فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚💫برضامن غربتـــ غریبان #صلوات
⚪️💫بر پادشہ ملڪِ خراسان صلوات
💚💫یارب بہ رضاے تو رضا بود، رضا
⚪️💫خشنودے جملہ اهل ایمان صلوات
💚💫آغــــاز روزتــــون
⚪️💫مـعـطـر به ذکـر صـلـوات
💚💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
⚪️💫وَآلِ مُحَمَّدٍ
💚💫وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
⚪️💫وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
قولهای امام رضا(ع) به زوّارشان
امام رضا(ع) فرمودند: هر کس مرا زیارت کند، روز قیامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترسهای آن سه جا رهایش سازم.
۱- هنگام دادن نامههای اعمال به دست راست یا چپ
۲- هنگام عبور از پل صراط
۳- هنگام سنجیدن اعمال
عیون اخبار الرضا(ع)، صدوق، ج ۲، باب ۶۶، حدیث ۲
#عترت_شناسی
👌آنقد به بچه ها سخت گیری نکنین که ازتون پنهون کاری کنن!
یه مادر مهربون ،یه جوری برخورد میکنه که فرزندش خیال پنهون کاری یا دروغ رو اصلا نمیکنه، چون میدونه با گفتن اتفاقات و تصمیماتش نه سرزنش میشنوه و نه مقایسه و نه غُر !!!
رمزش هم اینه که زیادی سخت گیری نکنین ،با سخت گیری زیاد بچه ها حس زیر دست شدن و مورد کنترل بودن میکنن که ازش می گیرد
#فرزندپروری #تربیت #تربیت_فرزند #تربیت_کودک
🌷 #دختر_شینا – قسمت 7⃣2⃣
✅ فصل هشتم
از خوشحالی از جا بلند شد و گفت: « اگر بدانی چه حالی داشتم وقتی این پارچهها را خریدم! آن روز خیلی دلم برایت تنگ شده بود. اینها را با یک عشق و علاقهی دیگری خریدم. آن روز آنقدر دلتنگت بودم که میخواستم کارم را ول کنم و بیخیال همه چیز شوم و بیایم پیشت. »
بعد سرش را پایین انداخت تا چشمهای سرخ و آبانداختهاش را نبینم.
از همان شب، مهمانیهایی که به خاطر برگشتن صمد برپا شده بود، شروع شد. فامیل که خبردار شده بودند صمد برگشته، دعوتمان میکردند. خواهرشوهرم شهلا، شیرین جان، خواهرها و زنبرادرها.
صمد با روی باز همهی دعوتها را میپذیرفت. شبها تا دیروقت مینشستیم خانهی این فامیل و آن آشنا و تعریف میکردیم. میگفتیم و میخندیدیم.
بعد هم که برمیگشتیم خانهی خودمان، صمد مینشست برای من حرف میزد. میگفت: « این مهمانیها باعث شده من تو را کمتر ببینم. تو میروی پیش خانمها مینشینی و من تو را نمیبینم. دلم برایت تنگ میشود. این چند روزی که پیشت هستم، باید قَدرَت را بدانم. بعداً که بروم، دلم میسوزد. غصه میخورم چرا زیاد نگاهت نکردم. چرا زیاد با تو حرف نزدم. »
این خوشی یک هفته بیشتر طول نکشید. آخر هفته صمد رفت. عصر بود که رفت. تا شب توی اتاقم ماندم و دور از چشم همه اشک ریختم. به گوشهگوشهی خانه که نگاه میکردم، یاد او میافتادم. همه چیز بوی او را گرفته بود. حوصلهی هیچکس و هیچ کاری را نداشتم. منتظر بودم کسی بگوید بالای چشمت ابروست تا یک دل سیر گریه کنم. حس میکردم حالا که صمد رفته، تنهای تنها شدهام. دلم هوای حاجآقایم را کرده بود. دلتنگ شیرین جان بودم. لحافی را روی سرم کشیدم که بوی صمد را میداد.
دلم برای خانهمان تنگ شده بود. آی... آی... حاجآقا چطور دلت آمد دخترت را اینطور تنها بگذاری؟! چرا دیگر سری به من نمیزنی. آی... آی... شیرین جان چرا احوالم را نمیپرسی؟!
آن شب آنقدر گریه کردم و زیر لحاف با خودم حرف زدم تا خوابم برد.
صبح بی حوصله تر از روز قبل بودم .زود رنج شده بودم وانگار همه برایم غریبه بودند .دلم میخواست بروم خانه ی پدرم ،اما سراغ دوقلوها رفتم وجایشان را عوض کردم ولباسهای تمیز تنشان کردم .مادرشوهرم که به بیرون رفت شیر دوقلوها را دادم خواباندمشان وناهار را بار گذاشتم و ظرفهای دیشب راشستم وخانه راجارو کردم .دوقلوها را برداشتم بردم اتاق خودم.بعد از ناهار دوباره کارهایم شروع شد ظرف شستن،جارو کردن حیاط ورسیدگی به دوقلوها.آنقدر خسته بودم که سرشب خوابم برد.
انگار صبح شده بودبه هول از خواب پریدم طبق عادت گوشه ی پرده را کنار زدم هوا روشن شده بود حالا چکار باید میکردم نان پخته شده در تنور گذاشته شده بود .چرا خواب مانده بودم !چرا نتوانسته بودم به موقع از خواب بیدار شوم حالا جواب مادر شوهرم را چه بدهم ؟هرطور فکر کردم دیدم حوصله وتحمل دعوا ومرافعه را ندارم به همین خاطر چادر سر کردم وبدون سر وصدا دویدم به طرف خانه ی پدرم...
🔰 ادامه دارد
#داستان #داستان_کوتاه #رمان #شهدا #دفاع_مقدس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
💑 ده ویروس کلامی که موجب تخریب رابطه ی بین شما و همسرتان می شود:
1️⃣ نصیحت تکراری
2️⃣ تذکر مداوم
3️⃣ سرزنش کردن
4️⃣ منت گذاشتن
5️⃣ مقایسه کردن
6️⃣ جرو بحث کردن زیاد
7️⃣ برچسب منفی زدن
8️⃣ پیش بینی منفی (نفوس بد)
9️⃣ گله و شکایت مداوم
🔟 متهــم کــردن
#همسرداری #سبک_زندگی #مهارت_زندگی #تربیت
#تلاوت_قرآن
👈#صفحه ۴۹۵
#امروز👇
👈 #پنجشنبه #یازدهم_خرداد ۱۴۰۲
👈 ثواب قرائت امروز محضر مبارک همه #شهدای_انقلاب و مادر سادات #فاطمه_زهرا علیهاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈✾🍀✿🥀جرعه نور🥀✿🍀✾┈•
#منبر_کوتاه
🌺 #امام_رضا(علیه السلام) نبود ما دین نداشتیم
#سخن_بزرگان #مرحوم_فاطمینیا
#سخن_بزرگان
✳️ شبها برای نماز بیدارم میکنند!
🔻 #مرحوم_شیخ_مرتضی_زاهد خودش نقل فرموده بود: «شبها برای عبادت سحری مرا صدا میزنند. یک شب میگویند: مرتضی برخیز! یک شب دیگر میگویند: شیخ مرتضی! و یک شب دیگر میگویند: آقا شیخ مرتضی! من وقتی دقت میکنم، میبینم اینها به «روز» من بستگی دارد. هر روز که من در رفتار و اعمالم دقت بیشتری میکنم و زیادتر مواظب هستم، در بیدارشدن، با احترام بیشتری روبهرو هستم.»
📚 کتاب #سیره_و_خاطرات_علما ص ۶۹
👤 #آیت_الله_جاودان
#⃣ #سبک_زندگی
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتون میاد خونه ها رو از این گوله های نمک خالی بذارید؟
دست بجـــــــنبونید😉
و به خونه هاتون صفا و برکت و دلخوشی رو هدیه بدید👌
😁❤️🥺
#بچه
#فرزندآوری
#جهادتبیین_جهادفرزندآوری