هدایت شده از cheapal.ir فروشگاه چیپ آل
📕 اسم تو مصطفاست
✅ زندگی نامه شهید #مصطفی_صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم پور (همسر شهید)
قیمت پشت جلد: ١٧٠٠٠ تومن
قیمت با تخفیف: ١٤٠٠٠ تومن
ثبت سفارش: ارسال کلمه #مصطفی به @abai1376 🆔
@sefareshe_ketabe_khoob
cheapal.ir فروشگاه چیپ آل
📕 اسم تو مصطفاست ✅ زندگی نامه شهید #مصطفی_صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم پور (همسر شهید) قیمت پشت
📣 به مناسبت سالگرد شهادت شهید،
کسانی که #5جلد ویا بیشتر سفارش بدهند
✅ با #20درصد تخفیف و همراه با یک هدیه( کارت پوستال ) ارائه میشود.
📝 ثبت سفارش: @abai1376
📛 فقط تا ساعت 12ظهر سوم آبانماه
@sefareshe_ketabe_khoob
cheapal.ir فروشگاه چیپ آل
📣 به مناسبت سالگرد شهادت شهید، کسانی که #5جلد ویا بیشتر سفارش بدهند ✅ با #20درصد تخفیف و همراه با ی
📌 عزیزانی که قصد سفارش کتاب را دارند میتوانند
🌺علاوه بر #20درصد تخفیف
🌺✅ #15هزار تومن تخفیف بیشتر نیز از طریق سفارش در سایت بهره مند بشوند
@sefareshe_ketabe_khoob
این ماجرا رو با دقت بخونید
در زمان فرمانروایى هارون عباسى پس از شهادت امام کاظم علیه السلام، بنی عباس تصمیم گرفتند به اندازه ای بنی هاشم را فقیر کنند تا بین مردم مشهور شود آنها به گدایی افتادند عدّهاى هم به فرماندهى "جلودى" كه مردى سفّاك و بیرحم بود، مأموریت یافتند به محلّه بنىهاشم در شهر مدینه منوّره حمله كنند، و تمام خانهها را به تاراج بكشند. در حدی که جز یک لباس که تنشان هست چیزی برایشان باقی نماند
جلودى براى انجام مأموریت عازم شهر مدینه شده، و با افراد خود به محلّه بنىهاشم و از جمله به خانه امام کاظم علیه السلام كه امام رضا علیه السلام در آنجا بودند یورش برده، و خانه آن حضرت را به محاصره خود در آورد.
حضرت رضا علیه السلام كه از قصد جلودى آگاه بودند، تمام بانوان و علویان را به اطاقى برده، و خودشان درِ آن اطاق ایستادند، جلودى با خشونت و شدّتى زیاد روبروى امام ایستاده و گفت: كه من طبق دستور امیرالمؤمنین! هارون، مأموریت دارم به این اطاق هم وارد شوم و همه چیز را مصادره كنم، و این كار باید انجام پذیرد.
امام هشتم در پاسخش فرمودند: كه تو همینجا منتظر بمان و صبر كن، من سوگند یاد مىكنم كه هر چه این بانوان از زیورآلات و لباس و غیره دارند برایت بیاورم، جلودى نپذیرفت و بر خواستهاش اصرار مىورزید، و حضرت امام رضا علیه السلام پیوسته مىفرمودند كه اگر صبر كنى من قول مىدهم هر آنچه در اطاق و در اختیار آن مخدرات هست نزد تو بیاورم، تا این كه جلودى پذیرفت چون می دونست امام دروغ نمیگه
امام وارد اطاق شده و به آن مخدّرات امر فرمودند كه هر كدام جز یك پیراهن بر تن، آنچه كه دارند اعم از زیورآلات، خلخال، گوشواره و حتى مقنعههاى روى سرشان را به همراه تمام أثاثیه خانه به جلودى دادند.
از این واقعه مدتها گذشت تا این كه حضرت امام رضا علیه السلام به خراسان تشریف آورده و به اصطلاح، ولیعهد مأمون عباسى شدند، و مأمون دستور داد كه تمام اطرافیان و درباریان با آن حضرت بیعت كنند، و همه بیعت كردند جز نفرات معدودى كه یكى از آنها همین جلودى بود.
مأمون عباسى آن چند نفر را به جرم عدم بیعت با امام رضا علیه السلام به زندان افكند.
یك روز بعد از زندانى شدن جلودى مأمون به خدمت امام هشتم شرفیاب شده، و موضوع زندانى شدن آن چند مخالف و از جمله جلودى را به ایشان عرض كرد، و سپس دستور داد كه زندانیان احضار شوند.
امام رضا علیه السلام كنار مأمون نشسته بودند كه از دور چشمشان به جلودى افتاد، با وجودى كه از ظلم و ستم آن شخص دلآزرده بودند و مورد چپاول و هتك حرمت او قرار گرفته بودند، و بالاخره مىدانستند كه جلودى با ایشان دشمنى آشكار دارد، با تمام اینها جلودى را عفو كرده و با لطف و مرحمت خویش از گناهان او چشم پوشیدند، و به همین جهت رو كرده به مأمون و با صورت گشادهاى فرمودند: این پیرمرد، جلودى را به من ببخش و آزادش كن، مأمون با صداى آهسته عرضه داشت: این همان کسی است كه دختران پیغمبر را آزرده و خانه شما را چپاول كرده است!
اما
اما
اما جلودى از روی كینه و بغضى كه نسبت به حضرت رضا علیه السلام داشت، گمان برد كه آن حضرت عقوبت و مجازاتش را از مأمون مىخواهند، از این رو به مأمون گفت: ترا به خدا و به خدمتگذاریم به پدرت هارون سوگند مىدهم كه خواهش این آقا را نسبت به من نپذیرى!
مأمون كه وضع را چنین دید از بزرگوارى امام رضا علیه السلام و خباثت جلودى در شگفت شده و به جلودى گفت: به خدا سوگند خواهش این آقا را نسبت به تو عملى نمىكنم، سپس به دژخیم خودش دستور داد گردنش را بزند.
منبع: اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج1، ص42
@sefareshe_ketabe_khoob