هدایت شده از داستان راستان
دکتر تیجانی در ابتدا یک عالم سنی و حافظ قرآن بود که در تونس زندگی میکرد و تحت تاثیر تبلیغات عربستان وهابی شده بود. او در حال تحصیل در دانشگاه سوربن فرانسه بود و در سفری دریایی از یک کشور به کشور دیگر، در کشتی با یک طلبه معمم شیعه عراقی اهل نجف آشنا شد.
در آن زمان، دکتر تیجانی به دلیل باورهای وهابی خود، شیعیان را کافر میدانست و تصوراتی نادرست درباره آنها داشت. اما برخورد مودبانه و مهربانانه طلبه شیعه و نماز مرتب او، تیجانی را متعجب کرد و تصوراتش را به چالش کشید. طلبه او را به نجف دعوت کرد تا از نزدیک با مرکز شیعه و عقاید آنها آشنا شود و دکتر تیجانی این دعوت را پذیرفت.
در نجف، طلبه او را به دیدار آیت الله خویی برد. آیت الله خویی به او پیشنهاد داد تا با مطالعه کتب شیعه تحقیق کند و تمام کتابهای مورد نیازش را در اختیارش گذاشت. دکتر تیجانی که ابتدا گمان میکرد این یک تعارف است، قبل از بازگشت به تونس تمام کتابها را در منزلش دریافت کرد.
سپس طلبه او را به دیدار آیت الله شهید سید محمد باقر صدر برد و پس از گفتگو با ایشان، تیجانی تحت تاثیر قرار گرفت. او در حرم امیرالمؤمنین مشاهده کرد که شیعیان برخلاف تصوراتش به قبر سجده نمیکنند و علی را خدا نمیدانند و نماز میخوانند.
در ادامه، طلبه او را به کربلا برد و در حرم امام حسین، تیجانی برای اولین بار در زندگیش روضه شنید. روضه در مورد حر بن یزید ریاحی بود که از امام حسین طلب توبه کرد و امام حسین توبه او را پذیرفت. دکتر تیجانی تحت تاثیر روضه و گریه شدید قرار گرفت و ناخودآگاه خطاب به ضریح امام حسین طلب توبه کرد.
پس از این تجربه، او به مطالعه کتب شیعه که برایش فرستاده شده بود پرداخت و به حقیقت تشیع پی برد. او چنان شیعه شد که تمام کارهایش را رها کرد و به نجف بازگشت و طلبه شد.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
پیر روشنضمیر حرم امام رضا (ع)، عبد صالح خدا، شیخ علی نصیری، به دیار حق شتافت. این پیرمرد شمالی که سالها خانه خود را ترک کرده و به حرم امام رئوف پناه آورده بود، در مشهد بدون خانواده زندگی میکرد. بیست سال پیش، اقوامش به مشهد آمدند تا او را به شمال بازگردانند، اما وی در پاسخ گفت: «دور شدن از حرم و بارگاه آقا برایم دشوار است.»
اقوامش بازگشتند و شیخ علی نصیری در اتاقی کوچک در حسینیه ابوالفضلیها، نزدیک حرم، سکونت گزید. او به کبوتر جَلد حرم امام رضا (ع) بدل شد. صبح و شام در حرم بود و اغلب در مسجد گوهرشاد دیده میشد؛ با لباسهای ساده و تمیز، تسبیحی بلند در دست، یا در حال ذکر، سجدههای طولانی، و نجوا با امام رضا (ع).
این پیر عارف هر روز با اشتیاقی وصفناشدنی چندین بار به حرم مطهر رضوی مشرف میشد. شب و روزش با عطر دعا و زمزمه عشق به اهلبیت درآمیخته بود. دعایش همیشه به زبان مازندرانی چنین بود: «خدا زوّار شما را زیاد کند.»
او نصیحت میکرد: «برای رزق هم که شده، نماز شبتان را ترک نکنید. اگر حاجتی دارید، نماز زیارت امام رضا (ع) در حرم را فراموش نکنید.»
این عارف دلسوخته، در شب ولادت امام جواد (ع)، یکشنبه ۲۱ دیماه، به رحمت ایزدی پیوست. پیکر پاکش با تشییعی باشکوه، میان خادمین و زائرین حرم امام رضا (ع)، در رواق دارالحجه و در نزدیکی مقبره شیخ نخودکی به خاک سپرده شد.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
📌 حضور اعمال انسان در قیامت
🔹 چگونگی حضور اعمال در قیامت از مباحث مهم قرآنی است. بر اساس آیات و روایات، سه دیدگاه درباره آن مطرح شده است:
🎞 ۱. نمایش اعمال در قالب فیلم
برخی معتقدند که در قیامت، اعمال انسان مانند فیلم نمایش داده میشود و او بر اساس آن مورد محاسبه قرار میگیرد.
👀 ۲. شهادت شهود
دیدگاه دیگر این است که در قیامت، شهودی همچون زمین 🌍، اعضای بدن 🖐، ملائکه 👼 و زمان ⏳ بر اعمال انسان شهادت میدهند و خداوند بر اساس این شهادتها او را محاسبه میکند.
✨ ۳. حضور نفس عمل
بر اساس دیدگاه سوم، خود عمل مستقیماً در قیامت حاضر میشود، نه تصویر یا گزارش آن.
📖 آیات تأییدکننده این دیدگاه:
📌 «وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا»
📌 «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ»
📌 «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»
✅ این آیات حضور واقعی خود اعمال خیر و شر در قیامت را نشان میدهند، نه صرفاً نمایش یا گزارش آنها.
🤲 درک چگونگی این حضور ممکن است برای انسان دشوار باشد، اما ایمان به این حقیقت بر اساس آیات قرآن ضروری است.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
🟢 بر اساس روایات، ده دسته از انسانها به شکلی غیرطبیعی و با عذابی خاص محشور میشوند:
1️⃣ 🐵 کسانی که به شکل قرده محشور میشوند: افرادی که در دنیا غیبت و بدگویی میکردند.
2️⃣ 🐷 کسانی که به شکل خوک محشور میشوند: کسانی که مال حرام میخوردند.
3️⃣ 🔄 کسانی که وارونه محشور میشوند: افرادی که ربا میخوردند و قضاوت نادرست داشتند.
4️⃣ 🙉 کسانی که کر و لال محشور میشوند: کسانی که در دنیا مغرور و از خودراضی بودند.
5️⃣ 👅 کسانی که زبانشان را میجوند: علمای دینی که به علم خود عمل نمیکردند.
6️⃣ ✂️ کسانی که دست و پایشان قطع شده است: افرادی که به همسایگان خود آزار میرساندند.
7️⃣ 🔥🌳 کسانی که بر تنه درختان آتشین به صلیب کشیده میشوند: جاسوسان و خبرچینانی که مؤمنان را به دست ستمگران میسپردند.
8️⃣ 💀🤢 کسانی که از لاشه گندیده متعفنترند: افرادی که غرق در شهوات و لذات بودند و حق خدا را در اموالشان ادا نمیکردند.
9️⃣ 🛢 کسانی که لباسهایی از قیر بر تن دارند: کسانی که در دنیا مغرور و خودپرست بودند.
🔟 🚶♂️💀 کسانی که بر صورتشان راه میروند: افرادی که گناهان بزرگی مرتکب شدهاند.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
اباذر رضیاللهعنه آنقدر از خوف خدا گریست که چشمانش بیمار شد. اطرافیان به او گفتند: «ای اباذر، چرا از خدا نمیخواهی چشمانت را شفا دهد؟»
اما او با آرامش پاسخ داد: «من به چیز مهمتری مشغولم و شفای چشمانم دغدغهی اصلیام نیست.»
پرسیدند: «پس چه چیزی فکرت را درگیر کرده است؟»
گفت: «دو امر بزرگ، بهشت و جهنم.»
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
علي عليه السلام:
لَا تَسُبَّنَّ إِبْلِيسَ فِي العَلَانِيَةِ وَأَنْتَ صَدِيقُهُ فِي السِّرِّ
در آشکارا ابلیس را دشنام مده در حالی که در پنهان دوست او هستی.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
امام خمینی ره:
مگر من و شما چند سال دیگه هستیم؟ مگر شما چقدر میخواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضاخان و محمدرضا خان بیشتر میشه؟ عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ، معلم انسان است. تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع میشه. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم؟ چمران هم نیست. چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در اون دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. ما و شما هم خواهیم رفت، مثل چمران بمیرید. مثل این سربازهایی که در مرزها میمیرند بمیرید. این وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند، مطالعه کنید. ۵۰ سال عبادت کردید، خدا قبول کند. یک روزم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند. الان هم وقتی میاین از من میخواهند که دعا کنم که اینها شهید بشن. پاش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، گریه میکند و میخواهد که دعا کنیم که شهید بشه. از اینها یه قدری تعلیم و تعلم پیدا کنید.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
چرا میت اگر به دنیا برمیگشت، آرزو میکرد که صدقه بدهد؟ 🤲
همانطور که الله تعالی میفرماید:
📖 «رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ»
📌 (سوره منافقون)
🔹 ترجمه: پروردگارا! چرا مرگ مرا به تأخیر نینداختی تا صدقه دهم و از صالحان باشم؟
❌ نگفت که بازگردم تا نماز بخوانم، روزه بگیرم یا به عمره بروم!
📜 علما میگویند: میت صدقه را انتخاب میکند، زیرا اثر بزرگ آن را بعد از مرگش میبیند.
💡 پس زیاد صدقه دهید، زیرا مؤمن در روز قیامت در سایه صدقهاش خواهد بود.
🕊 همچنین از طرف اموات خود نیز صدقه دهید، زیرا آنان آرزو دارند که به دنیا بازگردند و صدقه دهند.
✅ این آرزویشان را برآورده کنید و فرزندانتان را به این کار نیکو عادت دهید.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
محسن قرائتی
قرآن در سه آیه، سه لقب برای خود بیان کرده است: قرآن عظیم، قرآن کریم، و قرآن مجید.
وقتی میفرماید قرآن عظیم، یعنی تو هم آن را تعظیم کن.
وقتی میفرماید قرآن کریم، یعنی تو هم آن را تکریم کن.
وقتی میفرماید قرآن مجید، یعنی تو هم آن را تمجید کن.
عظیم یعنی تعظیم تو، کریم یعنی تکریم تو، و مجید یعنی تمجید تو.
نباید قرآن را در جایی قرار داد که زیر پا باشد. قرآن را بر بلندی میگذارند، روی رحل قرار میدهند. آیه «مرفوعة مطهرة» اشاره به این دارد که قرآن باید در جایگاه بلند و پاک قرار گیرد. «یرفع» یعنی بالا بردن، همانطور که درباره حضرت ابراهیم فرمود: «وإذ یرفع إبراهیم القواعد».
پس قرآن را نباید در جایی گذاشت که پا به سمت آن دراز شود. قرآن جایگاهی رفیع دارد، آن را باید بالا سر گذاشت، نه در کیسهای در پایین، بلکه بر روی جایگاهی بلند.
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
خانه میرزا جواد آقای تهرانی بسیار دیدنی بود. با اینکه وسایل سادهای داشتند، همه چیز در خانه با نظم و هماهنگی خاصی چیده شده بود. پردهها، رنگ دیوارها، فرشها، همه با دقت و سلیقهای ظریف انتخاب شده بودند، به گونهای که فضایی آرام و دلنشین ایجاد کرده بود. این موضوع برای بسیاری جالب بود که یک روحانی برجسته و فقیهی نامدار، چنین خانهای داشته باشد.
برخی که علت این هماهنگی و زیبایی را جویا شدند، شنیدند که ایشان چنین پاسخ داده است:
«زمانی که ازدواج کردم، همسرم از خانوادهای آبرومند و نسبتاً متمکن بود. همان ابتدا به او و خانوادهاش گفتم که من طلبهای سادهزیست هستم و اموال زیادی ندارم. آنها با این شرایط پذیرفتند. اما بعدها متوجه شدم که هرگاه اقوام و خویشان همسرم به خانه ما میآمدند، وضعیت نامرتب منزل باعث شرمندگی او میشد. برای احترام به همسرم و رضایت او، خانه را به این شکل آراستم. این زیبایی و هماهنگی، تنها برای خوشنودی او بود، نه تمایل من به تجملات و زرق و برق دنیوی.»
https://eitaa.com/dastan7
هدایت شده از داستان راستان
هدیهی مخلصانهی قیس بن عاصم
قیس بن عاصم، از یاران وفادار پیامبر اکرم (ص)، زمانی که آیهی 245 سورهی بقره نازل شد، به دنبال عمل به فرمان الهی برآمد. در این آیه خداوند میفرماید: «کِیست که به خدا قرض نیکو دهد، تا آن را برایش چندین برابر کند؟»
با نزول این آیه، مسلمانان برای کسب رضایت الهی، داراییهای خود را نزد پیامبر (ص) آوردند. برخی گوسفند، گاو، مرغ و خروس تقدیم کردند، عدهای زر و سیم و برخی دیگر مقداری از خوراکیهای خود را پیشکش نمودند. پیامبر (ص) نیز این هدایا را میان نیازمندان تقسیم میکرد.
قیس بن عاصم، که در تنگدستی به سر میبرد، با شوق به خانه بازگشت و همسرش را از نزول این آیه باخبر کرد. سپس از او خواست هرچه در خانه هست، جمع کند تا به پیامبر (ص) تقدیم کند.
همسرش گفت: «ای قیس! تو خود میدانی که در خانهی ما هیچ دارایی اضافهای وجود ندارد. تنها مقدار اندکی خوراک داریم که برای زندگیمان ضروری است.»
اما قیس که دلش لبریز از عشق به خدا و پیامبر بود، گفت: «با این حال، جستجو کن و هرچه بیابی، بیاور.»
زن، خانه را گشت و در نهایت مقدار اندکی خرمای خشکیده یافت. آن را به قیس داد و گفت: «جز این چیزی نداریم.»
قیس خرماها را در آستین خود گذاشت و با قلبی آکنده از عشق و اخلاص، به سمت مسجد حرکت کرد.
هنگامی که وارد مسجد شد، یکی از منافقان او را دید و با لحنی تمسخرآمیز پرسید: «برای پیامبر (ص) چه آوردهای؟ آیا طلا و نقره آوردهای؟ آیا گلهای از شتر یا اسب گرانقیمت داری؟»
این سخنان زخمزننده، قیس را آزردهخاطر کرد. او در گوشهای نشست، دستانش را مقابل صورت گرفت و غمگین شد. اما در همان لحظه، جبرئیل (ع) بر پیامبر (ص) نازل شد و خبر داد که دوست تو، قیس بن عاصم، از سخنان ناپسند دلشکسته شده است. خداوند به تو فرمان داده که نزد او بروی، دلجویی کنی و هدیهاش را با خوشرویی بپذیری.
همزمان آیهی 79 سورهی توبه نازل شد: «آنان که به مؤمنانی که در راه خدا صدقه میدهند طعنه میزنند و کسانی را که جز مقدار اندکی در توان ندارند، به استهزاء میگیرند، خدا آنان را به استهزاء میگیرد و برایشان عذابی دردناک خواهد بود.»
پیامبر (ص) با مهربانی نزد قیس آمد، خرمای اندک او را با رویی گشاده پذیرفت و فرمود: «ای قیس! آنچه تو با اخلاص تقدیم کردهای، نزد خداوند از سیم و زر دیگران که بدون نیت پاک داده شده، ارزشمندتر است.»
https://eitaa.com/dastan7