eitaa logo
✅🌹با شهدا تا ظهور🌹
203 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
59 فایل
چله صلوات هدیه به شهدا به نیت نزدیکی فرج مولا صاحب الزمان (عج) و حاجت روایی حاجت‌مندان ان شاءالله🤲🏻🌷 روزی یک تسبیح هدیه به یک شهید 🌹🥺 لینک ناشناس جهت پیشنهاد و ارتباط با خادم کانال https://harfeto.timefriend.net/16963076621694 @Khadem_mola_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدعلی در اطلاعات عملیات بود و من در گردان رزمی علی‌بن‌ابیطالب خدمت می‌کردم. گاهی گردان‌های‌مان فرق می‌کرد، ولی در عملیات‌ها همدیگر را می‌دیدیم. یکبار به من گفتند که به علی بگویم حواسش باشد خیلی بی‌محابا و شجاعانه جلو می‌رود. به او گفتم مواظب خودت باش، شما باید زنده بمانید به اسلام خدمت کنید، اینطور نیست که همه شهید شوند. در پاسخ گفت نه من دوست ندارم که اینطوری شهید شوم. می‌خواهم کار کنم، زحمت بکشم، خدمتی کرده باشم و در نهایت شهادت قسمت ما شود. گفتم توجهت را بیشتر کن. گلوله صدا نمی‌کند! گفت روی تمام گلوله‌ها نوشته شده قسمت چه کسی می‌شود. اعتقاد دارم اگر قسمتم نباشد، شهید نمی‌شوم. گفته بود احتیاط می‌کنم، اما بالاخره یکسری از افراد باید از خودشان شجاعت نشان دهند تا رزمنده‌ها روحیه بگیرند و در عملیات موفق شوند، اکثر عملیات‌هایی که علی در آن شرکت می‌کرد به پیروزی ختم شد.
رمضان بگذرد دیگر شهید نمی‌شوم! دایی و همرزم شهید دوامی در ادامه بیان می‌دارد: ماه رمضان ۱۳۶۷ شروع شده بود. داخل اتوبوس بودیم. بعد از عید و عملیات والفجر ۱۰ شنیدیم عراق می‌خواهد فاو را پس بگیرد. همان روز‌ها عراق تک بزرگی کرد. مرخصی بودیم و هنوز مرخصی‌مان تمام نشده بود. علی گفت من می‌خواهم بروم! گفتم من هم باید بیایم. حدود ۱۰ نفری شدیم. به سمت اهواز و هفت‌تپه حرکت کردیم. تانک‌ها و نفربر‌ها می‌آمدند! به علی گفتم جنگ، جنگ واقعی است! چون همیشه ما عملیات می‌کردیم عراق فرار می‌کرد! این دفعه دیگر باید جنگ واقعی تمام عیار انجام دهیم. علی گفت: «من ۲۱ ماه رمضان به دنیا آمدم. ۲۱ رمضان هم با شهادت از دنیا می‌روم. اگر بیست و یکم گذشت و روز بیست و دوم شد، دیگر شهید نمی‌شوم!» چند بار این قضیه بین ما صحبت شد. از طرفی هم دوست نداشتم علی آسیبی ببیند، گفتم دیگر صحبتش را نکن. ان‌شاءالله صحیح و سالم برمی‌گردی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدود دو ماه به ماه رمضان مانده بود که در این مورد با علی صحبت کردیم. پیش خودم تحلیل می‌کردم تا آن موقع (روز ۲۱ رمضان و وعده‌ای که برای شهادتش داده بود) سیدعلی در گردان نمی‌ماند. اگر خیلی بماند ۱۵ روز! خلاصه گذشت و روز‌های ماه رمضان شروع شد. من در گردان علی‌بن‌ابیطالب (ع) بودم. قرار بود جای ایشان به گردان مسلم بروم! از آن طرف هم سیدعلی به مقر گردان علی‌بن‌ابیطالب (ع) برای نگهداری خط رفت. نزدیک ماه رمضان در دلم می‌گفتم ۲۱ رمضان احتمال اینکه سیدعلی شهید شود، زیاد است! داشتم سبک سنگین می‌کردم ببینم تا آن موقع امکان دارد علی برگردد و در خط مقدم نباشد. به نظرم رسید که او به اردوگاه هفت‌تپه می‌رود و صحیح و سالم می‌ماند. دیگر باور کرده بودم که اگر علی ۲۱ ماه رمضان در خط مقدم باشد، شهید می‌شود. تا اینکه آن روز موعود در خط بود. ما در گردان علی‌بن‌ابیطالب (ع) بودیم، گردانی که قرار بود هشت تا ۱۰ روز رمضان خط را تحویل بگیرد. هر روز به ما می‌گفتند، امروز می‌رویم، اما گذشت تا بیست و سوم رمضان. در خرمشهر، لب آب نشسته بودیم. بعضی از بچه‌ها برای آنکه تنی به آب بزنند، وارد رودخانه شدند. همانجا بچه‌های گردان مسلم را دیدم. از آن‌ها سؤال کردم از بچه‌های ساری خبری دارین؟ از سید علی دوامی؟ یکی از دهنش پرید و گفت شهید شده! اما فرد دیگر که قصد داشت حرف رفیقش را جمع کند، گفت نه! زخمی شده! من مطمئن شدم سیدعلی شهید شده است. از آنجا راه افتادم، در راه بهروز مستشرق را دیدم که در حال خواندن قرآن بود. صورتش بهم ریخته بود. به من گفت بچه‌ها گفتند اگر تو را دیدم بگویم برگردی ساری! پرسیدم برای چی؟ همینطور که داشتیم حرف می‌زدیم بهروز با صدای بلند گفت رضا برو! من هم دارم می‌روم ساری برای تشییع پیکر سیدعلی!
خمپاره ۶۰ وقتی خبر شهادت علی را شنیدم برگشتم رفتم گردان مسلم! از همرزمانش پرسیدم علی روز‌های آخر شرایطش چطور بود؟ بچه‌ها گفتند لحظه‌ای که به خط می‌رفت، گفت بیست و یکم ماه رمضان شهید می‌شوم. در غروب بیست و یکم رمضان، مرتضی قربانی فرمانده لشکر گفته بود بچه‌ها! فرمانده یا جانشین گردان یک نفر بلند شود روی خط برود ببیند وضعیت دشمن و تحرکات‌شان چطور است و به من گزارش بدهد! علی گفت من می‌روم! سید علی و ناصر باباجانی جلوتر رفتند تا با دوربین وضعیت دشمن را رصد کنند! همانجا یک خمپاره ۶۰ اصابت کرد و هر دو شهید شدند. وقتی سیدعلی می‌رفت به بچه‌ها گفت من این راه را می‌روم، ولی دیگر برنمی‌گردم.. سید علی همیشه می‌گفت من با خمپاره ۶۰ شهید می‌شوم. دقیقاً همین اتفاق هم افتاد! ترکش خمپاره ۶۰ از پهلو به قلبش اصابت کرد و شهید شد.
همراهان گرامی کانال طاعات و عبادات تون قبول باشه لطفاً خادمین خودتون رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید 🌹 فعلا به دلیل اختلال اینا و به روز رسانی سرورهای ایتا، خاطراتی از شهید عزیز سیدعلی دوامی گذاشتم عکس ارسال نمیشه لطفاً سرسری از این خاطرات رد نشوید و کمی تامل کنید و مطالعه کنید راز ۲۱ رازی بود بین شهید و خدا 🥺
😳خوردن اسماء متبرکه!! شما هم مثل من نمیدونستید؟! 📍بسیاری از مردم، اسماء متبرکه‌ی روی غذاهای نذری را بدون وضو میل می‌کنند؛ در حالی که نمی‌دانند اسماء متبرکه‌ای که بر روی غذاها (مثل حلیم، شله زرد و...) نوشته شده باشد، نمی‌توان بدون وضو خورد، مگر اینکه کاملا محو شود. 💠 تماس دهان (فضای داخلی دهان، لب‌ها و زبان) با نوشته اسماء مبارکه بر روی خوراکی، بدون وضو اشکال دارد و با هم‌زدن نوشته‌ پیش از خوردن آن (به طوری که کلمه مبارکه از بین برود) اشکال برطرف می‌شود. 📚 آموزش مصور ، ص۱۳۳
32.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ | مقتدای سلیمانی رهبر انقلاب: طلب شهادت خصوصیت امیرالمومنین(ع) بود در روزگار ما افرادی در این جهت به امیرالمؤمنین اقتدا کردند شهید سلیمانی شهادت را آرزو می‌کرد ☑️کانال شهید سلیمانی👇 http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
سردار سرتیپ پاسدار محمد رضا زاهدی از فرماندهان ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران در حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در به شهادت رسید. ☑️کانال شهید سلیمانی👇 http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
تصویری از سرلشکر محمدرضا زاهدی که چندی پیش در سفر به سوریه توسط سرلشکر قاآنی همراه بود. ☑️کانال شهید سلیمانی👇 http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
↯♥ |🥀💔| تصاویرحال‌وهوای‌شب‌قدردربین‌الحرمین درشب‌شھادت‌حضرت‌علے‌علیه‌السلام یکشنبه۲٠رمضان۱۴۴۵|١٢فروردین١۴٠٣
اللّٰھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
↯♥ @BeainolHarameain