#کاربرگ
چند کاربرگ عالی شناخت اعداد یک تا ده
برای کودکان پیش از دبستان و کلاس اولیها
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی
🚴♀کاردستی
🚴♀کار با نی و کاغذ رنگی🎨
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
#تربیت_جنسی_کودکان
سلام والدین محترم
💕💕
9⃣ مهارت مهم که همه کودکان برای پیشگیری از اتفاقات تلخ باید یاد بگیرند.
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازی
رده سنی : ۴ + سال
هدف : تقویت هوش کودک ، یادگیری شمارش ، رنگ ها ، دست ورزی ، بهبود عملکرد دو نیمکره مغز ، تمرکز و حافظه
ذخیره کنید و در وقت مناسب با بچه ها تمرین کنید.
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اریگامی
اریگامی لک لک🌈🌈
🌸
🌈🌸
╲\╭┓
╭ 🌈🌸🆑 @childrin1
┗╯\╲
#دانستنی_ها
شگفتی های حیوانات/ پرنده🕊
امروز پرواز کردم و اومدم پیش شما کوچولوهای عزیزم تا از خودم براتون بگم
من یه پرنده هستم🕊
خدا من رو سبک آفریده
جالبه بدونید به جای دو دست و دو پا، فقط دو تا پا دارم.
به جای پنج انگشتی که شما دارید، چهار انگشت دارم
بالها و دم من پرهای بلند دارد که میتونم با اونها پرواز کنم.🦅
حتما منو دیدید که تمام بدنم از پر پوشیده شده
به خاطر این هست که هوا در بدنم بیاد و به راحتی بتونم اون بالاها تو آسمون❄️ پرواز کنم و همه جا را ببینم.
من دانه و گوشت میخورم.🌾
اینم جالبه بدونید که من مثل شما لب و دندان ندارم
عوضش منقاری تیز و سخت دارم که غذام رو با اون میگیریم و میخورم🍃
البته اینم بگم که ما پرنده ها انواع مختلفی داریم که باید هر کدوم و جداگانه براتون اسم ببرم و بگم...
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌳🦋آزادی پروانه ها🦋🌳
بهار بود ، پروانه های قشنگ و رنگارنگ در باغ پرواز می کردند.
حسام ، پسر کوچولوی قصه ما توی این باغ ، لابه لای گلها می دوید وپروانه ها را دنبال می کرد . هر وقت پروانه زیبایی می دید و خوشش می آمد آرام به طرف او می رفت تا شکارش کند . بعضی ازپروانه ها که سریعتر و زرنگتر بودند ، از دستش فرار می کردند، اما بعضی از آنها که نمی توانستند فرار کنند ، به چنگش می افتادند . حسام ، وقتی پروانه ها را می گرفت، آنها را در یک قوطی شیشه ای زندانی می کرد .
یک روز چند پروانه زیبا گرفته بود و داخل قوطی انداخته بود ، قصد داشت که پروانه ها را خشک کند و لای کتابش بگذارد و به همکلاسی هایش نشان بدهد.
پروانه ها ترسیده بودند ، خود را به در و دیوار قوطی شیشه ای می زدند تا شاید راه فراری پیدا کنند . حسام همین طور که قوطی شیشه ای را در دست گرفته بود و به پروانه ها نگاه می کرد خوابش برد .
در خواب دید که خودش هم یک پروانه شده است و پسر بچه ای او را به دست گرفته و اذیت می کند . تمام بدنش درد می کرد و هر چه فریاد و التماس می کرد کسی صدایش را نمی شنید . بعد پسر بچه ، حسام را ما بین ورقهای کتابش گذاشت و کتاب را محکم بست و فشار داد . دست و پای حسام که حالا تبدیل به یک پروانه نازک و ظریف شده بود ، ترق ترق صدا می داد و می شکست و حسام هم همین طور پشت سر هم جیغ بلند می کشید ….
حسام آنقدر جیغ کشید که از صدای فریاد خودش از خواب پرید و تا متوجه شد که تمام این ها خواب بوده است دست به آسمان بلند کرد و از خدا تشکر کرد .
ناگهان به یاد پروانه هایی افتاد که در داخل قوطی شیشه ای، زندانی شده بودند..!
او به سرعت قوطی پروانه ها را به باغ برد ، در قوطی را باز کرد و پروانه ها را آزاد کرد . پروانه ها خیلی خوشحال شدند و از قوطی بیرون پریدند و شروع به پرواز کردند .
حسام فریاد زد : پروانه های قشنگ مرا ببخشید که شما را اذیت می کردم. قول می دهم این کار زشت را هرگز تکرار نکنم.
#قصه
🌳
🦋🌳
🌳🦋🌳
join🔜 @childrin1