eitaa logo
✅🌹 با شهدا تا ظهور 🌹
205 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
98 فایل
چله صلوات هدیه به شهدا به نیت نزدیکی فرج مولا صاحب الزمان (عج) و حاجت روایی حاجت‌مندان ان شاءالله🤲🏻🌷 روزی یک تسبیح هدیه به یک شهید 🌹🥺 لینک ناشناس جهت پیشنهاد و ارتباط با خادم کانال https://harfeto.timefriend.net/16963076621694 @Khadem_mola_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیده فائزه رحیمی🌸
🌻🌿خاطرات شهیده فائزه رحیمی از زبان مادر بزرگوارشان ✨تبیین سیره و سبک شهدا 🌹ایشان از ارادت فائزه به شهدا و توجه به سیره و سبک زندگی‌شان و مطالعه در این حوزه می‌گوید: فائزه با فرهنگ دفاع مقدس عجین بود و ارادت زیادی به شهدا داشت. او از نمایشگاه کتاب تعداد زیادی کتاب با موضوع دفاع مقدس و شهدا تهیه کرد. کتاب‌هایی نظیر: جهاد مقدس، روایت سوم و کتاب تنها‌گریه‌کن که حضرت آقا بر آن تقریظ نوشتند و تأکید زیادی بر مطالعه این کتاب داشتند. 🦋 فائزه کتاب «خون دلی که لعل شد» نوشته حضرت آقا و کتاب «هواتو دارم» را به من هدیه داد و گفت: مادر من فرصت نکردم هنوز کتاب هواتو دارم را مطالعه کنم، شما این‌ها را بخوان که بسیار عالی است. خیلی روی خواندن این کتاب تأکید داشت. من وقتی کتاب «خون دلی که لعل شد» را خواندم به فائزه گفتم: مادر جان چقدر این کتاب خوب است، چقدرحضرت آقا زحمت کشیدند تا به اینجا رسیدند، فائزه گفت: مامان من این کتاب را خوانده‌ام، واقعاً مردم نمی‌دانند که حضرت آقا چه سختی‌ها و چه شکنجه‌هایی را تحمل کرده‌اند. ایشان مدت‌ها از خانواده دور بوده‌اند. مردم این‌ها را نمی‌دانند. 🌷🍃او علاقه زیادی به شهدا داشت. اتاق فائزه پر از عکس‌های شهدا و حاج‌قاسم است؛ شهدایی که یا از خود او کوچک‌تر یا هم‌سن و سال خودش بودند. عکس حضرت آقا و سردار سلیمانی زیبایی اتاقش را دوچندان کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و رجائی کــــربـــــــــــلا ... خُذ عُمری والرزُقنی کــــربـــــــــــلا ... لا تَحرِمنی کــــربـــــــــــلا ...💔😭 چقدر قشنگه😢😭 کربلا... کربلا... اللهم الرزقنا ...
🔻خادم و روایتگر جنگ 🌸 🌹مادر شهیده: فائزه خادم حسینیه امامزاده‌ای در غرب تهران بود. در دوران کرونا در امامزاده فعالیت جهادی انجام می‌داد، من هم برای کار‌های اجرایی در زمان تزریق واکسیناسیون در امامزاده کنارش بودم. الحمدلله آمار کرونا که نزولی شد، فائزه کنکورش را داد و با رتبه ۳ هزار وارد دانشگاه فرهنگیان شد. 🌱او در حوزه بسیج عمار یاسر کار می‌کرد. مسئول فضای مجازی پایگاه شهید آوینی بود و به محض ورود به دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمد و فعالیت‌های خودش را آغاز کرد. فائزه دو مرتبه به راهیان نور رفت و بعد در اردو‌های جهادی شرکت کرد و در این رابطه دو مرتبه هم به مشهد رفت. یک هفته قبل از اینکه برای چهارمین سالروز شهادت حاج‌قاسم به کرمان برود، به دماوند رفت و سه روزی در دماوند بود. ✨ آنجا در کلاس‌هایی که برای روایتگری برگزار می‌شد، شرکت داشت. مرداد امسال هم ۲۰ روزی برای گذراندن دوره‌های روایتگری به کردستان رفت؛ رفت تا بتواند حقیقت آن روز‌های پرحماسه و مجاهدت مردان غیور کشور برای نسل جوانی که به راهیان نور می‌آیند، روایت کند. تمام عکس‌هایی که شما امروز در رسانه‌ها می‌بینید، مربوط به زمانی است که او برای گذراندن دوره روایتگری به کردستان رفته بود. او برای روایتگری به سنندج و برای کار‌های جهادی به سیستان‌وبلوچستان رفته بود؛ و اربعینی که نرفت 🔸او می‌گوید: اجازه ندادم اربعین به کربلا برود. نگرانش بودم برود و مریض شود. می‌گفت: تا بچه‌ها بیایند من می‌خواهم سر شما غر بزنم. دوستانش عکس برایش می‌فرستادند و دل فائزه هم با آن‌ها می‌رفت کربلا. به من می‌گفت: مادر اجازه ندادی من بروم، ببین دوستانم الان در عمود فلان هستند، الان در موکب هستند و... خیلی دلش می‌سوخت که نتوانسته بود همراه دوستانش به پیاده‌روی اربعین برود. وقتی صحبت از حضورش در مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج‌قاسم مطرح شد، باز هم مخالفت کردم و گفتم نه مادر! امتحان‌هایت شروع شده، باید درس‌هایت را بخوانی، 🔹او گفت: اینجا را باید بروم! کربلا را هم نرفتم، گفتم: پس امتحاناتت چه می‌شود؟ گفت: امتحان را خوانده‌ام، نیمی از کتاب را در اتوبوس و در مسیر برگشت می‌خوانم. در بازگشت مستقیم همراه با بچه‌ها به دانشگاه می‌روم و بعد از امتحان به خانه می‌آیم که دیگر قسمت نشد به خانه بیاید. قرار بود دخترم بعد از بازگشت از کرمان برای کار‌های جهادی به مشهد هم برود، اما تقدیر این شد که با شهادتش به زیارت امام رضا (ع) مشرف شود. 🥀🕊 مقاله‌ای به نام «حسرت شهادت» مادر می‌گوید: فائزه در مورد شهادت خودش با من صحبتی نمی‌کرد، اما بعد‌ها متوجه شدم مقاله‌ای به نام «حسرت شهادت» نوشته بود که در دانشگاه مقام آورده بود. ما از دلنوشته‌های فائزه تا زمان حیاتش بی‌اطلاع بودیم. در مورد آن‌ها صحبتی با ما نمی‌کرد. بعد از شهادتش وقتی رفتم و کمد فائزه را نگاه کردم، دیدم لوح تقدیر زیادی دریافت کرده است. لوح‌ها متعلق به دوره‌های مختلف تحصیلی‌اش بود. خیلی در گمنامی کار و فعالیت می‌کرد. برای دیده‌شدن کار انجام نمی‌داد. اتاقش پر بود از عکس حاج‌قاسم شناخت فائزه و بیشتر مردم نسبت به حاج‌قاسم از زمانی شروع شد که ما او را در جبهه مقاومت اسلامی و در میان رزمندگان در عراق و سوریه دیدیم. فائزه تمام صحبت‌های حاج‌قاسم و سخنرانی‌های ایشان را در مراسم شهدا می‌شنید و صحبت‌های‌شان را با جان و دل گوش می‌کرد و می‌گفت: مادر ببین ان‌شاءالله به خاطر حضور و جانفشانی مدافعان حرم راه زیارت سوریه هم باز می‌شود. روز حادثه شهادت سردار سلیمانی همراه من و همسرم نشست به گریه و ناراحتی... بعد از آن اتاق فائزه پر شد از عکس حاج‌قاسم. به یاد دارم کتابی هم با موضوع حاج‌قاسم می‌خواند که همه نکات مورد نظرش را با ماژیک خط کشیده و مشخص کرده بود که آن جملات حاج‌قاسم برایش مهم بود.
🕊🥀شربت شهادت و ترکش ❣ لحظه وداع و دیدار آخر فاطمه خواهر کوچک شهید هم روایتی است شنیدنی، مادر می‌گوید: آن روز که قرار بود فائزه به کرمان برود، من خانه نبودم. خواهرش فاطمه از حال و هوای فائزه برایم تعریف کرد و گفت: فائزه صبح بیدار شد و من از او خواستم که ناهار را با دستپخت من بخورد، قرار بود برایش کوکو سیب‌زمینی درست کنم. 🌱فائزه گفت: تا شما برای من کوکو درست کنی، من رسیده‌ام کرمان، اما فاطمه اصرار و نهایتاً غذای فائزه را آماده می‌کند و بعد فائزه غذایش را می‌خورد و آماده رفتن می‌شود. فاطمه می‌گفت: فائزه وقت رفتن به من گفت خوب درس‌هایت را بخوان. احترام پدر و مادر را هم نگه دار. بعد هم رفت دانشگاه و ساعت ۸ شب به سمت کرمان حرکت کرد و خودش را به گلزار رساند. 🌺یکی از دوستانش را سر مزار فائزه دیدم و از او خواستم که از روز حادثه برایم روایت کند. او گفت: وقتی به گلزار شهدا رسیدیم، جایی ایستادیم تا شربت بخوریم. فائزه به شوخی گفت: "شربت شهادت است". بچه‌ها خندیدند، اما فائزه درست می‌گفت. بعد از نوشیدن شربت متوجه شدیم که دو تا از همکلاسی‌هایمان همراه ما نیستند و از ما جدا شده‌اند. فائزه برای پیداکردن دو تا از بچه‌ها رفت که انفجار اول اتفاق افتاد، یکی از بچه‌ها ترکش خورد و ما مجبور شدیم او را تا جایی برسانیم. فکر نمی‌کردیم که فائزه در اثر ترکش‌های انفجار به شهادت رسیده باشد. وقتی داشتم فیلم‌های حادثه تروریستی را نگاه می‌کردم، فائزه را از رنگ روسری‌اش شناختم. ترکش از پشت گردن، کتف و پهلو به فائزه اصابت کرده و او با صورت به زمین خورده بود.🌷🕊
◾️این خیمه که خیمه حسینِ زهراست ◾️ از برکت خون شهدا پابرجاست 🌷 شهیدمهدی زین الدین: ▫️هرکس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات 🥀
روز بیستم: شهید علی خاتمی 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پانزدهم آذر ،۱۳۴۳ در روستاي گردفرامرز از توابع شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش محمد، كشــاورزي مي‌كرد و مادرش ربابه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كارگر كارخانه و راننده بود. به عنوان بســيجي در جبهه حضور يافــت. يازدهم آبــان ،۱۳۶۱ با ســمت آرپی چی زن در عين‌خوش توســط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش گلوله به سر و گردن، شهید شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a
هدایت شده از شهید جمهور
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥برای تولید برق خیلی ها تا پای جان می روند @ShahidJomhor