پایانش حقیقی و مبرهن بود، از همون اول.
ولی بازم خواستمش.
و بههرحال برام به شدت جذاب بود.
چیزی که خیلی خاصش میکنه به نظر من همون حالت پازل بودنشه.
شما حس میکنی همهی داستان رو فهمیدی و دیگه میدونی، اما تادا! یهو میفهمی سر کاری. تیکه هایی که به زور چفتشون کرده بودی میپرن بیرون و به زیبایی دوباره توی جای خودشون قرار میگیرن.
آیا این بار درست چیده شدن؟
اول که خوندنش تموم شد گفتم اَه. چه چرت بودا. بعد یه لحظه بهش فکر کردم و اجازه دادم ذهنم به به سفر وسط متن داستان بره. بعد شیرینیش به عمق جونم انگار نشست.
``کیمسوفیا``
من بدون اینکه سنی ازم بگذره تحمل این چیزها رو ندارم آقای اورخانی✨.
خلاصه که کتاب جذابیه.
این یکی از تیکه هاش که قبلا فرستادم.
کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
فاضل نظری
#شعر