پاتوق «مهدی»، قطعه شهدای مدافع حرم بود
بیستوششم آبان بود، در روزهایی که اغتشاشات تقریباً در گوشه و کنار کشور ریشه دوانده بود، مهدی در مأموریتی که برای آرام کردن اوضاع اعزام شده بود به دست آشوبگران در بوکان به شهادت رسید، یکی از دوستانش میگفت: مهدی همیشه دوست داشت شهید مدافع حرم شود و اتفاقاً پاتوقش در بهشت زهرا (س) همین قطعه بود و بالاخره خدا روزیاش کرد تا کنار همین شهدا به خاک سپرده شود، و دعای یک نفر اجابت شد، شاید مهدی مزد التماسهایش در روضه امام حسین (ع) را گرفت که از مقام سربازی به عرصه پرافتخار گمنامی پا گذاشت و از آنجا به مقام والای شهادت رسید.
همسر مهدی بعد از شهادتش گفت: الحمدلله که مهدی به آرزوی خود رسید و به رزق جاودانه دست یافت و به کسانی که دوست داشت، پیوست اما من اعلام میکنم که هم همسر شهیدم و هم این دو فرزندم فدای امام زمانم، فدای تار موی رهبرم و فدای انقلاب اسلامی.
در روز تشییع مهدی هم مردم ارومیه گل کاشتند، آنها با حضور پرشکوهشان، پیکر او را با گفتن شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» تشییع کردند و خشم و نفرت خودشان را از فتنهگران نشان دادند.
فرزند شهید اثنیعشری در مراسم وداع با پدر شهیدش، با اشاره به خاطرهای از پدر شهید خود، اظهار داشت: پدرم با یکی از رفتارهای خود، درسی به من داد؛ سرت زیاد در مسائل بیخودی نباشد؛ زیرا هر دیداری با کسی که او را دوست داری، انجام میدهی، ممکن است آخرین دیدار تو باشد. من آخرین دیداری که با پدرم داشتم، فکر میکنم که پنجشنبه ظهر بود.
وی افزود: پدرم برای تأمین امنیت مردم بوکان رفته بود؛ اما یک مشت انسان حسود، او را به شهادت رساندند؛ بر باعث و بانی آن لعنت. خداوندا! همه را عاقبت بخیر کن. خداوندا! آمریکا، اسرائیل و ضد ولایتفقیه را لعنت کن. خداوندا! به تکتک شهدا [قسم]، ما را به راه آقا خامنهای هدایت بفرما.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم وداع فرزند شهید 💔😔
معرفی شهیدسیدمیلادمصطفوی
نام:سید محمد (میلاد )
نام خانوادگی:مصطفوی
تاریخ تولد : ۱۳۶۵/۲/۱۵
محل ولادت: بهار
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۷/۲۵
محل شهادت : شقیدله سوریه
نحوه شهادت : توسط تک تیرانداز از
ناحیه گلو و جدا کردن سر،دست ها و پاها توسط تروریست های داعشی
درجه : بسیجی
رشته ورزشی: جودو
زندگینامه
شهید سید محمد مصطفوی در پانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در شهرستان_بهار از استان همدان دیده به جهان گشود خانواده مذهبی داشت نام مستعارش سید_میلاد بود ک یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خودش داشت نام پدرش سید هاشم بود که در شغل رانندگی_کامیون مشغول بکار بود و اهمیت زیادی به رزقو روزی حلال میداد مادرش هم مدرس قرآن بود و مسئول هیئت مذهبی بود که یکسال قبل از شهادت فرزندش دعوت حق را لبیک گفت سید میلاد دوران ابتدایی را در شهر بهار گذراند و از همان دوران ابتدایی از نماز و روزه اش غافل نبود و هر چه خود را بیشتر می شناخت اعتقاداتش بیشتر می شد.
و همچنین دوران راهنمایی و دبیرستان را در شهر بهار گذراند و در این دوران وارد بسیج_دانش_آموزی گردید او در سن نوجوانی وارد عرصه ورزش شد .
و در رشته کشتی شروع به فعالیت کرد و توانست در این مدت به مقام هایی در سطح شهر و استان و کشوری نائل گردد و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند
#سید_میلاد_مصطفوی
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان صلوات
#شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات
#چله_شهدایی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a
شهدا، رفقای با معرفت!
مسئولان اردوگاه چند ساعت پیش از پخش غذا آمار زائرین را میدادند تا فرصتی برای پخت غذا داشته باشیم.
یک بار نزدیک ظهر بود که یک اتوبوس به آمارمان اضافه شد. نمیدانستیم باید چه کار کنیم؟ غذا کم بود. سید بدون هیچ استرسی یک پارچه سبز پرچم سیدالشهدا (ع) را روی دیگ کشید و به بچههای خادم گفت، «بچهها بیایید دور دیگ غذا جمع بشوید و هرکدام برای یک شهید نیت کنید.»
سپس ذکر صلوات گرفت و یک توسل کوچک نیز به حضرت زهرا (س) پیدا کرد.
پرچم را از روی دیگ برداشت و یاعلی گفت و مشغول تقسیم غذای زائرین شدیم. برای ما خیلی عجیب بود، نه تنها غذا کم نیامد، مقداری هم غذا باقی مانده بود. همه حسابی غذا خوردند؟!
سید خیلی خوشحال بود. آنجا بود که فهمیدیم، چقدر سید با شهدا رفیق است و شهدا نیز حسابی هوایمان را دارند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدمحمدمصطفوی
🌷
🕊معبرهای ما با معبرهای شما فرق میکند...
ما آنچنان گرفتار سیم خاردارهای نفسمان هستیم ک هیچ تخریبچی قادر به بازگشاییشان نیست...
#شهدا...
میشود تخریبچی نفسمان شوید؟!! 🌷
#شهدا_نگاهی
#پنجشنبه_شهدایی