🟢 چه زیبا گفت :
🟢 دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم ...
🟢 آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز...
🟢 دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود ...
🟢 جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد ...
🟢 آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ...
🟢 الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم
🟢 و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم .
جملات زیبا و منتسب به #سردارشهید_نورعلی_شوشتری.
#میها
موقع عصبانيت حواستون باشه باكی و چجوری دارين حرف ميزنيد!
همه چيز حل ميشه و حالتون خوب ميشه
اما يه حرفايی،يه لحنايی هيچوقت
از دل طرف مقابل پاك نميشه
#میها
مےگفت:هروقت ،
دلتبرا؎امـآمزمآنتتــَنـــگشد،
زیآرتآلیـــآسینبخون؛
انگارامآمتداره
باهآتحرفمےزنہ..!🥲🌱
#امامزمانجانم
https://daigo.ir/secret/228669160
سلام، بابت دیروز معذرت 😔میدونید دیگه سرماخوردگیه و.... آره🤧🤦🏻♀️
امروز پارت جبرانی داریم.... از رمان سـالی هم پارت خواهم گذاشت🥲🤝🏻
#اد_ایستاده
1-برای پست گذاری...
2-بله حتما...
https://eitaa.com/mehfel
رفقا...
https://daigo.ir/secret/228669160
#اد_ایستاده
آنچہخوبانهمہدارندتویکجاداࢪۍ
بیسببنیستڪہدࢪڪنجدلمجاداࢪۍ🫀
‹ #عاشقانه_مذهبی ›
یہسلامبدیمبہ
آقامونصاحبالزمان🌱"!
السَّلامُعلیڪَیابقیَّةَاللّٰہ
یااباصالحَالمَهدےیاخلیفةَالرَّحمن
ویاشریڪَالقرآن
ایُّهاالاِمامَالاِنسُوالجّانّسیِّدے
ومَولاےالاَمانالاَمان . . :)💚
نگرانی را از خود دور کنید، ایمان داشته باشید که زمان حلال مشکلات است، در زندگی با امید زندگی کنید و اجازه دهید انرژی های مثبت وجودتان آزاد شود، نگذارید امواج منفی، قدرت فکر و اراده و پشتکار شما را مسدود کند💚
#حالخوب
سلام و نور🥲✨
بله شاهد صحبت آقا حامد درباره خط قرمز هاشون هستیم😌☝🏻
ــ بچه ها حس میکنم الان حامد و بابای رها دعواشون میشه کارشون به کتک کاری میکشه😐💔
+خب به نظرتون ته این ماجرا چی میشه؟ میشنوم😁👇🏻
https://daigo.ir/secret/228669160
#اد_ایستاده
1-کارمند😐😂
2-سلام بر شما لطف دارید ب بنده😅
ادامه رمان هیجان انگیزه و اتفاقات خوبی میوفته خیالتون راحت🙃
https://daigo.ir/secret/228669160
#اد_ایستاده
حقیقتش بنده از بچگی رمان، داستان کوتاه و شعر مینوشم ولی یه مدتی کلا ذوق نوشتنمو از دست دادم ولی بعد از چند سال دلم میخواست دوباره قلم دست بگیرم و بنویسم🥲
و اما ایده رمان فرمانده😅 ایده ش که خیلی مسخره به ذهنم رسید اصن یه چیزی😂😂
خب ما بهمن سال گذشته سفر بودیم و بعد در راه برگشت به یزد و کرمان هم رفتیم. کرمان بعد از اینکه سر مزار حاج قاسم عزیز رفتیم من خیلی حالم خوب نبود و توی ماشین تا برسیم خونه غرق شده بودم تو فکر و خیال (میگم طی یه سری اتفاقات مسخره، میخندید😐).
و ذهنم گهگاهی سمت کتابایی که درباره حاج احمد متوسلیان خونده بودم هم میرفت و بعد همه چیز یهو قاطی شد و شخصیت حامد این وسط شکل گرفت😂(مدیونید بخندید بهم😂😑) و اسم فرمانده هم از اینجا اومد و اسمش رو احمد گذاشتم تا این که ایده از کجا اومد همیشه یادم بمونه😃😂😂💔
خلاصه که اره... 🤧😐😂
https://daigo.ir/secret/228669160
#اد_ایستاده
چـِریٖـکـ رُمـٰانـْ📓🇵🇸
حقیقتش بنده از بچگی رمان، داستان کوتاه و شعر مینوشم ولی یه مدتی کلا ذوق نوشتنمو از دست دادم ولی بعد
یعنی یه سوالی پرسیدیم دارم به خودم میخندم سر این😂😂😂
#اد_ایستاده
هدایت شده از یه دهه هشتادی
سلام وقتتون بخیر
چون دیشب خیلی درخواست داشتید حکایت روز شهادت شهید زینال زاده رو بگم ،الان عرض میکنم
و اما چرا الان؟!
خواستم قبل از افطار تعریف کنم
زمانی که میخونید با فشار و سختی روزه خونده بشه
تمام داستان از زبون خودم هست
پس لطفاً کپی نکنید و اگر دوست داشتید فور کنید🌱
هدایت شده از دلدادهبهحسینبنعلی:)🇵🇸
انشاءالله یکی از اتفاقهای خوب سال ۱۴۰۳:(
سفر کربلاتون باشه:(🤍✨
#فور