``𝑲𝒊𝒎𝒔𝒐𝒑𝒉𝒊𝒂``
اگه تا امشب اینجا صدتا بشه شیرینی میدم.
لوبیا شیرینی نده تقصیر شماست بدویید برید😂
``𝑲𝒊𝒎𝒔𝒐𝒑𝒉𝒊𝒂``
🧪_پایه چندم میخوای بری ؟ 🔬_پایه ای که میرم یکی از اعداد مورد علاقه همه دانش آموزاست... مخصوصا توی ت
متوسطه اول رو تموم کردم
مجموع پایه من و خواهرم با هم میشه ۱۵.
خواهرم از ۹ سال رد شده ولی به متوسطه اول نرسیده
خودمم زیر دیپلمم
دیگه سعی کنید درک کنید 😂
عاها
رشته م هم، من مجموع تمام رشته ها هستم(خیلی جدی. من عاشق ریاضی، تجربی و معارف هستم(انسانی نه خیلی))
ولی خب باشه.
من تجربی میخونم.
🧪_بچهها بچهها بچهها!
اگه گفتید من کیم؟!
من عضو ۱۰۰م دختر پرتقال و عضو ۱۲۰م کافهی تیامی هستم🤝🏻
_🔬یا خدا😂
همه رو به چالش کشیدم با سوالام یکی منو به چالش کشید🤣
وایسا
۱۰۰ امی از بالا یا پایین؟(میدونم مسخره س و معمولا عضو صدم همون عضو اخره ولی کسی که میدونه ۱۰۰ امی یا ۱۲۰ امیه احتمالا مدیر کاناله یا یکی از ادمینا)
خب خیلی نا مطمئن میگم... لوبیا تویی؟😂
هدایت شده از بی نهایت
دمغ و بیحوصله، افسار اسب را گرفته بود تا امام برگردد.
مرد مسافر، حال و روزش را که دید، گفت «من به جای تو غلامیِ امام را میکنم، در عوض همهی مال و اموالم برای تو!»
غلام دوید سمت مسجد «میدانم بدِ من را نمیخواهید؛ اگر یک شانس بزرگ بیاورم برای پولدار شدن، شما میگذارید؟»
امام جعفر صادق علیهالسلام خندید «اگر میخواهی، برو تا به جایت آن مرد خراسانی بیاید؛ ولی همینقدر بگویم که در قیامت، پیامبر به نور پروردگار چنگ میزند، علی علیهالسلام به نور پیامبر، ما ائمه به علی علیهالسلام، و شیعیان و خدمتگزارانمان، به ما.»
سرحال و شاداب، افسار اسب را گرفت تا امام برگردد.
📚 در محضر آفتاب
✍🏻 شبنم غفاری حسینی