فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برات تنگ شده سردار عزیز
بیاد اون شب شام غریبانت میافتم دلم میگیره و اشکم در میاد
تو رو جان دخترت، نگاهی بما کن و حوائج رهبرمون رو حاجت روا کن
•┈┈••✾••┈┈•
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کانال رسمی گروه تربیت فرهنگی اجتماعی معاونت فرهنگی تربیتی جامعه المصطفی
@chelcherag98
✨ *یکی از اقوام ما عاشق #شهید_سلیمانی هست*، اما هنوز این تیکه کلام کثیف ماهواره ها 📡و براندازهای مجازی را با خودش تکرار میکنه:👇
"بجای خرج مردم کشور خودمون، خرج #سوریه و #عراق و #لبنان و #یمن میکنیم!" 😐
👇👇👇
🌹 *عزیز برادر!!*
🔺 اولا #بودجه_نظامی مشخصه!
❌#ایران کمترین بودجه رو بین کشورهای خاورمیانه داره! فقط 3 درصد از کل بودجه کشور..
یعنی بودجه #رفاه و #وزارت_بهداشت و.. رو باید از خودشون سوال کنی..
منبع👇
✅https://b2n.ir/d37240
🔺ثانیا! تو که عاشق #سلیمانی هستی و میگی اون برامون #امنیت آورد، بالاخره یه خرجکی داره.
❌ *دوس داشتی بجای 16 میلیارد،👈 هزار میلیارد دلار خرج کنی (خسارت جنگ تحمیلی به ایران) با 300 هزار شهید ؟!*
✅https://b2n.ir/r11085
✅https://khabaronline.ir/news/313910
🔺ثالثا! چرا کسی به خرج #آمریکا و #عربستان و #فرانسه و بقیه کشورا تو #خاورمیانه گیر نمیده؟!
✅ #ترامپ که رسما گفت تا حالا 7 تریلیون دلار 💶تو خاورمیانه خرج کردیم..
👈 اونا مردمشون #کرونا🦠 نگرفتن؟!🤔
اونا از کمبود #ماسک و مواد غذایی و ماکارونی به هم نمیپرن؟🤔
اونا با کیسه زباله، برا دکتراشون گان درست نکردن؟!🤔
✅https://www.yjc.news/00T2VX
✅https://tn.ai/2233204
✅https://www.aparat.com/v/E6DnG
👌 *پس دیگه نگو این جمله رو.. پولای ما خرج سوریه و عراق و.. اونا بازوهای ما هستن..*
🚨⚠️ *اگه اونا نجنگن، تو بجای قرنطینه تو خونه و غر زدن، باید پاشی بجنگی..*
🎥 این هم پاسخ کوبنده و منطقی آقای رائفی پور به کسانی که میگن چرا پول مردم ایران رو خرج سوریه و عراق و فلسطین میکنند
📚📝
📚📝
📚📝
*📝چرا سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید یوسف الهی به خاک سپرده شود*
*دریک کلام عملکرد شهید یوسف الهی بودکه باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد*
1️⃣ *از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود*
2️⃣ *نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید*
3️⃣ *دائما ذکر خدا می گفت*
4️⃣ *قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود*
5️⃣ *هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود*
6️⃣ *چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت*
7️⃣ *خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت*
8️⃣ *روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود*
💥 *۵ داستان از شهید حسین یوسف الهی*
🔹 *شهید محمد حسین یوسف الهی، فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود و حاج قاسم وصیت کرده بود که در کنار او دفن شود.*
1️⃣ *همرزم شهید:* *حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت میشود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.*
*نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود.*
*وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: "تو شهید نمیشوی".*
*با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.*
*خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا...
... خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟*
2️⃣ *مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.*
*وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!*
*بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟*
*امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد!*
3️⃣ *برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت 10:00 شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم.* *نمیدانستیم کجا برویم.*
*جوانی جلو آمد و گفت:* *شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!*
*جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند.* *برو آنها را بیاور اینجا!*
*وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی میتواند صحبت کند.*
*اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟*
*لبخندی زد و گفت:* *چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!*
*محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و... را گفت!*
4️⃣ *همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم.*
*محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر41 ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت.*
*حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر میشود.*
*امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص میکنم.*
*صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود.* *گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟*
*گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!*
*حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را.*
*با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟*
*گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟*
*اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمیشد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.*
*اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر میگردیم.*
*پرسیدم: چه طور؟!*
*گفت: شهید شده اند*. *جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.*
*من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.*
*وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد!*
5️⃣ *همرزم شهید:* *زمستان سال 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.*
*بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم.*
*حسین به همه اشاره کرد به جز من!*
*چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد!...*
🌴 *گوهر عرفان*🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عظم الله اجورنا اجورکم و اجورنا علی مصاب أمنا و مولاتنا الصديقة الشهيدة سلام الله عليها
وای مادرم😭😭😭
رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت تشییع پیکر مطهر ۲۵۰ شهید گمنام در سالروز شهادت جانسوز حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلامالله علیها در سراسر کشور پیامی صادر کردند.
متن این پیام به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصهی افلاکیان. فداکارانی که پس از گذشت سالیان دراز از لحظهی شهادتشان کشور را با رائحهی معنویت و جهاد، معطّر میسازند و پرچم افتخار به خونهای ریخته شده در راه اسلام و قرآن را، بیش از پیش به اهتزاز در میآورند. تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه برگشته، با روز شهادت صدیقهی طاهره سلاماللهعلیها مبشّر ابدیّت یاد و خاطرهی آنان و مژدهبخش خیر کثیری است که از ناحیهی آنان برای کشور امام زمان روحیفداه فراهم خواهد آمد انشاءالله.
به ارواح طیبهی این شهیدان و به چشمها و دلهای منتظر پدران و مادران و همسران آنان سلام و درود میفرستم و فضل و رحمت فزایندهی پروردگار را برای همهی آنان مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۰/۱۰/۱۵
🔰 #سرخط_دیدار | بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای خانواده شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
مکتب سلیمانی عبارت است از صدق و اخلاص.
👈این دو کلمه در واقع عنوان و نماد و نمایهی مکتب سلیمانی است.
🔷«صدق» یعنی همان چیزی که در آیهی شریفهی «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيه» است.
🔷«اخلاص» هم همین که در آیات متعدد قرآن از جمله این آیهی شریفه «قُل اِنّی اُمِرتُ اَن اَعبُدَ اللَّهَ مُخلِصًا لَهُ الدّين» [آمده].
❗️کیفیت شهادت او حجت را تمام کرد بر دشمن و بر همهی بینندگان.
❇️ «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيه» یعنی با هدف، با عهد الهی، با آرمانها برخورد صادقانه داشته باشند. این مرد به معنای واقعی کلمه در زندگیاش صادقانه عمل کرد و عمل میکرد.
📛بعضیها سعی می کنند یک دوگانهی ملّت و امّت درست کنند؛ ریشهی این کار در اختیار دشمن است.
💗شهید عزیز ما ثابت کرد هم می توان ملّیترین چهرهی کشور و هم میتوان امّتیترین چهرهی کشور بود.
شهید سلیمانی واقعاً مظهر تلاش بود؛ کار خستگیناپذیر؛ همراه با شجاعت و عقلانیت.
🔸شهید سلیمانی هم دشمن و هم ابزارهای دشمن را درست میشناخت.
گاهی گزارشهایی از کارهایی که در یک سفر انجام داده، میفرستاد، وقتی میخواندم، حیرت میکردم از حجم کار عظیمی که در این چند روز اتفاق افتاده.
📕اینکه میبینید کار برکت پیدا میکند، به خاطر اخلاص است. اخلاص او را از کجا میشود فهمید؟ از اینجایی که اصلاً دنبال دیده شدن نبود؛ او از دیده شدن فرار می کرد، حالا جوری شده که همهی دنیا دارند او را می بینند...
کرامات شهید محمد معماریان از زبان مادر ایشان در همایش «سردار دلها، الگوی بصیرت، ولایتمداری و مدیریت جهادی»
https://yun.ir/yu4x2b
سخنرانی خانم معماریان در همایش سردار دلها 12-10-1400.mp3
13.2M
سخنرانی مادر شهید محمد معماریان در مورد کرامات شهید
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کانال رسمی گروه تربیت فرهنگی اجتماعی معاونت فرهنگی تربیتی جامعه المصطفی
@chelcherag98
یاد و خاطره شهدای حماسه ی ۱۹ دی ماه مردم انقلابی و بصیر شهر مقدس قم گرامی باد
•┈┈••✾••┈┈•
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کانال رسمی گروه تربیت فرهنگی اجتماعی معاونت فرهنگی تربیتی جامعه المصطفی
@chelcherag98