✅🌹با شهدا تا ظهور🌹
شهید مدافع حرم جواد جهانی شهید جواد جهانی متولد سال ۱۳۶۰ در مشهد مقدس بود. از کودکی به رعایت حدود شر
منِ روسیاه از جوار نورانی آقایم و مولایم علی بن موسی الرضا به سمت عراق یا سوریه میروم ولی از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نماند دلم در حرم امام رضا گیر است (گیر کرده است) از شما تقاضا دارم هروقت مشرف شدید به حرم یادی از ماهم بکنید و سلامی به نیابت.
(فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم جواد جهانی )
شهید جواد جهانی متولد سال ۱۳۶۰ در مشهد مقدس بود. از کودکی به رعایت حدود شرعی و احکام دینی اهمیت میداد و از ۱۲ سالگی نمازهای بهموقع و نماز شبش ترک نشد. سن ۱۸ سالگی تصمیم به ازدواج گرفت و حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای فاطمه و علی شد.
هنگام خواستگاری به همسرش گفته بود که اگر در کشور جنگی شود، دوست دارم که اولین نفر بروم. او حتی هنگام حمله طالبان به افغانستان در پشت مرزهای ایران اقداماتی انجام داد تا به مجاهدین بپیوندد، اما موفق نشد تا اینکه داعش و گروههای تکفیری به سوریه حمله کردند. جواد از آنجا که احساس مسوولیت میکرد، راهی بلاد شام شد تا مقابل حملات تکفیریهای به حرم مطهر اهل بیت (ع) و مردم مسلمان این کشور بایستد. سرانجام ۲۲ آبان سال ۱۳۹۵ در حین خنثی سازی تله انفجاری به همراه شهیدان حسین حریری و محمدحسین بشیری به شهادت رسید. پیکر او بنا به وصیتش در پارک خورشید شهر مشهد به خاک سپرده شد.
شلیک بی خطا به هدف
سال ۱۳۹۳ اولین بار به سوریه اعزام شد در توپخانه فعالیتش را شروع کرد. چون هنوز از خانواده و فرزندان دل نکنده بود فعالیتش را در عقبه شروع کرد و به توپخانه رفت. یادم هست همرزمهایش تعریف میکردند زمانی که پشت تانک مینشست و نشانه گیری میکرد ۹۹ درصد شلیکش به هدف میخورد. شاید یکی دو تا خطا بیشتر نداشت.
خدمت خالصانه بدون حقوق
پیش از اینکه عازم سوریه شود در قسمت فرهنگی روزنامه خراسان استخدام بود، ماههایی که در سوریه بود حقوقی از روزنامه دریافت نمیکرد و زمانی که اعزام شد با هزینه خودش رفت. دلش میخواست خدمت خالصانه داشته باشد.
جهاد برای حفظ ناموس مسلمین
نزدیک دو ماه در سوریه بود سپس به مدت سه ماه به ایران برگشت. برای آخرین بار که میخواست برود پدرم راضی نبود گفت تو سه بار رفتی بگذار بقیه بروند، فرزندانت کوچک هستند و بالای سر فرزندانت باش، تو تکلیفت را انجام دادی. جواد فیلمی نشان پدرم داد که زنان سوریه را در جمعه بازار میفروختند، وقتی فیلم را نشان پدرم داد گفت اگر من هم نروم ناموس من را هم در جمعه بازار به فروش میگذارند ناموسم شامل مادر و خواهر و همسرم نیست همه زنان سرزمینم ناموس من هستند و این تکلیفی است که بر گردن من است. بعد هم به سوریه رفت و یک هفته طول نکشید که پیکرش در بلندی کوه هاشمیه به خاک سپرده شد.
دو رفیق روی قله فرهنگ
پیکرش را در بلندی پرک خورشید دفن کردند، وصیت خودش بود، میخواست مزارش مکانی فرهنگی برای حضور جوانان باشد، خصوصا دخترها تا به حجابشان بیشتر اهمیت دهند. بعد یک سال که پیکر شهید اسدی هم برگشت کنار شهید جهانی دفن شد، چون باهم دوست بودند و خانواده شهید اصرار داشتند کنار هم باشند.
روضه یار همیشگی نمازهای برادر
برادرم بعد از نماز برای خودش روضه حضرت زهرا (س) میخواند و یک زمزمه همیشگی داشت. ارادت خاصی به خانم حضرت زهرا (س) داشت و همیشه میگفت اگر شهید میشوم دوست دارم مثل حضرت زهرا (س) یا از ناحیه پهلو باشد یا از ناحیه بازو. همین هم شد، از ناحیه پهلو ضربه خورد و به خاطر شدت خونریزی به شهادت رسید.
هدیه برای نماز اول وقت
برادرم فردی بود که همیشه به عنوان یک الگو از او یاد میکنم. زمانی که به سن تکلیف رسیدم مشتاق بود برا من هدیه بخرد تا با شوق برای نماز حاضر باشم و هرچه زودتر اول وقت به نماز برسم.
دلم در حرم امام رضاست
در وصیتش تاکید داشت پشت ولایت فقیه باشید، رهبر را تنها نگذارید. میگفت چادر سر شما همان چادری است که پشت در خانه حضرت زهرا (س) سوخت، ولی از سرش نیفتاد. یادم است که در وصیتنامهاش نوشته که آن را سر شیفت حرم نوشتهام از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان دارم به جبهه میروم، ولی دلم در حرم امام رضا (ع) گیر است. هرکسی به زیارت آمد از طرف من هم سلام دهد.
از اعضای کانال عذرخواهی میکنم خاطرات شهید امروز شهید جواد جهانی با تاخیر ارسال شد 😔
حال مساعدی نداریم 😭
وصیت نامه شهید جهانی هم میگذارم مطالعه بفرمایید 💔