محمدعلی سواری در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایسنا درخصوص شخصیت و منش شهید «علی آقابابایی» اظهار کرد: علی متولد سال ۱۳۶۶ بود و در رشته مهندسی IT تا مقطع کارشناسی تحصیل کرد، اوایل دهه ۹۰ ازدواج کرد و حاصل ازدواج او ۲ فرزند پسر و یک فرزند دختر است؛ پدر علی ۲ سال پیش به رحمت خدا رفته اما مادرش در قید حیات است.
علی از کودکی همیشه عاشق شهادت بود به همین جهت وارد بسیج شد و سپس به سپاه پاسداران پیوست، برای زنده نگه داشتن یاد و راه شهدا کار میکرد در این راستا سال گذشته یادوارهای برای شهدای روستای «شنستق سفلی» برگزار کردیم که بیشتر کارهای آن مراسم را علی خودش انجام داد و محور برنامهها بود.
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زنده_از_حرم
من شکر خدا به پناه رضایم
سرزنده و خوش به نگاه رضایم
گل بوسه من به نثار ضریحش
گل فرش سحر سر راه رضایم
🎙مدیحه سرایی آقای سید رضا حسینی
🎙مدیحه سرایی: آقایان محمد صالحی پور و رسول میثمی
#امام_رضا #با_شما_سربلندیم #دهه_کرامت
☀️کانال مراسم حرم رضوی
🆔 @Razavi_Marasem
مهدی آقابابایی برادر شهید در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین با بیان اینکه ما خانواده پرجمعیت و سه برادر و پنج خواهر هستیم، گفت: علی آقا فرزند ششم و کوچکترین برادرم بود.وی افزود: برادرم قبل از استخدام در سپاه پاسداران، عضو بسیج بود و به دلیل علاقه در سپاه، در این نهاد مشغول به کار شد و ۱۸ سال سابقه قعالیت داشت.این برادر شهید ادامه داد: اخلاق و رفتار برادرم از همه خواهران و برادر دیگرم بهتر بود و یک بسیجی مخلص و به معنای واقعی کلمه بود. هیچ گاه وارد جناح و دسته ای که بخواهد سیاسی بازی کند، نمیشد و هر وقت هم مسوولیتی در بسیج و مسجد روستا به ایشان پیشنهاد میشد با اینکه می دانست از بقیه توانمندتر است اما قبول مسوولیت نمیکرد و فرد دیگری را معرفی و در کنارش، فعالیتها را مخلصانه انجام میداد.
هیچ وقت از کسی بدگویی نکرد
آقابابایی اضافه کرد: امام جماعت مسجد جامع روستای شنستق سفلی که از جانبازان دوران پهلوی هم است و شکنجه های بسیاری هم متحمل شده دوست دوران نوجوانی و صمیمی برادرم بود. وی میگفت در این چند سالی که علی آقا در مسجد حضور مییافت هیچ وقت از کسی بدگویی نکرد و ناسزا نگفت و با همه دوست بود.
وی با اشاره به اینکه برای پنجمین بار بود که برادرم برای مأموریت به سوریه رفته بود و آخرین بار پیش از ماه مبارک رمضان به دمشق اعزام شد، خاطرنشان کرد: علی همیشه از شهادت سخن میگفت و برای ما مسجل شده بود که زندگی اش ختم به شهادت میشود و طی این سالها و به ویژه سفر آخر، با توجه به کارهایی که انجام داد یقین پیدا کرده بودیم که این بار به شهادت میرسد.
این برادر شهید در خصوص آخرین وصیتهای شهید توضیح داد: قبل از اینکه برای آخرین بار که به سوریه اعزام شود خیلی ریز وصیتهای خود را بیان کرد و حتی گفته بود محل دفنش کجا باشد، چه کسی ایشان را در قبر بگذارد و چه کسی برایش نماز بخواند و تاکید کرده بود در روستا و پایین قبر پدرمان تدفینش کنیم.
خودروی خود را برای مراسم اهل بیت(ع) فروخت
آقابابایی با بیان اینکه که برادرم خودرویش را فروخت و برای اهل بیت علیهم السلام هزینه کرد، افزود: ایشان برای افطار و شام در جشن میلاد امام حسن علیهالسلام در ماه مبارک رمضان امسال برای حدود ۸۰۰ نفر در مسجد روستای شنستق سفلی تدارک دیده بود و حتی وقتی به سوریه رفت پیگیر بود که این افطاری به نحو احسن برگزار شود و به دایی ام سفارش کرده بود که مایحتاج افطاری از بهترینها باشد.
وی اذعان کرد: با اینکه برادرم در تهران ساکن بود اما روستا را رها نکرد و از ظهر چهارشنبه تا عصر جمعه هر هفته در روستا حضور داشت و امور روستا را پیگیری و با مردم ارتباط بسیار خوبی داشت. او با اینکه میتوانست در تهران در بهترین مکان تدفین شود اما وصیت کرد که پیکرش در روستا آرام گیرد.