هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
ملتی آتشین در گذرگاه ایران
👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد:
(بخش ۰۱):
بسمه تعالي
ملت آتشين بر فراز پل ايران
#آتش از عناصر اصلي #طبيعت است وليكن با طبيعتي بسيار شگفتانگيز! گاهي گرمازا و روشناييبخش و حياتآفرين و گاهي خمود، سرد، خاكستر و اسير بادهاي سرگردان و گاهي داغ و سوزان با شعلههايي ويرانگر و خطرناك همچون خُلق و خُوي #ايرانيان در طول قرون متمادي! گاهي با يكي دو فوت كودكانه چيزي جز دود از آن باقي نميماند و گاهي آنچنان شعلهكشان به هر سوي هجوم بيامان ميبرد كه مهار ناپذير مينمايد!
در عينحاليكه بدون آن زندگيها بيفروغ است اما بيرحم و غير قابل اعتماد نيز هست! گاهي با يك جرقه منفجر ميشود و شعلهها بر ميكشد و گاهي با قدري آب و خاك دم فرو ميبندد!
در اين مقاله ميخواهيم اين ادعا را بررسي و ثابت كنيم كه #فرهنگ_ايرانيان، منحصر بفردترين فرهنگها در جهان است و كمتر ملتي را ميتوان يافت كه داراي چنين اخلاقيات و آداب و رسومي باشد!
كاملترين تعريف در باره اين #ملت همانست كه گفته شود: «مردمان ايران ملتي هستند #آتشين با همان خاصيتها و خصلتهاي آتش»! و علقه ديرينه #ايرانيان_باستان از ميان عناصر اصلي طبيعت (آب و آتش، هوا و خاك، چوب و فلز) به آتش و حتي #آتش_پرستي و حفظ نمادهايي از توجه بدان در قالب مراسم #چهارشنبه_سوري در نسلهاي بعدي (حتي در #دوره_اسلامي) بدليل سنخيتي است كه با شخصيت تاريخي ايشان عجين گرديده است. و شايد بجرأت بتوان گفت كه اگر پيكر ايرانيان كالبدشكافي شود شعلههايي آتشين از جسم آنها زبانه خواهد كشيد! در اين راستا ناچار به طرح دو مقدمه هستيم تا بتوانيم نتيجهگيري مطلوب خود را داشته باشيم:
۱) پلنشيني
#سرزمين_ايران همانند پـل بسيار موسّع و بزرگي است بر روي يك رودخانهاي بسيار بزرگتر، رودخانهاي از شمال به جنوب و پلي از شرق به غرب! رودخانه بالايي اين پل #درياي_خزر است كه گويي از يخبندانهاي سرد #قطب_شمال سرچشمه ميگيرد و پايين آن نيز به آبهاي گرم #خليج_فارس و #درياي_عمان ميريزد. اين پل بزرگ كه گويي #شرق و #غرب #زمين را به همديگر پيوند ميدهد، ساليان ديريـني است كه گذرگاه اصلي انواع جريانهاي اقتصادي، نظامي، فرهنگي، اخلاقي، سياسي، ديني، اجتماعي و هنري شرق به غرب و بالعكس بوده است. زيرا از قديمالايام عبور از شمال و جنوب اين سرزمين به دليل موانع طبيعي بويژه #دريا و #دمـاي_نامناسب با صعوبت و بلكه به ندرت صورت ميگرفته است و حال آنكه عبور از سطح اين سرزمين با عنايت به تنوع دمايي و آب و هوايي آن به سهولت امكانپذير بوده است. عبور #جاده_ابريشم از روي اين پل پهناور، بهترين نماد و مصداق و گواه مدعاي صادق ماست.
مردمان شرق و غرب دنيا در عبور از روي اين پل بزرگ داراي انگيزههاي مختلفي بودهاند. گاهي انگيزه آنها عملكردي اقتصادي، سودي تجاري و منفعتي بازاري بوده است و گاهي انگيزه آنها سياسي، توسعه قدرت، تصرفات نظامي و فتح و الحاق سرزمينهاي جديد به قلمرو سلطنت خود بوده است. و شايد بيشترين لشگركشيهاي #تاريخ_دنيا از روي اين پل بزرگ صورت پذيرفته باشد. مغولها، چينيها، افغانها، هندوها و امثالهم از شرق به غرب و روميها، تركها، عربها و آفريقائيها از غرب به شرق.
و بدينگونه بوده كه مردمان اين سرزمين كمتر زماني بوده كه به حال خود رها شده و در آسودگي و آرامش زيسته باشند و بلكه عمدتاً و متناوباً و بلكه متوالياً داراي مهماناني بودهاند اعم از انواع ميهمانان خوانده و ناخوانده! كه يا بايد با آنها ميجنگيدهاند و يا آنكه از آنها پذيرائي ميكردهاند! البته معمولا پذيرائي نمودهاند تا بدانجا كه #مهمان_پذيري_ايرانيان ضربالمثلي جهاني شده است!!
مهماننوازي!
اين ملت همواره و خواه و ناخواه ميهماناني داشته است زيرا دروازههاي آن هميشه و با آغوش باز به روي #غربيان و #شرقيان (ولو اينكه تمدن بزرگي هم نداشتهاند) باز بوده است و صد البته #مهمان_كُشي در #فرهنگ اين ملت (به استثناء #خوارزمشاهیان که فرستادگان #چین را به ناحق کشتند!!) مذموم بوده است و بالعكس در اين #مهمان_سرا، اهتمام به #مهمان_نوازي چشمگيرتر بوده است چه از نوع اجباري آن و چه از نوع اختياري و با طوع رغبت آن!
و هر مهماني هم كه وارد اين #كاروان_سرا شده و يا از آن عبور كرده است، بالطبع چيزهايي هم با خود آورده و باقي گذارده است و ايضاً چيزهايي هم با خود برده است. و شايد به دليل همين گوناگوني میهمانان و تأثيرات متفاوت آنها بوده است كه ذوائق، سلايق و عواطف و حتي افكار و عقايد اين ملت بسي دستخوش تغيير و تحولات فراواني گرديده است كه چه بسا عمدتاً در پي اميال اين و آن بوده است!
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۴
🌐 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
ملغمه ایرانی
(بخش اول):
حرفهای سیاسی+دینی پزشکیان؛
نمادی از گیجفرهنگی کهن ایرانیان
بعضی از #مقامات_غربی متأثر از توصیه پیشینیان خود، از #مذاکره با #ایرانیان، وحشت دارند! زیرا معتقدند که ایرانیان، مردمانی #گیج_کننده هستند و حریف خود را میبرند چشمه و برمیگردانند تشنه!
ایبسا آنها #مسعود_پزشکیان را نماد آشکار ایرانیانی بدانند که حرفهای جدی و شوخی آنها براحتی قابل تشخیص نیستند! چهبسا که شوخیترین حرفهای خود را جدی میگویند و جدیترین حرفهای خود را شوخی!
بنده به عنوان کسی که در جای جای ایران، تردد و بعضاً مدتی زیست و لذا بیشترین مراوده متنوع را با انواع ایرانیان داشته و همچنین در انواع کشورهای دنیا از شرق دور تا غرب دور، سیاحت داشته، نه تنها تصور غربیها را در مسئله گیجکننده بودن ایرانیان، تأیید میکنم بلکه در ریشهیابی علت تشکیل چنین شاکلهای در شخصیت ایرانیان، به مطالعه و تعمق پرداخته و معتقدم که اساساً #فرهنگ_ایرانیان، گیجکننده است! یعنی این #فرهنگ_ملی ماست که حتی خود ما را گیج کرده است! و براستی میتوان گفت؛ چون فرهنگ ما شترگاوپلنگی است، باعث گشته که همهچیز ما #زرافه شود!
«زرافه» را سایر مردمان دنیا، زرافه میبینند و مینامند ولیکن ایرانیها آنرا ترکیبی از «شترگاوپلنگ» میبینند و مینامند و لذا #زرافه_ایرانی متفاوت از #زرافه_جهانی است!
در فرهنگ لغت هم آمده است: «زرافه؛ کنایه از هر چیز نامعلوم و غیرمشخصی است که از آن نتوان سردرآورد»! همچنانکه اصطلاح «شتر گاو پلنگ»؛ کنایه از هر چیز نامربوط و نامعلومی است که اجزایش تناسب ندارند و نمیتوان از آن سر در آورد؛ چه حیوان باشد چه شیء و چه اخلاق و رفتار نامشخص یک فرد! مثل رزافه که معلوم نیست شتر است؟!، پلنگ است؟! یا گاو است؟!
از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ
وز یک طرفی عرصه به ملّیون تنگ
قانون و حکومت نظامی و فشار
این است حکومت شترگاوپلنگ
(فرخی یزدی)
این مسئله غمانگیز و اندیشناک، سالها و بلکه دهههاست که از خلجانهای ذهنی نگارنده بوده، موجب کنکاشی گردید که به تحریر مقالهای تحت عنوان 👈«ملتی آتشین در گذرگاه ایران»👉 در سال ۱۳۷۹ انجامید و با آنکه مقاله نسبتاً کوچکی بود ولیکن وقتی که با هماهنگی یکی از نهادهای فرهنگی، توسط یکی از اساتید مسکو به زبان روسی ترجمه شد، تبدیل به کتابی قطور گردید! و آن دانشمند روس (که بهتر از بنده به زبان فارسی، مسلط و تقریباً همهجای ایران را درنوردیده بود!!)، اذعان کرد که بعد از ترجمه مقاله بنده، دچار حیرتی عجیب در باره فرهنگ و شخصیت ایرانیان شده است! و ظاهراً #ولادیمر_پوتین هم متحیر شده بود!
خب! قبل از اینکه دریابیم؛ این فرهنگ از کجا آغاز شده؟ و چه فرجامی خواهد یافت؟ لازمست در #طرح_مسئله درنگی بکنیم:
شاید بهترین شاهد مثال ما دو مجموعه ساختمانی احداثی در #ناف_تهران باشد که طی یادداشتهایی با عناوین؛
👈تاج شاه؛ نماد امّالقرای اسلام!👉
و
👈دو وصله ناجور در ناف تهران!!👉
بدانها اشاره کردم. فلذا تکمیل همان مبحث، میتواند به طرح مسئله ما کمک کند:
آقای #ضرغامی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«چند سالی است که وقتی از کنار #پارک_دانشجو رد میشوم، با سازه نازیبایی به نام "مسجد و مجتمع فرهنگی مذهبی حضرت ولیعصر" روبرو میشوم که به لحاظ معماری، اصلاً با معماری #تئاتر_شهر روبه روی آن قابل مقایسه نیست. اخیراً موقع نماز ظهر وارد این مجموعه شدم و غصهام صدچندان شد. هزینه هنگفتی صورت گرفته ولی هیچ کاربری مشخصی که در شأن این مکان و مردم مشتاق باشد به چشم نمیخورد. محل نماز، وضعیت سرویسهای بهداشتی، فضاهای سربسته بدون استفاده و محیط پیرامونی با بدسلیقگی فراوان به شما خوشآمد میگویند. چقدر خوب بود حالا که جلوی یک سازه معروف قبل انقلاب، مجموعه عظیم و گرانقیمتی را علم میکنیم به فکر جوانانی که این دو اثر را در یک لحظه با هم مقایسه میکنند، هم باشیم. نمیدانم مسئول رسیدگی به این امور کیست؟»
و حال آنکه متقابلاً؛
پس از طی مرحله طراحی، از #مهدی_حجت، #استاد_دانشگاه تهران و بهشتی به عنوان صاحبنظر در عرصه #معماری_اسلامی دعوت به همکاری میشود و حجت نیز در همکاری شش ماهه خود با پروژه، آن را میستاید و در دفاع از اثر با توجیهی شاعرانه میگوید: "این یک مسجد افقیست که از خاک بلند میشود و به افلاک میرود!"
⁉️ این احساسهای متضاد، ناشی از چیست؟! همان گیجکنندگی همیشگی که حتی در معماری ما هم تجلی یافته است!
این #مسجد_افقی یا 👈مجموعه نهنگی👉 اصلاً قرار نبوده که مسجد باشد تا چه رسد به اینکه چرا گنبد و گلدسته ندارد؟! بلکه قرار بوده یک #تکیه_شهر سنتی باشد تا با همسایه مدرن خود؛ #تئاتر_شهر هارمونی داشته باشد.
ولیکن چرا هر دو مجموعه، شترگاوپلنگی و نماد #ملغمه_ایرانی شدند؟!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۵
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
ملغمه ایرانی
(بخش چهارم):
👈(بخش قبلی)👉
حرفهای سیاسی+دینی #پزشکیان؛
نمادی از گیجفرهنگی کهن ایرانیان!!
⁉️شاید برای بعضی از دنبالکنندگان پیامهای بنده، این سؤال پیش آید که #تئاتر_شهر و پزشکیان، چه نسبتی با همدیگر دارند؟! (حتی یکی از ترکهای بیدقت پرسیده؛ مگر این ساختمانها را پزشکیان طراحی کرده یا ساخته که به گردن وی میاندازی؟!!😳😂 و اشکال گرفته که چرا زمین و زمان را به هم میدوزی تا پوزیده را بکوبی؟! مگر چه خصومت شخصی با او داری؟!! و نهایتاً توصیه کرده که از این تعصبات داعشگونه، دست بکش و اجازه بده که دولت وی کارهای خود را بدون حاشیه پیش ببرد! [خیانتهای خود را به فرجام برساند!]
و یکی دیگر از شیوخ حامی پوزیده، 👈گیف مارمولکی تهدید به جهنم!👉 را فرستاده است!) البته از دهها مخاطبی هم که استقبال مشوقانهای داشتهاند، سپاسگزارم🙏💐
ج: نسبت دو ساختمان مسئلهدار #ناف_تهران با پزشکیان، 👈شترگاوپلنگی بودن تعریف مشترک👉 آنهاست!
قابل ملاحظه است که (در 👈بخش آغازین این سلسله👉 هم اشاره شد)، مجموعههای ساختمانی تئاتر شهر و مسجد جنوبی آن صرفاً #شاهد_مثال قرار گرفت تا طرح این مسئله تکمیل گردد که #فرهنگ_ایرانیان، فرهنگ زرافهای (شترگاوپلنگی) است و بالتبع «از کوزه همان برون تراود که در اوست»!
یعنی اگر ملاحظه میکنیم که حرفهای سیاسی/دینی پزشکیان، شترگاوپلنگی است، علتش در #فرهنگ_شترگاوپلنگی #ایرانیان است!
حرفهای اخیر پزشکیان در آمریکا، نماد بارزی از شترگاوپلنگی بودن تفکرات اوست که پیامد آنها برداشت یکسانی نیست که موجب #وفاق_ملی گردد. لطفاً به دو نمونه از برداشت متضاد دو صاحبنظر 👇👇
👈نکوهش استاد قاسمیان👉
و
👈ستایش استاد چناریان👉
توجه بفرمایید. اولی اظهارات پزشکیان را بسیار هولناک، ارزیابی میکند و دومی آنرا مورد امیدواری، جلوه میدهد!!
⁉️ خب! اشکال کار کجاست؟!
👌 واقعیت این است که حرفهای پزشکیان، سکهای است دارای دو رویه که هر کسی اگر یک روی آنرا ببیند برداشت متفاوت و بلکه متضادی پیدا میکند با برداشت کسی که سویه دیگر آنرا مورد توجه قرار میدهد!
زیرا که حرفهای پزشکیان، مصداق بارز شترگاوپلنگی است!
وی حتی به خود جرأت میدهد که دو نوع جلسه برگزار نماید! جلسهای عمومی که فیلمبرداری میشود و پخش سراسری پیدا میکند و جلسهای آمریکایی که اجازه فیلمبرداری داده نمیشود و بعداً گند صوتی آن لو میرود! یعنی حرفهایی کاملاً زرافهای!!
#عصر_شیاطین
خب! چرا باید وی به خود، اجازه و جرأت بدهد که در قامت #ریاست_جمهوری_ایران، تا این حد شترگاوپلنگی حرف بزند؟! آیا چنین مسئلهای (که #قضاوت_منفی_دنیا در باره #شخصیت_ملت_ایران را بدنبال دارد) احتیاج به علتیابی ندارد؟!
بنده با طرح مسئله زرافهای بودن #فرهنگ_ایرانی در سلسله مقالات اخیر خود (که سابقه تحریری با عنوان «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» در سالهای دور هم دارد) در صدد حلاجی این مطلب هستم. یعنی عمق راهبردی #نقادی_پزشکیان را به #نقادی_فرهنگ شترگاوپلنگی ایرانیان، توسعه میدهم! تا این نتیجه را بگیریم که مشکل اصلی ما شخص پوزیده نیست (که با عزل وی دیگر مشکلی نخواهیم داشت!) و بلکه فرهنگ ملی خود را باید اصلاح بکنیم انشاءالله. (لطفاً از اینطرف، این برداشت هم نشود که در صدد #ماله_کشی و توجیه حرفهای شترگاوپلنگی پوزیده برآمدهام!)🙏🌹
مضافاً که ضرورت این ریشهیابی به این مسئله هم معطوف است که چرا اکثر رؤسای جمهور ما، به مسیری میافتند که توقف و از رده خارج شدن آنها تبدیل میشود به آرزوی ملت؟! حتی آنها که به آنها رأی دادهاند؟!!
👌خب! بنده از روزی که #هاشمی_رفسنجانی در #نماز_جمعه تهران، کلمه #جولومبور را (در توصیف رزمندگان اسلام!) به کار برد، شمشیر انتقاد از نیام کشیدم و این شمشیر هرگز به غلاف خود باز نگشت! و بالتبع برای همه مخاطبین بنده این سؤال، خیلی جدی مطرح میشود که؛
⁉️چرا باید در همه دورهها به نقادی همه رؤسای جمهور بپردازی؟!
⁉️و اساساً مگر چنین حق و تکلیفی داری که بلااستثناء علیه هر رئیس جمهوری، شمشیر نقادی بکشی؟! و موجبات رنج خود و تشویش اذهان دیگران برآئی؟!
⁉️و اصلاً چه کسی به شما اجازه داده است که علیه #رئیس_جمهور_مملکت، قلمفرسایی بکنی؟! مگر شما قیّم مردم هستی؟! و مگر مردم ما خودشان، عقل و فهم و شعور ندارند که راه خود را تشخیص بدهند؟! وو..!
خب! واقعیت اینست که؛ همزمان با معلولها باید با علتها هم بجنگیم وگرنه #نظام_انقلابی ما هرگز به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. پاسخ این ایرادات را به بخشهای بعدی موکول میکنم و در پایان اینرا میافزایم:
در نسبت 👈خائنانه تلقی کردن کارنابلدی توسط پزشکیان👉 (بعید میدانم نمره کاربلدی وی به -۱۰- برسد!) متأسفانه سخت در خوشبینی بودم! زیرا کاربلدی وی؛ منفی -۱۰_- است!
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۵
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
ملغمه ایرانی
(بخش ششم):
👈(بخش قبلی)👉
حرفهای سیاسی+دینی #پزشکیان؛
نمادی از گیجفرهنگی کهن ایرانیان!!
تبیین این مقوله عمیق، نیازمند تألیف کتابهای قطوری است که در جای خود باید انجام بگیرد و بنده در اینجا این مطلب را از دو زاویه (#شرک_خفی و #ضرب_المثل) به اجمال مورد توجه قرار میدهم و قبل از بیان آنها بد نیست که به خاطره مرتبطی (تحت عنوان #نجابت_ایرانی) اشاره بکنم که ایضاً نشانگر عمق فاجعه شترگاوپلنگی #فرهنگ_ایرانیان است و به ضرورت طرح مبحث جاری (#ملغمه_ایرانی مولّد #فتنه_پوزیده) هم کمک میکند.
سالها پیش (بعد از سالها #مأموریت_فرهنگی در موضوع #ارشاد_اسلامی در انواع کشورهای شرق و غرب دنیا با عنوان #افسر_کشتیرانی ناوگان دریایی #جمهوری_اسلامی_ایران) در گفتگویی که با یکی از دستاندرکاران هفتهنامه #کیهان_هوایی در مسئله اوضاع #ایرانیان_خارج از کشور داشتم، او پیشنهاد کرد که نظرات و تجارب خود را برای درج در آن جریده، بنویسم. بنده هم که به ایشان توصیه میکردم بیش از مقوله دفاع از جمهوری اسلامی و تأکید بر ضدیت با قاذورات #کیهان_لندن (سلطنتطلب) بهتر است روی #نجابت_ایرانی، تأکید کنید و حتی صریحاً گفتم که شما از ایرانیان خارج از کشور، بیش و پیش از وفاداری به #اسلامیت و #جمهوری_اسلامی، وفاداری به نجابت ایرانی را مطالبه کنید!
در نتیجه آن گفتگوها قرار شد ستونی در آن نشریه به بنده بدهند تا تحت عنوان «نجابت ایرانی»، قلم بزنم.
بنده هم عجولانه آنرا پذیرفتم (ولیکن در عمل، خود غلط بود آنچه میپنداشتم!)
زیرا در آن سالها علاوه بر آنچه که در مقاله «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» مورد اشاره قرار دادم و گمان میکردم با شاخ و برگ دادن به آن کلیگوییها لابد سلسله مقالات مفصلی را تولید محتوا خواهم کرد، مطلب دیگری هم خلجان ذهنی بنده بود و آن تولید جلدهای سوم و بیشتر برای دو جلد کتابی بود که استاد #شهید_مطهری قبل از انقلاب اسلامی، با عنوان «خدمات متقابل اسلام و ایران» به جامعه عرضه کرده بود و حال آنکه بعد از پیروزی #انقلاب_اسلامی این خدمات بصورت مضاعف و چشمگیری قابل تبویب و تقدیم بود و جای آن خالیست.
بنظرم میرسید که؛ کافیست مصادیق «خدمات متقابل اسلام و ایران بعد از انقلاب و دوران جمهوری اسلامی ایران» را چاشنی مطالبی قرار بدهم که ایرانیان مقیم خارج با ملاحظه آنها، حفظ نجابت ایرانی خود را، مورد اهتمام جدی خود قرار بدهند.
آن دوستم که پیگیر قضیه بود، اطلاع داد که هیئت تحریریه، محدودیتی برای این مطلب ارزشمند، قائل نیست و شما میتوانید هر هفته به اندازه یک صفحه مطلب ارائه بدهید و ترجیحاً مصور و مستند!
ولیکن در تهیه مطالب مورد گفتگو و توافق، دچار تسویف شدم و بعد از تعویقهای مکرر، انصراف خود را اعلام کردم که برای آنها و خود بنده، شگفتانگیز بود!
علتش این بود که مایل بودم ساختار گفتمانی خود را با ذکر جلوههایی از ایثار #شهداء و #رزمندگان #دفاع_مقدس، مبحث خود را به امور جاری در کشور بکشانم اما نمیدانم چرا پیوسته با وقایعی در جاری کشور مواجه شدم که نمیتوانست در امتداد نجابتها و ایثارگریهای دوران دفاع مقدس باشد و گویا انفصالی صورت گرفته و بلکه در ارزیابی خود، آنها را نانجیبانه تلقی میکردم! و حداقل اینکه نانجیبیها چشمگیرتر از نجابتهای قابل ذکر بود!
چه در قوه مجریه و چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه و چه در متن مردم! حتی در محفلی شنیدم (شاید بعنوان بهترین شاهد مثالم باشد) که؛ «بنیاد مستضعفان و جانبازان» دارای ساختار دوقلویی است که عبارتند از:
۱) قسمت جانبازان (مملو از ذلت و درد و فقر و درماندگی و...!)
۲) قسمت مستکبران (مملو از لذت و ثروت و نخوت و وادادگی و...!)
این بنیاد که پس از «شرکت ملی نفت ایران»، دومین مؤسسه اقتصادی بزرگ در ایران و بزرگترین هولدینگ اقتصادی در غرب آسیا محسوب میشود، در ابتدای تأسیس عنوان «بنیاد مستضعفان» را یدک میکشید و بعداً به عنوان «بنیاد جانبازان» تغییر نام یافت و نهایتاً با ارجاع #امور_جانبازان به #بنیاد_شهید، عملاً تبدیل شد به «بنیاد مستکبران» ولیکن در مقطعی که عنوان اولی در حال تغییر به دومی بود، گفته میشد که بین قسمت مستکبران و جانبازان، دیوار قطور بلندی وجود دارد که هیچ صدایی از طرفین آن دیوار به سمت دیگر نمیرسد!
فلذا بنده هم در آن مقطع که میخواستم مطالب و شاهد مثالهای خود را از نجابتهای شهداء و ایثارگران و رزمندگان بسوی نجابتهای مدیران و مسئولان و مقامات پیوند بزنم، با دیوار بلند و قطوری مواجه میشدم که قادر به عبور از آن نبودم! زیرا واقعاً نمیتوانستم نجابت را به بینجابتی و نجیبان را به نانجیبها گره بزنم تا به تألیف مطلب تأثیرگذاری نائل بگردم! تازه این #خط_مقدم ماجرا بود تا چه رسد به الباقی ادارات!!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۶
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏