علی از کودکی همیشه عاشق شهادت بود به همین جهت وارد بسیج شد و سپس به سپاه پاسداران پیوست، برای زنده نگه داشتن یاد و راه شهدا کار میکرد در این راستا سال گذشته یادوارهای برای شهدای روستای «شنستق سفلی» برگزار کردیم که بیشتر کارهای آن مراسم را علی خودش انجام داد و محور برنامهها بود.
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زنده_از_حرم
من شکر خدا به پناه رضایم
سرزنده و خوش به نگاه رضایم
گل بوسه من به نثار ضریحش
گل فرش سحر سر راه رضایم
🎙مدیحه سرایی آقای سید رضا حسینی
🎙مدیحه سرایی: آقایان محمد صالحی پور و رسول میثمی
#امام_رضا #با_شما_سربلندیم #دهه_کرامت
☀️کانال مراسم حرم رضوی
🆔 @Razavi_Marasem
مهدی آقابابایی برادر شهید در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین با بیان اینکه ما خانواده پرجمعیت و سه برادر و پنج خواهر هستیم، گفت: علی آقا فرزند ششم و کوچکترین برادرم بود.وی افزود: برادرم قبل از استخدام در سپاه پاسداران، عضو بسیج بود و به دلیل علاقه در سپاه، در این نهاد مشغول به کار شد و ۱۸ سال سابقه قعالیت داشت.این برادر شهید ادامه داد: اخلاق و رفتار برادرم از همه خواهران و برادر دیگرم بهتر بود و یک بسیجی مخلص و به معنای واقعی کلمه بود. هیچ گاه وارد جناح و دسته ای که بخواهد سیاسی بازی کند، نمیشد و هر وقت هم مسوولیتی در بسیج و مسجد روستا به ایشان پیشنهاد میشد با اینکه می دانست از بقیه توانمندتر است اما قبول مسوولیت نمیکرد و فرد دیگری را معرفی و در کنارش، فعالیتها را مخلصانه انجام میداد.
هیچ وقت از کسی بدگویی نکرد
آقابابایی اضافه کرد: امام جماعت مسجد جامع روستای شنستق سفلی که از جانبازان دوران پهلوی هم است و شکنجه های بسیاری هم متحمل شده دوست دوران نوجوانی و صمیمی برادرم بود. وی میگفت در این چند سالی که علی آقا در مسجد حضور مییافت هیچ وقت از کسی بدگویی نکرد و ناسزا نگفت و با همه دوست بود.
وی با اشاره به اینکه برای پنجمین بار بود که برادرم برای مأموریت به سوریه رفته بود و آخرین بار پیش از ماه مبارک رمضان به دمشق اعزام شد، خاطرنشان کرد: علی همیشه از شهادت سخن میگفت و برای ما مسجل شده بود که زندگی اش ختم به شهادت میشود و طی این سالها و به ویژه سفر آخر، با توجه به کارهایی که انجام داد یقین پیدا کرده بودیم که این بار به شهادت میرسد.
این برادر شهید در خصوص آخرین وصیتهای شهید توضیح داد: قبل از اینکه برای آخرین بار که به سوریه اعزام شود خیلی ریز وصیتهای خود را بیان کرد و حتی گفته بود محل دفنش کجا باشد، چه کسی ایشان را در قبر بگذارد و چه کسی برایش نماز بخواند و تاکید کرده بود در روستا و پایین قبر پدرمان تدفینش کنیم.
خودروی خود را برای مراسم اهل بیت(ع) فروخت
آقابابایی با بیان اینکه که برادرم خودرویش را فروخت و برای اهل بیت علیهم السلام هزینه کرد، افزود: ایشان برای افطار و شام در جشن میلاد امام حسن علیهالسلام در ماه مبارک رمضان امسال برای حدود ۸۰۰ نفر در مسجد روستای شنستق سفلی تدارک دیده بود و حتی وقتی به سوریه رفت پیگیر بود که این افطاری به نحو احسن برگزار شود و به دایی ام سفارش کرده بود که مایحتاج افطاری از بهترینها باشد.
وی اذعان کرد: با اینکه برادرم در تهران ساکن بود اما روستا را رها نکرد و از ظهر چهارشنبه تا عصر جمعه هر هفته در روستا حضور داشت و امور روستا را پیگیری و با مردم ارتباط بسیار خوبی داشت. او با اینکه میتوانست در تهران در بهترین مکان تدفین شود اما وصیت کرد که پیکرش در روستا آرام گیرد.
این برادر شهید با اشاره به برادرم یک ماه قبل از رفتن به سوریه نسبت به برگزاری یادواره شهدا در روستای شنستق سفلی اقدام کرده بود و تمام کارها را انجام داده بود، گفت: علی آقا هیچگاه نمیگفت یک کاری را من انجام دادم. در زندگی، مسجد و بسیج مخلص بود و اصلا منیت نداشت و به معنای واقعی در عمل، اخلاص داشت.#سوریه #ایران #شهید_طریق_القدس