eitaa logo
حیفه نبینی/یک از هزاران
131 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
7هزار ویدیو
18 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 04): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم ... نکته‌ای که لازم به تذکر است این است که دولت ابتدا از با خبرگزاری‌ها جلوگیری کرد؛ ولی در اثر فعالیت‌های پیگیر برادران، این محدودیت برداشته شد و کردن هم یافتند. خبرگزاری‌های مختلف فرانسه، ، ، و هر یک مصاحبه‌هایی ترتیب می‌دادند. یکی از مهم‌ترین و جالب‌ترین این مصاحبه‌ها گفت‌و‌گوی امام با سی‌بی‌اس آمریکا بود که آن‌ها قول داده بودند آن را در ۴۴ به طور زنده پخش کنند ولی متوجه شدیم با فاصله دو ساعت اختلاف وقت فرانسه با آمریکا آن مصاحبه را پخش کرده‌اند. همان شب که مصاحبه پخش شد، تلفن‌های زیادی از داشتیم که تشکر می‌کردند، مخصوصا یک تلفنی را من جواب دادم که گفت: «ما تا به حال در آمریکا جرأت اینکه بگوییم و هستیم نداشتیم، همیشه مسلمان‌ها در و بوده‌اند، ولی پس از این مصاحبه امام و افتخاری در خود احساس می‌کنیم که مسلمان و ایرانی هستیم، امام ما را از انزوا نجات داده است.» تلفن‌های زیادی در این رابطه شد، مصاحبه‌های زیادی با شخصیت‌های ، و بسیاری که به دیدن امام می‌آمدند صورت گرفت که متن آن مصاحبه‌ها هم تکثیر شد. به این ترتیب مصاحبه نمودن امام هم آزاد شده بود و تقریبا هر روز مصاحبه داشتند که غیر از برنامه مرتب روزانه امام صورت می‌گرفت. اصل موضوع، از به بود. پس از از ایران، امام تصمیم گرفتند که به ایران برگردند. البته دید امام و ، دیدی است که مختص به خود ایشان است و در کس دیگری این و و سعه دید را سراغ نداریم. در پی این تصمیم تلفن‌ها، تلگراف‌ها و نامه‌ها ارسال شد و همچنین مسافرت‌هایی صورت گرفت تا امام از مسافرت منصرف شوند، حتی دوستان نزدیک امام هم که در آنجا همکاری نزدیک با امام داشتند، معتقد بودند تا حمایت نصف را جلب نکرده‌ایم مراجعت امام به‌هیچ‌وجه به نیست و خطرناک است. شاید از آمریکا و جاهای دیگر هم، توصیه کرده بودند که امام مراجعت نکنند؛ اما همان‌طوری که خود امام در سخنرانی‌ها مکرر فرمودند؛ «وقتی من تصمیم گرفتم به ایران بیایم و دیدم که همه دنیا می‌گویند رفتن شما به ایران صلاح نیست، فهمیدم که این موضوع صلاح است و باید هرچه زودتر به ایران برگردم.» هنگامی که امام تصمیم گرفتند به ایران برگردند، فرودگاه‌های ایران به دستور بر روی امام بسته شد و گفتند به‌هیچ‌وجه به اجازه ورود به ایران داده نخواهد شد. در اینجا لازم است که نکته‌ای را برای روشن شدن اذهان و مطرح نمایم؛ بعد از فرار شاه از ایران و آغاز حکومت بختیار خائن، ایادی شروع به فعالیت نمودند تا ترتیب ملاقاتی میان امام و بختیار را فراهم سازند، البته ملاقاتی بین امام و سید جلال تهرانی صورت گرفت. کیفیت آن ملاقات به این ترتیب بود که او در پاریس قصد رفتن به را داشت. امام فرمودند اگر از پست ریاست کند و را هم به برساند، او را می‌پذیرم. او نامه‌ای به عنوان استعفا خدمت امام نوشته بود؛ ولی امام نپذیرفتند و گفتند ایشان باید علت استعفایش را اعلام نماید که من چون را و می‌دانم از این پست استعفا کرده‌ام. وقتی سید جلال تهرانی نامه‌اش را به این ترتیب تصحیح کرد، امام او را به پذیرفت. بعد از این ملاقات بود که عده‌ای کوشیدند ترتیب ملاقات بختیار را با امام بدهند. یک روز در پاریس در اتومبیل بودیم که یکی از برادران که زبان فرانسه می‌دانست، را باز کرد. مطلبی که خبرگزاری‌های خارجی اعلام کرده بودند، برای من ترجمه کرد که «امام ملاقات با بختیار را پذیرفته است.» بلافاصله ما به نوفل‌لوشاتو بازگشتیم، از برادران پرسیدیم چه شده است. گفتند بله امام این ملاقات را پذیرفته است. آقای و آقای گفتند: «ما هم مصاحبه انجام داده‌ایم و اعلام کرده‌ایم که بختیار می‌آید و امام هم او را می‌پذیرد.» از ایران آیت‌الله و برادران دیگری که در بودند، به ما زنگ زدند که این قضیه چیست؟! و ما راضی نیستیم که امام چنین کاری بکنند و اگر امام، بختیار را بپذیرند به معنای روی کشیدن است و ... ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/870 👈 قسمت پنجم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 06): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/870 👈 قسمت پنجم ... در رسیدم و در مورد این موضوع از ایشان سوال کردم. فرمودند «من جمله‌ای که گفتم در رابطه با آب و ایران بود.» سوال دو جنبه دارد، یک وقت از امام می‌پرسند شما هنگام آمدن به خاک ایران، چه احساسی دارید؟ امام فرمودند برای من ، ، تفاوتی ندارد و من از اینکه قدم به این خاک می‌گذارم احساس فوق‌العاده‌ای غیر از اینکه در جاهای دیگری نداشتم، ندارم، اما در برابر فداکاری‌های ، احساس در برابر ، احساس در برابر یا احساس در برابر آن همه عواطف و احساساتی که از خودشان نشان می‌دادند مطلب دیگری است. ایشان فرمودند: «من در فرودگاه گفتم که این همه عواطف و احساسات شما بر دوش من سنگینی می‌کند و من نمی‌توانم در مقابل این همه عواطف و احساسات از شما تشکر کنم»! و این در برابر ، فداکاری‌های مردم است؛ اما سوال اینکه آیا آمدن به خاک ایران برای شما احساس فوق‌العاده‌ ایجاد می‌کند؟ جوابش منفی بود. امام وارد ایران شدند که در هنگام ورود ایشان، و بی‌سابقه‌ای صورت گرفت که نظیر آن را به یاد ندارد. این استقبال با توجه به فشار و حاکم بر ایران، بسیار حیرت‌انگیز بود. قبل از حرکت امام از ، در مدرسه رفاه کمیته‌ای به نام از امام تاسیس شد. از این کمیته به ما تلفن شد که برای به مقدماتی تهیه کرده‌ایم. مثلا مفروش نمودن ، آوردن هلی‌کوپتر برای از فرودگاه به . خلاصه را به عرض امام رساندم، امام ناراحت شدند و جمله‌ای که فرمودند این بود که «مگر می‌خواهد به ایران برود که چنین مقدماتی را آماده کرده‌اند، طلبه‌ای از ایران خارج شده، همان وارد ایران می‌شود، من باید در میان ملتم باشم و هرگز با هلی‌کوپتر از فرودگاه به بهشت‌زهرا نخواهم رفت، باید در حرکت کنم.» آیت‌الله ، معتقد بودند که این کار است و ممکن است در میان ازدحام و شلوغی صدمه‌ای به امام وارد شود. ایشان می‌گفتند: عبور امام از میان ازدحام جمعیت، خطرناک است؛ ولی امام به‌هیچ‌وجه نپذیرفتند و می‌گفتند من باید در میان ملتم باشم، اگر هم از بین می‌روم در میان مردم از بین بروم، باید بدون تشریفات از میان مردم عبور کنم، به این ترتیب تشریفات حذف شد. هنگام فرود هواپیما در مهرآباد، یک مرتبه مطلبی به زبان فرانسه از بلندگوی هواپیما پخش شد و به دنبال آن هواپیما اوج گرفت، با این برنامه بسیاری از آن‌ها که در هواپیما بودند، دچار وحشت شدند و رنگشان را باختند. تنها کسی که هیچ‌گونه تغییری در قیافه‌اش حاصل نشد شخص امام بود، من از کسی که پهلوی من نشسته بود و زبان فرانسه می‌دانست پرسیدم: چه شده است؟ او گفت: اعلام کرده‌اند که آماده فرود آمدن هواپیما نیست؛ بنابراین می‌بایست یک ربع، بیست دقیقه هواپیما در فضا باشد تا آن‌ها آماده شوند. پس از نشستن هواپیما، استقبال پرشور مردم غیرمترقبه بود. بسیاری از افرادی که همراه ما بودند، مخصوصا حاج مکرر گفتند آماده کشته شدن، شدن باشید. ممکن است در فرودگاه امام را بگیرند ببرند و ما را به ببندند؛ ولی وقتی در فرودگاه پیاده شدیم و با آن جو پر از احساسات و مردم مواجه شدیم مایه خوشحالی و امیدواری ما شد. امام نطقی هم ایراد فرمودند. ... پس از خروج امام و از در، بلافاصله در را بستند و می‌خواستند مانع ورود ما که همراهان امام بودیم بشوند. حاج مهدی عراقی، من و چند نفر از برادران خود را در وسط در حائل قرار دادیم، به احتمال اینکه نکند امام را از ما بگیرند و ببرند، پافشاری کردیم و خود را از در عبور دادیم. آن‌ها حتی روی من کشیدند که اگر تکان خوردی می‌سوزی! حدود بیست ماشینی را که قرار بود امام سوار شوند، کرده بودند. وقتی امام در را باز کردند که سوار ماشین شوند در حالی که انتظار هیچ عکس‌العملی از ایشان نمی‌رفت، برگشتند و رو کردند به افسرانی که مسلح ایستاده بودند فرمودند: «تا کی شما افسران نیروی هوایی خوابید؟! چرا بیدار نمی‌شوید؟! تا کی باید بر شما کند؟!» این دو سه جمله امام به قدری در آن‌ها اثر گذاشت که بی‌اختیار دو سه متر از فاصله گرفتند. افرادی می‌خواستند سوار شوند و از «در کنار امام نشستن» برای خود موقعیتی کسب کنند؛ ولی امام فرمودند، غیر از کسی با من سوار نشود! 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
. 🔹بررسی کلاهبرداری کریمی از خواهرش از زاویه دیگر ♻️ مهم‌تر از موضوع کلاهبرداری علی کریمی از خواهرش 🔸قوه قضاییه باید به این ابهام پاسخ دهد. 🔰 حمید رسایی: حالا که چند روز از اعلام خبر کلاهبردای علی کریمی از خواهرش گذشته و آن مزدور هم با سکوتش در برابر این خبر، نشان داده که انسان پلیدی است، باید به موضوع مهمتری از اصل کلاهبرداری این شیاد بپردازیم. داستان از این قرار است: خواهر علی کریمی که دو فرزند ۵ و ۱۵ ساله دارد، در سال ۹۹ با اعتماد به برادرش، ۵۰ چک سفید امضا به او داده و پس از مدتی متوجه‌شده که چک‌های او در معاملات سنگینی از جمله خرید تیم فوتبال سپیدرود، خرید زمین و ملک‌های میلیاردی استفاده‌شده و یک بدهی ۷۷۰ میلیارد تومانی برایش باقی‌گذاشته. اواخر سال ۱۴۰۰ علی کریمی که پشت صحنه کار را مدیریت می‌کرد با همکاری دوستانش و شرخران، کار را به دادگاه کشانده و خواهرش را راهی زندانی می‌کند. یعنی در طول سال ۱۴۰۱ که کریمی ادعای برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون می‌کرد، خواهرش را با یک کلاهبرداری راهی زندان کرده بود! در جریان بازدید هفتم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ دادستان تهران از ندامتگاه مرکزی زنان، خواهر علی کریمی که در بند محکومان مالی زنان زندانی پشت میله‌ها بوده با دادستان تهران ملاقات و درخواست‌هایی را مطرح و موضوع علنی می‌شود. 🔹سؤال مهم اینجاست سؤال اینجاست که در طول این مدت و بویژه در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ وقتی علی کریمی با دستور سرویس‌های امنیتی اسرائیل همسو با رسانه‌های بیگانه با شعار دروغ زن، زندگی، آزادی برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون شروین حاجی‌پور را می‌خواند و به اسم دفاع از زن در حال عملیات روانی بود، چرا با وجود پرونده‌ای به این مهمی، مسأله اطلاع‌رسانی نمی‌شود تا مردم با ذات کثیف مزدوری به نام علی کریمی آشنا شوند؟! دقت کنید: در طول رسیدگی این پرونده یعنی دوره بازپرسی پرونده، مراحل برگزاری دادگاه، زندانی شدن این خانم، مکاتباتی که با دادستان تهران بعد از زندانی شدن صورت گرفته و در تمام این مراحل، نظارت حفاظت اطلاعات قوه قضاییه، همه این افراد در جریان این پرونده بوده‌اند، طبعا در طول زمان فتنه پس از مرگ مهسا امینی هم هر وقت می‌دیدند که موجودی کثیفی به نام علی کریمی در حال اتهام زدن به نظام است، باید به یاد این پرونده و ظلمی که آن موجود پست در حق خواهرش کرده، می‌افتادند اما چرا سکوت کرده‌اند؟ چه عاملی باعث شده تا قوه قضاییه نسبت به این پرونده که می‌توانست همان روزهای نخست چهره مزدوری به نام علی کریمی را نشان دهد، سکوت کند و در نهایت وقتی دادستان تهران برای بازدید از بخش زنان زندان می‌رود، خواهر‌ کریمی خودش مراجعه و مسأله علنی شود! به این فکر می‌کنم که علی کریمی در طول این ۹ ماه، هر وقت در صفحات مجازی‌اش مردم را تحریک می‌کرد، نگران افشای خیانتی بوده که در حق خواهرش کرده، نگران لو رفتن این موضوع بوده اما چه کسی به علی کریمی اطمینان داده بود که مشکلی نیست! به نظرم مهمتر از خیانت این پست‌فطرت، پیدا کردن این حلقه مفقوده است. مهمتر از خیانت علی کریمی در حق خواهرش و مشخص شدن پلیدی این شخص، پیدا کردن دلیل بی‌توجهی عناصر قوه قضاییه به این موضوع در طول این مدت است! دقیقا شبیه به عدم انتشار فیلم رفتار عادی پلیس و عدم ضرب و شتم مهسا امینی توسط فراجا که با تاخیر یک هفته‌ای منتشر شد یا فیلم اعتراف پدر مهسا امینی به اینکه دخترش در کودکی عمل جراحی در جمجمه داشته است در روزی که دخترش از دنیا رفته ولی این فیلم مهم، چهل روز بعد منتشر می‌شود! چه کسی به این سؤالات پاسخ می‌دهد؟ 🔹حتما این فیلم را ببینید: eitaa.com/rasaee/6733 🔺برای دیدن یادداشت‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 https://eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏 لطفا نظرات انتقادی و پیشنهادی خود نسبت به پیام‌های این کانال را در گروه «چلچراغ و » به اشتراک بگذارید: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
🔴حذف آیت‌الله ربانی املشی، که بیت آقای منتظری به انقلاب کرد 🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/13 🔹ازدواج احمد منتظری با زهرا ربانی املشی در سال ۱۳۵۶ موجب خویشاوندی آیت الله ربانی املشی با آقای منتظری و صمیمیت و ارتباط بیش از پیش آن دو گردید. 🔸همین مساله باعث شد تا آیت الله ربانی فعالیت های مثبتی را در دفتر و بیت منتظری آغاز کند. سید مهدی هاشمی که از این اقدامات، سخت به وحشت افتاده بود، درصدد برآمد با روش های مخصوص خودش جلوی فعالیت های آیت الله ربانی را بگیرد و او را به وسیله سم، مبتلا به سرطان کرده و در روز ۱۷ تیر۱۳۶۴ به شهادت رساند. 🔹" سید مهدی هاشمی در آخرین خود در مورد چنین اقرار می کند: در رابطه با قتل مرحوم ربانی، قضیه بدین ترتیب بود که بعد از قضيه مجلس خبرگان و آمدن آقای ربانی املشی خدمت آیت الله منتظری در رابطه با جریانات آینده رهبری،چند ماه بعد از خبرگان - که دقیقا یادم نیست چه زمانی بود - روزی با آقای...(در کتاب خاطره ها حذف شده است) در تهران در منزل قبلی ایشان گویا اختیاریه بود، صحبت کردیم که چگونه یک ضربه به ایشان بزنیم. 🔸گفت: ما وسایل و امکانات سنتی و داروهای مسموم کننده و سرطان زا در اختیار داریم که می توان به صورت نامرئی فرد را مسموم نمود که در اثر این به سرطان گشنده مبتلا خواهد شد. پس از بحث و بررسی این شیوه به نظرمان مطلوب افتاد. 🔹برای اجرای قضیه، او گفت: یکی از افراد ما که شک دارم منظورش فلانی یا فلانی بود به تازگی با آقای... ارتباط یافته بودند، البته رفاقت قبلی داشتند. وی از نظر کار با نهضت ها به تازگی در اختیار آقای... قرار گرفته بودند. 🔸می گفت: می توانند با آقای ربانی در تماس و ارتباط قرار گیرند. من دقيقا سؤال نکردم شیوه ارتباطی آنان چگونه است ولی آقای... باضرس قاطع مدعی بود که رابطه گرفتن برای او آسان است. 🔹در مورد شیوه عمل مدعی بود پس از ۱۵ یا ۲۰ روز پس از استعمال و استشمام مواد مزبور طرف تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. مدتی بعد که به قم آمده بود، گفت:عمل انجام گرفته است.»( خاطره ها، ج۴، ص۴۲۷) 🔸همچنین حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید: تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبرو... از این کارهاهم می کردند. سم می ریزند در استکان افراد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» 🔹یک هفته بعد، بحث قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شد و رحلت آیت الله ربانی املشی از هزینه هایی بود که دفتر آقای منتظری به انقلاب تحمیل کردند. (روزگار قائم مقامی، ص۸۹ - ۸۸) 🔻 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
📜 نامه تکان دهنده امام خمینی (ره) به آیت الله منتظری و دلیل عزل وی ۶۸/۱/۶ بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: ۱- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. ۲ - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. ۳ - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. ۴ - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام. یکشنبه ۱۳۶۸/۱/۶ روح‌الله الموسوی الخمینی ☝️از پیام‌های وارده☝️ 👌 ، در آخرین سال عمر مبارک خود، در چنین روزی از عید نوروز، در طی نامه‌ای سرگشاده، را با کلمه «آقای ...» خطاب قرار دادند! بدون عنوان «آیة‌الله» و حتی «حجة‌الاسلام» و امثالهم! سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🔰❌ مشاجره و بحث تند مقام معظم رهبری با آیت الله منتظری در حضور امام خمینی !!! ❌ 💠 شش فروردین سالروز نامه تاریخی امام به منتظری 💠 وقتی آیت الله منتظری به خاطر دستگیری مهدی هاشمی دست به اعتصاب زد ، برای پایان بخشیدن به اعتصاب ایشان جلسه ای با حضور ایشان و آقای خامنه ای که آن زمان رئیس جمهور بودند و برخی افراد دیگر در حضور امام برگزار شد. ✳️ امام ابتدا ایشان را نصیحت کردند و با مهربانی با ایشان برخورد کردند اما آیت الله منتظری با بی اعتنایی رفتار کردند 👈👈 اینجا بود که مقام معظم رهبری وارد بحث جدی و تندی با آقای منتظری شدند که در صفحات بالا مشاهده می فرمائید. 📚 منبع : کتاب روشن بینی امام خمینی از ص 40 الی 43 ( اثری مهم از آیت الله ری شهری که در اواخر عمر خودشان درباره آقای منتظری آن را نوشتند ، بعد از مرگ آیت الله منتظری بنا بر وصیت ایشان کتابی از ایشان منتشر شد به نام " انتقاد از خود " که در آن بیشتر به انتقاد از دیگران و تعریف از خود پرداختند !!!! در این کتاب تناقضات زیادی دیده می شود که آیت الله ری شهری در کتابی که در اواخر عمر خود نوشتند به آنها پاسخ دادند ، این کتاب ایشان به همراه کتاب جلد چهارم خاطرات ایشان ، از بهترین و مستندترین منابع درباره داستان آقای منتظری است آن هم از زبان کسیکه در آن دوران وزیر اطلاعات بود ). ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 قصه تلخ محمد علی زم! زاویه‌ای که یافت با زمزم (نمونه بارزی از قربانی حلقه اول اصحاب!) حضور در مراسم ، سوژه‌ای شد تا همه او را بنام پدر یاد کنند. چرا که وی بعد از اعدام پسرش (به جرم «فتنه‌گری مؤثر» در «عرصه براندازی» )، بجای عذرخواهی از پیشگاه ، سعی کرد عدم باور به انحراف وحشتناک پسرش و بلکه ملکوتی شدن او را به نیز القاء نماید!! و نشان داد که توهمات آن پسر خودفروخته به ، وراثت پدری او بوده است! مایل نیستم نمک به زخم او‌ بپاشم که حرف فراوان است. اگر بخواهم در باره او‌ بنویسم هفتاد من کاغذ شود! حتی یکبار خواستم فقط مکاتبات فی‌مابین را بصورت کتابی منتشر بکنم از تصور این که کسی حوصله خواندن آن‌ها را نخواهد داشت، منصرف شدم! زم تنها مدیری بود (از میان دهها مدیری که با آن‌ها ارتباط داشتم) که نامه‌های نقادانه و مقالات طویل مرا (علیرغم تند و تیزی مرسوم مکتوبات بنده!) بمحض دریافت، مطالعه می‌کرد و واکنش نشان می‌داد و حتی یکبار گلایه کرد که چرا کمتر می‌نویسید؟!! و شاید تنها مدیری بود که تا تمام کارتابل‌های خود را ملاحظه نمی‌کرد عازم منزلش نمی‌شد! و بنظرم دقت و حساسیت به انجام کاری که داشت (مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی و آنگاه ریاست هنری شهرداری تهران) موجب از پسرش گردید! اگرچه اصحاب وی هم در جدائی او از بسی مؤثر بودند! «الله الله فی اصحابکم» سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۴ 🆔@chelcheraaqHM 🎲گروه چلچراغ 🙏