eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
142 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
چند کاربرگ عالی شناخت اعداد یک تا ده برای کودکان پیش از دبستان و کلاس اولیها 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚴‍♀کاردستی 🚴‍♀کار با نی و کاغذ رنگی🎨 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
سلام والدین محترم 💕💕 9⃣ مهارت مهم که همه کودکان برای پیشگیری از اتفاقات تلخ باید یاد بگیرند. 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رده سنی : ۴ + سال هدف : تقویت هوش کودک ، یادگیری شمارش ، رنگ ها ، دست ورزی ، بهبود عملکرد دو نیمکره مغز ، تمرکز و حافظه ذخیره کنید و در وقت مناسب با بچه ها تمرین کنید. 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
شگفتی های حیوانات/ پرنده🕊 امروز پرواز کردم و اومدم پیش شما کوچولوهای عزیزم تا از خودم براتون بگم من یه پرنده هستم🕊 خدا من رو سبک آفریده جالبه بدونید به جای دو دست و دو پا، فقط دو تا پا دارم. به جای پنج انگشتی که شما دارید، چهار انگشت دارم بال‌ها و دم من پرهای بلند دارد که می‌تونم با اونها پرواز کنم.🦅 حتما منو دیدید که تمام بدنم از پر پوشیده شده به خاطر این هست که هوا در بدنم بیاد و به راحتی بتونم اون بالاها تو آسمون❄️ پرواز کنم و همه جا را ببینم. من دانه و گوشت می‌خورم.🌾 اینم جالبه بدونید که من مثل شما لب و دندان ندارم عوضش منقاری تیز و سخت دارم که غذام رو با اون می‌گیریم و می‌خورم🍃 البته اینم بگم که ما پرنده ها انواع مختلفی داریم که باید هر کدوم و جداگانه براتون اسم ببرم و بگم... 🌼 🌈🌼 ╲\╭┓ ╭ 🌈🌼🆑 @childrin1 ┗╯\╲
‍ 🌳🦋آزادی پروانه ها🦋🌳 بهار بود ، پروانه های قشنگ و رنگارنگ در باغ پرواز می کردند. حسام ، پسر کوچولوی قصه ما توی این باغ ، لابه لای گلها می دوید وپروانه ها را دنبال می کرد . هر وقت پروانه زیبایی می دید و خوشش می آمد آرام به طرف او می رفت تا شکارش کند . بعضی ازپروانه ها که سریعتر و زرنگتر بودند ، از دستش فرار می کردند، اما بعضی از آنها که نمی توانستند فرار کنند ، به چنگش می افتادند . حسام ، وقتی پروانه ها را می گرفت، آنها را در یک قوطی شیشه ای زندانی می کرد . یک روز چند پروانه زیبا گرفته بود و داخل قوطی انداخته بود ، قصد داشت که پروانه ها را خشک کند و لای کتابش بگذارد و به همکلاسی هایش نشان بدهد. پروانه ها ترسیده بودند ، خود را به در و دیوار قوطی شیشه ای می زدند تا شاید راه فراری پیدا کنند . حسام همین طور که قوطی شیشه ای را در دست گرفته بود و به پروانه ها نگاه می کرد خوابش برد . در خواب دید که خودش هم یک پروانه شده است و پسر بچه ای او را به دست گرفته و اذیت می کند . تمام بدنش درد می کرد و هر چه فریاد و التماس می کرد کسی صدایش را نمی شنید . بعد پسر بچه ، حسام را ما بین ورقهای کتابش گذاشت و کتاب را محکم بست و فشار داد . دست و پای حسام که حالا تبدیل به یک پروانه نازک و ظریف شده بود ، ترق ترق صدا می داد و می شکست و حسام هم همین طور پشت سر هم جیغ بلند می کشید …. حسام آنقدر جیغ کشید که از صدای فریاد خودش از خواب پرید و تا متوجه شد که تمام این ها خواب بوده است دست به آسمان بلند کرد و از خدا تشکر کرد . ناگهان به یاد پروانه هایی افتاد که در داخل قوطی شیشه ای، زندانی شده بودند..! او به سرعت قوطی پروانه ها را به باغ برد ، در قوطی را باز کرد و پروانه ها را آزاد کرد . پروانه ها خیلی خوشحال شدند و از قوطی بیرون پریدند و شروع به پرواز کردند . حسام فریاد زد : پروانه های قشنگ مرا ببخشید که شما را اذیت می کردم. قول می دهم این کار زشت را هرگز تکرار نکنم.  🌳 🦋🌳 🌳🦋🌳 join🔜 @childrin1