May 11
در این کانال بنا داریم تا باهم چله صلوات هدیه به شهدا به نیت نزدیکی فرج مولا صاحب الزمان (عج) و حاجت روایی حاجتمندان رو بگذرونیم ان شاءالله🤲🏻🌷
شرایط چله هم سخت نیست😍
فقط روزی یک تسبیح هدیه به یک شهید🌹🥺😍📿
https://eitaa.com/joinchat/3750035757C14ec80aba5
میشه خواهش کنم برای حاجت روایی یکی از اعضای کانال که در لینک ناشناس پیام گذاشتند صلوات بفرستید 🤲🏻🌹
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
الهی همه حاجت روا باشید و گرفتاری ها رفع بشه🌹😔
@chelle_shohadaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشماتو ببند خیال کن الان کربلایی 😭😢💔💔
#شب_جمعه
#کربلا
شب جمعه کربلا ... مادری دست به پهلو ... به حرم می آید 💔💔💔😭
یا فاطمه الزهرا 😭
بی بی جان به حق لبهای تشنه ی پسرتان😭💔 به حق دست های بریده ی قمر بنی هاشم 💔😭 امشب نگاهی به جمع ما کنین
از اعضای کانال التماس دعا دارن برای حاجت شون و سلامتی شون دعا کنید🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
@chelle_shohadaii
در این کانال بنا داریم تا باهم چله صلوات هدیه به شهدا به نیت نزدیکی فرج مولا صاحب الزمان (عج) و حاجت روایی حاجتمندان رو بگذرونیم ان شاءالله🤲🏻🌷
شرایط چله هم سخت نیست😍
فقط روزی یک تسبیح هدیه به یک شهید🌹🥺😍📿
https://eitaa.com/joinchat/3750035757C14ec80aba5
ان شاءالله هر روز عکس شهیدی که چله به نام شون متبرک شده در کانال بارگزاری خواهد شد 😍👌
✅فرستادن لیست و عکس های چله برای هر فرد یا گروه بلامانع هست و خوشحال هم خواهیم شد اگر صلوات های بیشتری در روز به شهدا هدیه بشه🥺😍
اجرتون با شهدا🤲🏻😍🥺
با توجه به نزدیکی ایام دهه کرامت از تاریخ ۱۵ اردیبهشتماه این چله شروع خواهد شد و لیست چله در کانال قرار خواهد گرفت😍
✅چله از روز جمعه نیمه اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ آغاز و تاریخ پایان آن، سه شنبه ۲۳ خرداد ماه خواهد بود ....
@chelle_shohadaii
https://eitaa.com/joinchat/3750035757C14ec80aba5
🗒لیست اسامی چله صلوات به نیت شهدا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/3750035757C14ec80aba5
به گزارش نوید شاهد از کرمان، علی شفیعی در شهر کرمان به دنیا آمد. دوران ابتدائی و راهنمایی را با موفقیت پشت سرگذاشت . در این زمان پدر را بخاطر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد و در کنار مادر رنجدیده خود به دست و پنجه نرم کردن با فقر ایستاد .
درسال 1356که یازده سال داشت کم و بیش در فعالیتهای انقلابی علیه رژیم ستمشاهی پهلوی شرکت می کرد، پخش اعلامیه ، نوار و کتابهای امام(ره) درمسجد جامع را در سال بعد شروع کرد.
#چله_شهدایی
#شهید
@chelle_shohadaii
در سال 1357 فعالیتهای خود را با ورود به بسیج مسجد گسترش داد . با شروع جنگ تحمیلی پا به جبهه گذاشت و درسال 1362 واردسپاه شد وعلاوه برحضور درعرصه جنگ در فعالیتهای سیاسی مذهبی ازجمله در گروه امر به معروف ونهی از منکر شهر کرمان هم شرکت داشت.
#چله_شهدایی
@chelle_shohadaii
باحضور درجنگ با آن سن کم و بروز خصلتهای بارزی چون مدیریت، تدبیر، اخلاص و عاشق بودن و بسیاری از خصلتهای دیگر توانست خیلی زود یکی از فرماندهان جنگ و جبهه شود . در عملیات بدر- والفجر8 کربلای 4 شرکت فعال و نقش آفرین داشت.🌿
سرانجام شهید علی شفیعی در 4 دی ماه 1365 و درعملیات کربلای 4 درمحور عملیاتی جزیره ام الرصاص براثر برخورد ترکش خمپاره به شهادت رسید.🥀
#چله_شهدایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@chelle_shohadaii
باید از کار او سر در می آوردم، آن شب تا نماز تمام شد، سریع بلند شدم ولی از او خبری نبود زودتر از آنچه تصور می کردم رفته بود، قضیه را باید می فهمیدم، کنجکاو شده بودم هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بودکه غیبش زد.
شب دیگر از راه رسید، نماز و عبادت. مصمم بودم بدانم علی کجا می رود . طوری در
صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد ، من هم بلند شدم به بیرون از مسجد می رود.
در تاریکی کوچه ای رها می شود و من هم تا به خود می آیم، بر دوش او یک گونی می بینم از کجا آورده بود نفهمیدم کوچه ها را در تاریکی یکی پس از دیگری طی می کند . هنوز متوجه من نشده بود.
درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت .
من به دنبالش راه افتادم، دومین منزل ، سومین منزل و ..... وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف مسجد حرکت کردم رودتر از او رسیدم منتظرش ماندم ، علی وارد مسجد شد . جلو رفتم ، سلام کردم جواب داد . گفتم جایی رفته بودی : نه ... مثل اینکه جایی رفته بودی ؟ با نگاهش مرا به سکوت وا داشت. من جایی نبودم ، همین اطراف بودم
فایده ای نداشت . به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم . کاری که بعضی شبها تکرار میکرد . می خواست همچنان مخفی بماند.
راوی: مادر شهید
@chelle_shohadaii
اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت.
روایتی از همسر شهید 🌷
@chelle_shohadaii
هیچ گاه جنگ و جبهه را رها نکرد و سختیهای آن را با جان و دل پذیرفت . در عملیات والفجر 8 در کارخانه نمک فاو آنقدر مانده بود که یک لایه نمک بر پوستش نشسته بود و با شوخی به بچه ها می گفت "اگر نمک می خواهید من دارم "دستی بر موها و صورتش می کشید و نمک می ریخت ، از بس با آب شور کارخانه وضو گرفته بود ، تمام دست و صورتش شوره بسته بود .
او با این وضع مشکل هم حاضر نبود وظیفه خود را زیر پا بگذارد و برای آسایش خودش کار جبهه و جنگ را رها کند .
راوی: علی اکبر خوشی همرزم شهید
@chelle_shohadaii
پدر یکی از بچه بسیجی هایی که تازه به جبهه آمده بود و دیپلم هم داشت و اتفاقا دانشگاه هم قبول شده بود به اهواز آمده بود که پسرش را به خانه برگرداند .
عصبانی بود اتفاقا علی متوجه شد ، به سراغ پدرش رفت، او را متقاعد کرد که یک شب آنجا بماند تا پسرش را برای برگشتن راضی کند . آن شب علی با پدر آن بسیجی ساعت ها حرف زد به طوری که روز بعد نه تنها او مایل به برگرداندن پسرش نبود ، بلکه خودش هم تقاضا کرد در جبهه بماند .
راوی: احمد نخعی همرزم شهید
@chelle_shohadaii
مادر شهید شفیعی راوی کتاب «مثل علی، مثل فاطمه: خاطرات زندگی سردار شهید علی شفیعی» بود و سردار حاج قاسم سلیمانی تا قبل از شهادت حضوری یا تلفنی احوال مادر شهید شفیعی را میپرسید. سردار محمدرضا حسنی سعدی درباره ارادت حاج قاسم به مادر این شهید میگوید: نسبت به مادر شهید "علی شفیعی" (فرمانده محور لشکر ثارالله در دوران دفاع مقدس) هم همین احساس را داشت. این مادر، دیگر هیچکس را ندارد. به همین دلیل، سردار سلیمانی هر وقت به کرمان میآمد، همیشه به ایشان سر میزد. گاهی حتی از سوریه به او زنگ میزد و صحبت میکرد. مادر شهید شفیعی میگفت: "حاج قاسم نیمهشب از سوریه زنگ میزند و با هم صحبت میکنیم. بعد میگفت: حالا دیگر خستگیام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب.»
شادی روحشان صلوات 🌹
@chelle_shohadaii
وصیت نامه شهید علی شفیعی:
خدایا در این ساعت آخر که تا شهادتم چیزی نمانده اینطور عرض می کنم شهادت می دهم که خدا یکی است ، محمد رسول و بنده خداست و علی (ع) ولی و رهبر تمام شیعیان.
خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترین دوستها و عشقها و اعمالها یافتم پس مرا به سوی خودت فرا خوان و بدان که از تمامی مظاهر جاری بردیم تا به تو بپیوندم، خدایا من خواهان شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرار کنم خدایا عمریست پیشانی را بر در گاهت بر روی خاک گذارده ام پس در حقم لطفی بفرما خدایا این دستها عمری در خانه تو را زده است . خدایا این چشمها بهانه تو را میگیرد و بی اختیار اشک می ریزد ، خدایا این خون که در رگهای من می چرخد همه اش به شوق توست، خدایا این زبان همچون لایه های ترک خورده زلالی باران تو را له له می زند پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربان ،