eitaa logo
چلچࢪاغ خوشبخٺۍ ❀༄
49 دنبال‌کننده
127 عکس
167 ویدیو
2 فایل
✿ ﷽✿ ڪانال چلچࢪاغ خوشبخٺۍ ؛ ࢪاھِ ࢪوشنۍ بـﮭ سو؎ خوشبخٺۍ حقیقۍ🌻 ـ❀ٍٍٍَ۪ٜۘۘؔٛٚؔ͜͜͡͡ کپی آزاد ـ❀ٍٍٍَ۪ٜ۪ٜ۪ٜۘۘؔٛٚؔ͜͜͡͡❀ـ ڪانال ما در واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/JaavKdN8BGM4Ei8Tygjs5V ┄┅┅┅┅❀🍃🌹🍃❀┅┅┅┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6050759289633508477.mp3
10.22M
۳ فایل هشتم 💢در عظمت ماه رجب همین بس که؛ خداوند با همه جلال و جبروتش، خود را مطیعِ تو می‌خواند!!! ☜ به یک شرط...! این شرط چیست ؟ ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا!🌱 مارو ببخش که در کار خیر یا “جار” زدیم یا “جا” زدیم ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh
4_6025948169802615482.mp3
11.6M
۳ فایل نهم ✘ مشکلات احاطه‌م کردن! ✘ دیگه لذتی از زندگی نمی‌برم! ✘ دیگه نمازها و دعاهام هم به دادم نمی‌رسن! ✘ تنهایی کلافه‌م کرده! ⚡️ در ماه رجب، یه راه خدا باز کرده برات! ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh
🔴 آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. 🔷آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي. ️ دوباره آیت الله پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد 🔶 فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدي بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان (عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. 🔷شما يكي از سربازان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید. ؛ شهیدی که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394 درسوریه به رسید. سعادت😭 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh
💓 زنها همه شوینده هستن میگی نه ! صابون عروس 😂شامپو آرزو 😂 مایع ضرفشویی گلی 😂پودردستی یکتا 😂خمیردندان پونه 😂خمیردندان نسیم😂اسکاج کبری 😂 اما مرد ها مردا همه خوردنی هستند و خوشمزه و نعمت الهی میگی نه🤪🤪 مرد یعنی.. چای احمد😀برنج محسن😀 آبليموي مجید 😀کشک کامبیز😀 سوهان حاج حسين😀سس بیژن😀 سس بهروز😀پشمک حاج عبدالله😀 دوغ آبعلي😀سوياي سبحان😀 عرقيات نادر😀 این خوردنی های خوشمزه نعمت های الهی راقدر بدانید 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 پیشاپیش روز مرد مبارک باد😉💐 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh
آیت الله احدی از اساتید حوزه علمیه قم و صاحب تفسیر فروغ می گوید: حدود بیست سال است که در شهر بابل به مدّت ده روز، بعد از نماز صبح، جلسه داریم. یک بار وقتی از منبر پایین آمدم، دیدم آقایی که همیشه جلوی منبر می نشست و اهل اشک و ناله بود، آمد و گفت: حاج آقا یک وقتی به من می دهی!؟ گفتم: اتفاقاً خیلی دلم می خواهد با هم حرف بزنیم. شما چند سال است پای منبر من می آیی، امّا خیلی آرام و ساکت هستید. آن روز ایشان به منزل ما که در روستایی در بابل است آمد. بعد از کمی صحبتهای اولیّه، شروع کرد به گفتن: حاج آقا! من جوانی لات بودم توی این شهر، همه گونه اشتباه از من سر می زد. تا اینکه انقلاب پیروز شد. یک بار اهالی محل داشتند با مینی بوس به جماران خدمت امام می رفتند. به من گفتند تو هم بیا. با خودم گفتم: بابا، ما و این همه معصیت!...امّا باشد، من این سیّد را دوست دارم. به هر حال ما هم آمدیم جماران. امّا امام آن روز ملاقات نداشت. مردم پشت در آنقدر شعار دادند که حاج احمد آقا آمد وگفت: شما صبر کنید، ساعت ده و سی دقیقه به بعد، بیایید دست امام را ببوسید و بروید. ما هم به صف برای دستبوسی امام ایستادیم. همه دست امام را بوسیدند و رفتند. نوبت به من رسید. تا آمدم دست امام را ببوسم، ایشان دستشان را کشیدند!! خیلی حالم گرفته شد، تو همان حال و هوای لوطی گری و لاتی با خودم گفتم: بابا مرد حسابی، برای همه داشتی، امّا برای من دست کشیدی!؟ خب اگر می دانستم نمی آمدم. آمدم از در بروم بیرون که محافظ امام دوید و آمد و گفت: آقای فلانی! شما بیرون نرو! با خودم گفتم: نکند می خواهند من را بازداشت کنند!؟ گفتم: من کاری نکردم! مجدداً محافظ امام گفت: به شما می گویم نرو! امام با شما کار دارند! منتظر ماندیم تا همه رفتند. من رفتم داخل اتاق، دیدم امام و حاج احمد آقا نشسته اند. امام با اشاره به حاج احمد آقا فرمود: برو بیرون! بعد امام دستم را گرفت و فرمود: ناراحت شدی!؟ گفتم: بله. آقا این ها همشهری های من بودند. همه دست شما را بوسیدند، امّا من...!!! امام با حالتی خیر خواهانه فرمود: پسرم چرا نماز نمی خوانی!؟ چرا گناه می کنی!؟ خدا چه بدی به تو کرده!؟ تعجّب کردم. گفتم: حاج آقا! شما از کجا می دانید!؟ امام فرمودند: شما هم به دین خودت عمل کن، به این مقام می رسی. بعد انگشترشان را در آوردند و گفتند: این انگشتر مال شما. حضرت امام ادامه داد: تو خوب می شوی! خوب می شوی! با دختر یک آیت الله ازدواج می کنی، امّا بچّه دار نمی شوی، بعدها راه کربلا باز می شود. در سفر اوّل کربلا نه، در سفر دوّم، پایین پای حضرت عبّاس(سلام الله علیه) ایست قلبی می کنی و از دنیا می روی و تو را کنار قبر حضرت عبّاس(سلام الله علیه) دفن می کنند. ولی این مطلب را به کسی نگو! حاج آقای احدی! همه مطالب امام تا اینجا درست بود. من داماد یکی از آیات عظام شدم. بچّه دار هم نشدم. سفر اوّل کربلا رفتم. حالا عازم دومین سفر کربلا هستم. آیت الله احدی ادامه داد: ایشان رفت کربلا و ما منتظر بودیم. کاروان برگشت. امّا دوست ما همراه کاروان نبود! اهل کاروان گفتند: درست کنار قبر حضرت عبّاس(سلام الله علیه)، در حال خواندن زیارتنامه، ایست قلبی کرد و از دنیا رفت. آمدند او را برای دفن از حرم بیرون ببرند، خدّام حرم حضرت عبّاس(سلام الله علیه) آمدند و گفتند: کجا!؟ حضرت عبّاس(سلام الله علیه) در عالم خواب به ما پیغام داده که این مرد با این مشخّصات را پایین پای من دفن کنید! الان جلوی کفشداری حضرت عبّاس(سلام الله علیه)، قسمت پایین پای حضرت، سنگی است که روی آن نوشته: مرحوم عبّاس مرندی. آیت الله احدی ادامه داد: من کل مطلب را روی نوار ضبط کردم، و بعدها این نوار، به نشر آثار امام فرستاده شد. منبع: کتاب راهیان علقمه ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh
13 تـو میتونی؛ برخلاف میلِ شیطان، حرکت کنی! اگه نمی تونستی؛ برای این مبارزه ی بزرگ، انتخاب نمی شدی! حرکت در خلاف جهت کینه ها؛ پیروزی در برابر شیطانه. 🎤 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه هاا چجوری میشه این زیبایی رو درک کرد... چجوری میشه این عظمت رو شکر کرد...😍😍😍 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🆔️ @chelcheragh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا