#ارسال_سفارشات http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

عزیزانی که سفارش داشتند برای پیگیری سفارششون مراجعه کنند. 🆔 @abai1376

#اندر_احوالات_کتاب #کتاب_خوب #کتاب که دستم میگیرم به جای بالا بردن سرانه ی #مطالعه، میانگین سرانه ی خواب کشور رو کلا جابجا میکنم 😁😁😁 http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

✅ دوستان پیش فروش رو از دست ندید ⛔️ به دلیل #محدودیت کتاب، با طرح پیش فروش خیال شما از خرید کتاب راحت خواهد شد. http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

📚کتاب سه دقیقه در #قیامت "تجربه ای نزدیک به مرگ" 💰قیمت کتاب: ٨٢٠٠ تومان ⛔️ تعداد #محدود ،اگر مایل به سفارش هستید سریعتر ثبت بفرمائید. 🌹 برای ثبت سفارش و دیدن #کلیپ_کتاب به جمع کتاب_خوب بپیوندید. http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

الحمدلله ✅ تا الان نزدیک #150 جلد از کتاب #پیش_فروش شده است 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 برای ثبت سفارش به 🆔 @abai1376 مراجعه بفرمائید 🔺🔺🔺🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

🎥 اگر می خواهید از آن سوی #مرگ باخبر شوید، حتما این کلیپ را #ببینید! ثبت سفارش : @abai1376 🆔 http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

#پیش_فروش #سه_دقیقه_در_قیامت 🔻🔻🔻🔻 برای سفارش مراجعه کنید. 🆔@abai1376 🔺🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

#پیش_فروش #عطر_مخصوص #سه_دقیقه_در_قیامت http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

به دلیل استقبال خوب مخاطبین گرامی از کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، مدیر مجموعه «کتاب خوب» علاوه بار تمدید مهلت پیش فروش تا پایان روز #سه_شنبه، تخفیف بیشتری را جهت سفارشات بالای 100 جلد، برای شما عزیزان در نظر گرفته است. قیمت تکی پیش فروش 8200 تومان قیمت عمده پیش فروش را از ادمین @abai1376 سوال فرمایید. تمامی سفارشات از طریق @abai1376 #سفارش_کتاب_خوب http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

✅ این کتاب روایتیست از #خاطرات یکی از مدافعان حرم، که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از #دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به #زندگی برمی گردد؛ اما در همین #زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است. 🌹 برای مشاهده #کلیپ به کانالمون بپیوندید. #سه_دقیقه_در_قیامت #سفارش_کتاب_خوب http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f

برشی از کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح، ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت: مریض از دست رفت. دیگه فایده نداره... بعد گفت: خسته نباشید. شما تلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه. یکی دیگه از پزشک‌ها گفت: دستگاه شوک رو بیارین... نگاهی به دستگاه‌ها و مانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من می‌توانستم صورتش را ببینم! حتی می‌فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد! من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت درب اتاق را می‌دیدم. برادرم با یک تسبیح به دست، نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر می‌گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری می‌گفت. اما از آن عجیب‌تر اینکه ذهن او را می‌توانستم بخوانم. او با خودش می‌گفت: خدا کند که برادرم برگرده. او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد، ما با بچه‌هایش چه کنیم؟ یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند؟!کمی آن طرف‌تر، داخل یکی از اتاق‌های بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف می‌زد... . #سفارش_کتاب_خوب http://eitaa.com/joinchat/1445134353Ca7e589ca0f