقت شکلک وسط چهره امو برنداشتم اونم میگفت توزرنگی!ولی خب دلم نمیخاست منو کامل ببینه! چندباری هم ازاشعاری ک دوست داشتم وویس براش فرستادم وفکرمیکنم بدترینش همین بود...خب من صدای آرومی دارم وهمین باعث شد ادامه داربشه!البته ی روزازش خاستم هرچی من دادم بهش پاک کنه....اونم قبول کرد ولی واقعا کردیانه الله اعلم.... تا اینکه ی شب ربات قطع شد ... راستش ته دلم خوشحاااااال بودم....گفتم خداخاسته چون خیلی بهش گفتم خودت منو حفظ کن من دربرابر نفس سرکشم دارم میبازم....اماخیلی عجیب دوباره منوپیداکرد....یعنی باورم نمیشد!حتی فهمیدمن خوشحال شدم ازین اتفاق.ازطرفی کلی منو دعواکرد ک چرا هیچ کاری نکردم برا ارتباط مجددباهاش!چون تنهاحلقه ارتباطی من فقط ربات بود من نه آیدی بهش دادم نه شماره تلفن...صرف ربات! اون آی دیشد بمن داده بود ولی من هیچ وقت نمیرفتم سراغش!خلاصه ک دوباره اومدو من کلی دلم براش سوخت چون مشخص بودخیلی نگران شده !ازطرفی مذهبی بودنش عکساش ک میفرستادحتی اعضای خانوادشوبهم معرفی میکرد مطمئنم میکرداونم آدم بدی نیس ولی مشکلات به این سمت کشوندتش! روال روزهامیگذشت ومن تصمیم گرفتم ارتباطمو کم کنم چون واقعا ازقهرخدامیترسیدم ازطرفی شوهری ک بمن اطمینان بی نهایت داشت! ... ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
ارتباط کمرنگ شد واونم حس میکرد ساز دوری میزنم....ولی مدام بهم میگفت ی دنیا عشق شدی واسم!منم همیشه بهش گفتم حرف عشق نزن...وابستگی ایجادنکن توفقط هم صحبت منی!ولی فایده نداشت! کم کم خودمم درگیرخودش کرد همش سرم به گوشیم گرم بودو واقعا دوری ازش سخت شده بود درتمام مدت ازشوهرم بدگویی نکرد مرتب راهنماییم کرد بزرگترازمن بود و تجربیاتش زیاد....منو ازافسردگی نجات داد اما توی ورطه ی دیگه ای غرق میکرد! هر روز مصمم بودم ی اتفاقی بشه ک خداحافظی کنم وهمش ازامام زمان و خدا وحضرت رقیه کمک خاستم تااااااا اینکه روز آخر برام فیلم ازخودش فرستادو بهم گفت توهم فیلمتوبده ولی من اینکارو نکردم....بهش هم گفتم نمیکنم اینکارو.... بهش گفتم فک میکنم دیگ واقعا وقت رفتنم رسیده....وفردای اون روز25آبان ماه همزمان با اغتشاشات و قطعی تلگرام شدو من الان 1ماهو5روزه هیچ ارتباطی نگرفتم....حتی تلگراممو سعی نکردم نصب کنم....ولی این 1ماه خیلی توخودم سوختم خیلی دلم براش میسوخت وگاها تنگ میشد گاهی وسوسه می شدم با اینکه تقریبا دیگ علاقه ای به شوهرم ندارم وگاهی دلم میخاد همون توتنهایی خودم بسوزم....اما قطع شدن تلگرامو به فال نیک گرفتم وازوقتی وصل شد دیگ نرفتم ربات.... گاهی میگم شایدخدا اینجوری خاست چون میدونست دل رحمی من کاردستم میده... نکته ای ک خاستم بگم اینه ک من باهمه اطمینان به خودم لغزیدم!همیشه به خودم مفتخربودم....میگفتم محاله من خطابرم ولی وقتی به خودم اومدم در دامان خطابودم😔.... امیدوارم خدامنوببخشه واقعا اوایل نمیدونستم ممکنه اشکالی داشته باشه.... باخوندن مطالب شما دیگ دلم براش تنگ نمیشه.... اما ذهنم درگیره اون عکسا و صداهامه ک پیششه؟؟؟؟یعنی تا وقتی ببینه یا بشنوه گناهش برام حساب میشه😔😔😔خیلی ناراحتم خیلی لطفا این نکته رو لحاظ کنین....من به خودم شک نداشتم شک نداشتم شک نداشتم که خطانمیکنم!!!!!گاهی دیگران رو زیرسوال میبردم چطور اینکارارومیکنید؟!با اینکه خودم ی گروه مهدوینه بزرگ داشتم با هیچ مردی هم کلام نمیشدم یکه و تنها گروهو اداره میکردم!اما اطمینان بیش ازحدبه خودم باهام اینکاروکرد لطفا این نکته رو لحاظ کنین....من به خودم شک نداشتم شک نداشتم شک نداشتم که خطانمیکنم!!!!!گاهی دیگران رو زیرسوال میبردم چطور اینکارارومیکنید؟!با اینکه خودم ی گروه مهدوینه بزرگ داشتم با هیچ مردی هم کلام نمیشدم یکه و تنها گروهو اداره میکردم!اما اطمینان بیش ازحدبه خودم باهام اینکاروکرد ممنون🌺 ی نکته ای متذکر بشم....شوهرمن اغلب مواقع که منوتنها میزارن یا درگیر کارن بعلت مشکلات مای یا مراسمات مذهبی هیئتی وکلا اینکه منظورم راه باطل وخطا نیستش....گفتم ک حقی ازش پایمال نشده باشه....تشکر والبته قابل توجه آقایون مذهبی ک فک میکنن اگه بلد نباشن همسرداری ، مشکلی پیش نمیاد !! ✅ یه کم پاسخ از ما👇 دوست خوبم سلام خدارو شکر که تاثیرگذار بودیم و متوجه اشتباهتون شدید ،قطعا بهترین کارو انجام دادین توی ترک ارتباط تون .احسنت به اراده تون😊 ولی یادمون نره که کم اهمیتی طرف مقابل توجیه خوبی برای اشتباهاتمون نیس!! قرار نیس همه ،تمام خوبی هارو باهم داشته باشن ، همسر شما نکات مثبتی زیادی هم داشتن . یکیش این همه اعتماد به شما هست ! سعی کنید ارتباط تون رو با خدا و همچنین با همسرتون قوی کنید . یادمون نره مرغ همسایه همیشه غازه ،قطعا ایشون هم اگه با شما زندگی میکرد چه بسا نقطه ضعف های بیشتری هم داشتن. برای عکسا هم نگران نباشید .توکل به خدا کنید ان شاءالله حل میشه .یهو دیدی گوشی طرف کلا خراب شد! منظور اینه زیاد بهش فکر نکنید که راه وسوسه شیطون خدایی نکرده دوباره باز بشه! ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
🔎 👆👆 ✉️ 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛ پلی میسازیم ب نام ؛ برای رسیدن به های از دست رفته 💚👇👇 eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
283.7K
🍃🌸 با آرزوی توفیقات روز افزون برای کارشناس محترم کانال 🔴 سوالات و شبهاتتون رو برای ما ارسال کنید!
👆 🔴 با دقت بخونیدش لطفا ⛔️ eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵جوان عزیز! اگر تو الآن به اختيار خودت مي‌روي پاي اينترنت مي‌نشيني💻 به اختيار خودت بعضي جـاها کنجکاوانه مي‌روي.. این را بدان که👈 در اردوگاه موصـل چهار فيلم مبتذل آوردند براي اُسرایی که سال‌ها از خانواده شان دورند، افسر بعثي لگد زد به بچه‌ها! بايد نگاه کنيد! تا ديدند مبتذل است؛ چشم هايشان را بستند.. فحش داد با کابل به چشم‌هاي بچه‌ها زد، از اين چشم‌ها خون آمد ولي چشم‌هاي خيلي‌ها باز نشد✋. اگر آنها توانستند، ما هم مي‌توانیم. ما گاهي وقت‌ها توانمان را پيدا نکرديم! شهدا اتمام حجت اند! روز قيامت من را مي‌آورند .. اصلا قيامت هم نه، در محکمه‌ي وجدان خودم که هست.. ⚖ آقاي محکمه‌ي وجدان من نتوانستم خودم را کنترل کنم! سايت من را کشاند! دوستی با نامحرم ..جذاب بود، من را کشاند! 😞 محکمه وجدان سريع يک تصوير مي‌آورد، تو چه فرقي با شهیدی داري که نگاهش را کنترل کرد؟! توانست جلوی خود را بگیرد و با نامحرم رابطه برقرار نکند..در صورتی که اونا هم غریزه داشتن و میتونستن گناه کنند.. به کانال ملحق شوید ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
🔎 👆👆 ✉️ 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛ پلی میسازیم ب نام ؛ برای رسیدن به های از دست رفته 💚👇👇 eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
645.6K
🍃🌸 با آرزوی توفیقات روز افزون برای کارشناس محترم کانال 🔴 سوالات و شبهاتتون رو برای ما ارسال کنید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠پیام یکی از همراهان کانال ❤️ ✍سلام عرض ادب خدمت شما،قصه دوستی من و شهدا و ترک گناهم شاید برای شما شنیدنی باشه.من یه خانم سی و دوساله هستم،خیلی تنها و بی کس بودم افسردگی داشتم از تنهای رنج میبردم،تا اینکه یکی از آشناهامون منو رو با فضای مجازی آشنا کرد که اصلا هیچ آشنایی با اینجور محیط نداشتم،تقریبا یک سال و نیم میشه ک وارد دنیای مجازی شدم،قبل از هرچیز لازمه بگم که من قبل از اینکه وارد دنیای مجازی بشم نمازام اول وقت بود قران خوندنم همیشگی بود حتی موقع خواب،پایگاه بسیج رفتن و مسجد رفتنم همیشه برقرار بود ولی از وقتی ک وارد دنیای مجازی شدم کم کم همه این عادتهای خوب جاشو داده بود به چت کردن بانامحرم.اصلا اگه یک ساعت چت نمیکردم میمردم،انگار بدجوری معتادش شده بودم اصلا هم نمیتونسم ترک کنم ولی پیش وجدان خودم خیلی ناراحت بودم همش باخودم میگفتم،به کجا رسیدی که چت کردن بانامحرم و شوخی بانامحرم شده بهترین تفریحت،همش میگفتم امام زمانت داره نگات میکنه و غصه میخوره،هرچی ام این گناه لذت داشته باشه به ناراحت کردن امام زمانت نمیارزه.از خدا خواستم خودش کمکم کنه.تااینکه روز هشتم اسفند بود باخانواده قرار گذاشتیم بریم پارک،سوار اتوبوس شدیم و تایه جایی رو رفتیم بعد آدرس پارک مورد نظر رو ازشخصی پرسیدیم ولی اون اشتباهی گفت سوار این اتوبوس که بشید ایستگاه آخرش پارک مورد نظره،سوار شدیم ایستگاه اخر پیاده شدیم سراغ پارک رو گرفتیم ازشخصی گفتند اشتباه اومدید ماهم داشتیم میومدیم که برگردیم چون راه رو اشتباه اومده بودیم دیدیم گلستان شهدای اصفهان خیلی شلوغه،همه جای گلزار نیروهای بسیج و سپاه هستند و عکس و پوسترهای شهید حاج حسین خرازی به در و دیوار نصبه پرسیدیم چه خبره گفتند امروز سالگرد شهادت حاج حسین خرازی است خانوادم برای اولین بار بود ک تو عمرشون به پاشون به گلستان شهدا باز میشد باخودمون گفتیم حتما حکمتی داشته ک راه رو اشتباهی اومدیم اولین تلنگر سرخاک شهید خرازی بود که خوردم وقتی رفتم سرخاک این شهید بزرگوار فقط اشک میریختم و باخودم میگفتم خجالت نمیکشی از شهدا این همه گناه کردی چجوری روت میشه اومدی سرخاک شهدا.از همونجا بود ک از شهدا خواستم کمکم کنند.یک روز از طرف حرم امام رضا یه بسته فرهنگی اشتباهی اومد درخونه ما که تو اون بسته عکس و خاطرات و وصیتنامه شهدا بود همش رو خوندم و اشک ریختم،یه جمله از حاج حسین خرازی خوندم ک نوشته بود هربلای ک تو دنیا به سرمون میاد بخاطر اینه که از خدا دور شدیم این جمله خیلی برام قشنگ بود،تا اینکه شهدا طلبیدند و اردوی راهیان نور دعوت شدم روز 29اسفند 94از اصفهان حرکت کردیم به سمت جنوب سال جدیدم رو درکنار شهدا آغاز کردم،از روزی که رفتم گلستان شهدا عهد کردم و گناه دیگه نکردم ارتباطم بانامحرم رو ترک کردم و نمازم سروقت شد قران خوندنم ترک نشد،تا اینکه به طور اتفاقی با کانال شهدا،و چندتا گروه دیگه اشناشدم و بم کمک کرد تا دیگه فکر گناه و لذت گناه از سرم بیفته،حضور شهدا رو توزندگیم حس میکنم وقتی به مشکلی برمیخورم اونا رو واسطه قرار میدم و مشکلم حل میشه،بهترین تفریحگاه من شده گلستان شهدا رفتن سرخاک حاج حسین و درد دل کردن و گریه کردن و پشیمونی از گناه،من باشهدا عهد کردم که تا روزی که زنده ام کاری نکنم ک دل امام زمانم رو بشکنم و پای بند به عهدی که باخدا و شهدا بستم باشم. 🔰به یاد سردار شهید حسین خرازی🔰 به کانال ملحق شوید ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
🍬بودن شما در این کانال اتفاقی نیست 🍬
‌ ‌ در هر مرحلـه ای از گنـــــاه هستے سریع توقف کن ⛔️ مبـادا فکر کنی آب از سرت گذشتـه❗️ مبـادا از رحمتـــــ خدا نا امید بشی❗️ شیـــــطان میخواد بهت القا کنه که آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره! ⚠️مبـــــادا فریب شیـــــطان رو بخوری.. خدا بسیـــــار توبه پذیر ومهـــ😍ـــربونـــــه. به کانال ملحق شوید ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
👇👇👇
🔰تجربه تلخ یکی از همراهان کانال🔰 ✍سلام میخام از تجربه تلخم از دوستی با نامحرم توفضای مجازی براتون بگم . 😔 👥داخل فضای مجازی برای سرگرمی میرفتم .چون از خانواده مذهبی بودم همیشه میترسیدم با پسرا دوست بشم .اما کم کم صحبت با نامحرم در اینترنت برام عادی شده بود. تا اینکه با یه پسری که 7سال از خودم کوچیکتر بود صمیمی شده بودم. اگه یه روز باهاش حرف نمیزدم دلم میگرفت ،البته بیشتر تکست میکردیم ،کمرو بودم زیاد تماس صوتی نداشتیم . بعد یه سال که باهم حرف میزدیم و بهم وابسته شده بودیم . یه بار بدون اینکه بهم بگه اومد شهر من . بهم زنگ زد بیا ببینمت من هم تو عمرم با پسری قرار نگذاشته بودم نرفتم . اون هم برگشت . بعد به خاطر همین قضیه دعوا کردم و باهاش قطع ارتباط کردم . اما بعد اومد منت کشی ، باز گول خوردم باهاش رابطه شروع کردم . یه روز یوزر پسورد ای دی اس ال منو خواست که ببینه پنل اینترنتمو . اخه خودش همیشه میداد حتی پسورد اکانت هاش و ایمیلش داشتم .اصلا فکر نمیکردم کارم اشتباست . چندماه بعد خواستم باهاش کلا قطع رابطه کنم چون خواستگار داشتم خانواده ام هم منو تحت فشار گذاشته بودن که ازدواج کنم . بهش گفتم من نمیتونم باهات باشم . چون مطمئنم فایده نداره ارتباطمون . 😭از اون روز تهدیداش شروع شد😭 گفت من باهام حرف زده بودی صداتو ضبط کردم عکس هایی که دادی پاک نکردم دارم . شماره خونه ات هم دارم اون روز از پنل کاربریت ذخیره کردم . اگه باهام قطع رابطه کنی به خونه ات زنگ میزدم ب بابات میگم . اخه میدونست من روی بابام حساسم . من زیاد حرفش جدی نگرفتم، دیگه محل نمیزاشتم بهش ، که زنگ زدنش به خونمون شروع شد . من از ترس سیم تلفن میکشیدم کسی جواب زنگش نده . به خاطر این کارش ترسیدم دوباره باهاش حرف زدم . به کانال ملحق شوید ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
ادامه.... ✔️دست از سرم بردار✔️ ✍گفتم دست از سرم بردار از جونم چی میخوای . من که بدی درحقت نکردم اینکارا میکنی ، گفت من که به تو نمیرسم .تو با احساساتم بازی کردی...کلی حرف زدم قانع شد بدرد هم نمیخوریم ..شرط گذاشت برای یه بارم شده از نزدیک منو ببینه . منم قبول کردم چون میترسیدم . یه روز اومد شهرمون منم رفتم دیدمش وبهش گفتم دست از سر من بردار ودیگه تهدیدم نکن.بعد اون دیدار فکر کردم دیگه تمومه کاریم نداره . منم خوشحال بودم از شرش راحت میشم . خواستگار اومد جواب مثبت دادم .رفتیم گروه خون اینا بعدشم.. عقد کردم . به اونم گفتم دیگه مزاحم نشو ازدواج کردم . اما عید باز شروع کرد به تماس گرفتن و اس دادن به خطم . دست از سرم برنمیداشت😭 . میگفت روز تولدم میام شهرتون برای اخرین بار بیا ببینمت . دیگه قول میدم کاریت ندارم .گفتم کارم خیانته من نامزد دارم ،قانع نمیشد باز زنگ میزد خونه بابام . منم از ترس ابروم یک هفته بعد نامزدیم رفتم دیدمش حضوری ازش قول گرفتم کاریم نداشته باشه ، اونم قبول کرد . درسته بعد اون رو حرفش موند ودیگه مزاحمم نشد . 🚫اما شما فکر بکنید... اگه شوهر من و خانواده من،، این جریان رو میفهمیدن نه تنها تا مدت ها بهم بدبین میشدن، بلکه حتی زندگیم ممکن‌بود ازهم بپاشه🚫 🍁 اما تجربه ام گفتم که بدونید ...این روابط یه سرابه ...یه باتلاقه ..یه وابستگی کاذب بوجود میاد که از پایه غلطه که هرچی ادامه پیدا بکنه تو این کثیفی فروتر خواهید رفت ..به هیچ کس اعتماد نکنید . اطلاعات شخصیتون بهشون ندید . که ازتون سواستفاده بشه . من توی عمرم حضوری با پسری قرار نذاشته بودم که ببینم . تنها کس همین پسر،بود .چون مجبور بودم . الان که شوهر دارم دو سال هم از اون قضیه میگذره ،هنوز عذاب وجدان دارم وسختمه ...احساس میکنم که در حق شوهرم خیانت شده . که این کار کردم . عمرا هم نمیتونم به شوهرم این ماجرا بگم . خدا منو ببخشه بابت این اشتباهاتم.. .😞😞😞 ❤️ به کانال ملحق شوید ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ⚡️یا امام رضا⚡️ ✍سلام آقا جون 🍂حسابی دنیا  دلگیر شده.. 🍂 نمی دونم دنیا همون دنیاست... 🍂 یا ما آدما دلمون گیر گناه شده... 🌾اصلا  هیچ مزه نمیده ،،زندگی شده وقت گذرونی ... 🌾نه خلوتی با خدا دارم نه با شما خیلی وقته از ته دل... 🌱با شما حرف نزدم ،،دیگه دلمم برات تنگ نمیشه... 🌨🌨 یادش بخیر چه حال هوای قشنگی باهات داشتم ،،ناز میکردم نازمو میخریدی اشک بهم میدادی تو صحن قشنگت...  🍃انگاری توبغلت می اومدم و 🍃نه بهم نمیگفتی با تمام وجود  🍃خودمو کنارت می دیدم ...افسوس اون روزا مونده برام ⚡️⚡️ولی من دوباره ااومدم با کلی امید.... منو بغل کن یا امام ‌رضا 😭 به کانال ملحق شوید ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ بر روی خرابه های خاطرات تلخ شما پلی می سازیم به نام برای رسیدن به معصومیت های از دست رفته 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
🌺سلاااام 🌺 منتظر معرفی یک کتاب مختصر و مفید از همین کانال باشید ... این کتاب راه زندگی خیلی ها رو عوض کرده ...
🌺 کتاب 🌺 این کتاب روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است ...