9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازی
#کاردستی_خلاقیت
ماهیگیری کنیم 🎣
هدف : تقویت تمرکز کودک
دوستان این فعالیت عالی رو از دست ندید ، با ساده ترین وسایل بهترین و سرگرم کننده ترین چیزها رو بسازیم . .
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🐴🌿الاغ جونم🐴🌿
الاغ جونم سم داره دم داره
تو خورجینش دو کیسه گندم داره
صدای عرعرش چه قدر بلنده
دندوناش و نشون می ده
شاید داره می خنده
یونجه و شبدر می خوره دولپی
آب می خوره از توی جو
هُلپ ُهلپ ُهلپی
#شعر
🐴
🌿🐴
🐴🌿🐴
Join🔜 @childrin1
🎨#نقاشی_ساده
#آموزش گام به گام #نقاشی
این شماره: طبیعت
این روزها که کوچولوهاتون تو خونه موندن و بیشتر حوصله شون سر میره میتونید با استفاده از این الگوها باهم نقاشی های ساده بکشید و بچه ها رنگش کنن و از لحظات شادی که براشون رقم میزنید لذت ببرن
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🔮💜وای این ڪه فسقلی نیست💜🎲🔮
یڪی بود، یڪی نبود. یه ڪوه بود، خيلی بزرگ. میان ڪوه يڪ خانه بود، بزرگ.
توی خانه ی بزرگ، یڪ موشی بود. موشی، يڪ دوست داشت ڪه ببعی بود .
موشی توی ڪوه می گشت و برای خودش گردو پیدا می ڪرد.
ببعی توی ڪوه می گشت و برای خودش علف پیدا می ڪرد.
شب ڪه می شد، موشی و ببعی توی خانه ڪنار هم می خوابيدند. برای هم قصه می گفتند. گاهی وقت ها هم روی پشت بام می خوابیدند.
یڪ شب ڪه روی پشت بام خوابشان برده بود، باد یواش یواش آمد. بعد تند و تند آمد.
باد، طوفان شد. خانه را برد تو هوا، موشی و ببعی را سر داد بیرون.
صبح ڪه شد، طوفان خسته شد و رفت خوابید.
موشی بیدار شد. دید میان ڪوه، فقط خودش بود و ببعی. خانه نبود. موشی، ببعی را بیدار ڪرد و گفت:" ای وای! خانه ی ما ڪو؟!"
دوتائی دور و بر را خوب نگاه ڪردند. يڪ فيل فسقلی دیدند. فیل فسقلی داشت پائین ڪوه قدم می زد.
موشی گفت:" حتما این فسقلی خانه را برداشته. به جزاو ڪه ڪسی اینجا نیست."
ببعی گفت:" بيا برويم خانه را پس بگیرم!"
موشی و ببعی از ڪوه رفتند پائین. اما هر چی پائین تر رفتند، فیل بزرگ تر شد.
موشی ترسيد و گفت:" وای این ڪه فسقلی نیست! خیلی هم گنده است."
ببعی گفت:" پس حتمأ خیلی هم خطرناڪ است. بدو فرار ڪنيم !"
موشی و ببعی فرار ڪردند. پشت یڪ سنگ قایم شدند. اما فیل آنها را دید و گفت:" ديدم ڪجا قایم شدید."
دم موشی و ببعی از ترس لرزید. دوتائی در گوش هم گفتند:" وای حالا ما را پیدا می ڪند! وای با دماغ درازش پرت مان می ڪند پشت ڪوه!" و آمدند فرار ڪنند، اما فیل زودتر از آنها رسید.
موشی گفت:" غلط ڪردم. من خانه نمی خوام. خانه مال خودتان."
ببعی گفت:" من ڪه خیلی غلط ڪردم! اتاق من فقط مال شما!"
فیل خندید و گفت:" سُڪ سُڪ. دیدید گفتم پیداتان می ڪنم! حالا من قایم می شم، شما پیدام ڪنید."
موشی و ببعی اول تعجب ڪردند. دوم خوش حال شدند. سوم گفتند:" قایم موشڪ بازی؟! باشه، چَشم چَشم! فقط می شود به جای اینڪه شما را پیدا ڪنیم، خانه مان را پیدا ڪنیم؟"
فیل گفت:" باشد، برویم پیداش ڪنیم."
فيل، موشی و ببعی را یواش با خرطومش برداشت. سوارشان ڪرد. بعد بومب و بومب راه افتاد .
رفتند و رفتند. گشتند و گشتند. آن بالا را ڪه نگاه ڪردند، خانه را پيدا ڪردند. خانه، نوڪ ڪوه، روی یڪ درخت افتاده بود .
ببعی وموشی داد زدند:" اوناهاش! خانه اوناهاش!"
فيل، خانه را ڪه دید، گفت:" اين فسقلی به چه دردی می خورد؟"
موشی و ببعی گفتند:" می رويم توی آن زندگی می ڪنيم. می خوای تو هم بیای توش زندگی ڪنی؟"
فيل گفت:" ولی اینڪه قد من نیست!»
موشی و ببعی خنديدند و گفتند:" از اینجا فسقلی است. بیا بالا تا ببینی!"
فیل و ببعی و موشی رفتند بالا، بالا و بالاتر. خانه بزرگ شد، بزرگ و بزرگ تر.
نوڪ ڪوه ڪه رسیدند، فیل گفت:" وای این خانه ڪه فسقلی نیست. خیلی هم گنده است!" و آن را با خرطومش آورد پائین. بعد هم رفت توی خانه و با موشی وببعی زندگی ڪرد.
#قصه
🔮
💜🔮
Join🔜 @childrin1
💜✨لالایی✨💜
لالاصحرا پر از رنگه
دهان چشمه ها تنگه
نگاه آسمون صافه
دل کوهها پر از سنگه
لالاکه چشم تو نازه
دهان درّه ها بازه
ببین از خستگی انگار
کشیدن باز، خمیازه
لالا شب توی باغ اومد
باهاش صد تا چراغ اومد
حریر خواب هم کم کم
به روی چشم زاغ اومد
ستاره می زنه سوسو
می خوابه بچه راسو
می خوابن کفشدوزک ها
می خوابه موشی ترسو
لالا کن درّه می خوابه
کنارش برّه می خوابه
گل من شب پره پیشتک
می آد یک ذرّه می خوابه
لالا کن شیر می خوابه
گوزن پیر می خوابه
میون درّه ساکت
گل انجیر می خوابه
#لالایی
💜
✨💜
💜✨💜
Join🔜 @childrin1
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ 🎃
┊ ┊ 🎃
┊ 🎃
🎃
🍃🎃ســـــــــــلام
🍃🎃صبح بهاری پنج شنبه تون بخیر
🍃🎃امروزتـون مملو از شـادی و آرامـش
🎃
🌈🎃
╲\╭┓
╭ 🌈🎃🆑 @childrin1
┗╯\╲
16.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
کارتون زیبای شکرستان
(قسمت دوازدهم)
💕
⭐️💕
╲\╭┓
╭ ⭐️💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲