اگه میخوای فرزندت زرنگ باشه و گول نخوره از دوستاش این قصه رو واسش بخون
روزی روزگاری در یک ده کوچک خروس کوچکی زندگی میکرد اسم این خروس کم سن و سال، "رابی" بود. رابی با بیشتر حیوانات آن ده دوست بود. او پسر پرانرژی بود که خیلی دوست داشت به بقیه کمک کند برای همین هر روز و هر لحظه تمرین میکرد تا به بهترین شکل قوقولی قوقو کند او میخواست به مردم کمک کند سرصبح بیدار شوند.
یک روز را بی روی دیواری نشسته بود او به فکر فرو رفته بود. انگار کمی ناراحت بود در این هنگام دوستانش او را دیدند و بعد نزدیکش شدند آنها پایین دیوار ایستاده بودند. یکی از بچه ها گفت رابی به نظر ناراحتی آره؟" را بی سرش را تکان داد و گفت: آره! کاش میتونستم منم مثل کبوترا پرواز کنم. یکی از بچه ها گفت: خب اینکه ناراحتی نداره عزیزم تو هم میتونی پرواز کنی فقط کافیه چشماتو ببندی نترسی و از اون بالا بپری وقتی پریدی باید تندتند پر بزنی تا پرواز کنی.
رابی چشمانش برق زد او حرف دوستانش را باور کرد برای همین اصلا با خودش فکر نکرد که راست میگویند یا دروغ فورا
چشمانش را بست و از بالای دیوار پرید او تندتند پرهایش را تکان میداد تا پرواز کند اما نتوانست و محکم به زمین خورد. او روی زمین افتاد و پاهایش را محکم گرفته بود چون خیلی درد می کرد. رابی به دوستانش نگاه میکرد تا به او کمک کنند. اما بعضی از آنها به او می خندیدند.
چند روز گذشت تا حال رابی بهتر شد. او دوباره بیرون آمد و پیش دوستانش رفت آنها با هم گرگم به هوا بازی می کردند. در این هنگام سگ مهربان با کیسه کوچکی که در دهان داشت آمد. سگ مهربان کیسه را کنار در گذاشت و داخل کلبه اش رفت. یکی از بچه ها به رابی نگاه کرد و گفت را بی اون کیسه کوچیک رو میبینی؟ اگه دوست داری به بقیه کمک کنی اون رو بردار و ببر خونه کدخدا اون کیسه مال اونه اما چون پیر شده نمیتونه
بیاد ببردش!".
رابی که خیلی دوست داشت به بقیه کمک کند، خیلی خوشحال شد. دوباره چشمانش برق زد. او باز هم بدون اینکه فکر کند، حرف او را قبول کرد با سرعت دوید و کیسه را برداشت و به سمت خانه کدخدا دوید. سگ مهربان بیرون آمد تا کیسه را بردارد اما کیسه را ندید. او داخل کیسه برای بچه ها غذا گذاشته بود یکی از دوستان رابی گفت: " کیسه شما رو رابی برداشت و به سمت خانه کدخدا رفت. بعد همه زدند زیر خنده. سگ مهربان فورا دوید تا به رابی رسید به او گفت چیکار میکنی عزیزم؟".
رابی گفت: " کیسه کدخدای پیر رو میبرم سگ مهربان گفت:" این کیسه منه را بی خیلی ناراحت شد و جواب داد: " یعنی دوستام الکی گفتن و گولم زدن؟ سگ مهربان گفت: " آره. اما ایرادی نداره تو دوستاتو خیلی باور داری واسه همین هرچی میگن رو فورا قبول میکنی اما پسرم باید یکم فکر کنی اگه حرفشون درست بود و خودتم اون کارو دوست داشتی بعد انجام بدی را بی گفت: آره از این به بعد فک میکنم." و بعد کیسه را به سگ مهربان داد و از او عذرخواهی کرد.
آن شب رابی و همه حیوانات به طویله رفتند تا استراحت کنند. وقتی همه حیوانات خوابشان برد دوست رابی پیش او آمد و گفت : " پاشو قوقولی قوو کن که صبح شده!". رابی که دوست داشت به بقیه کمک کند فورا بلند شد تا قوقولی قوقو کند اما یادش آمد که نباید بدون فکر کاری کند او یادش آمد که اگر فکر نکند گول میخورد برای همین از پنجره بیرون را نگاه کرد. هوا هنوز تاریک بود هنوز صبح نشده بود او قوقولی قوقو نکرد و به دوستش گفت منو نمیتونید گول بزنید چون فکر میکنم!". و بعد سر جایش رفت و با خیال راحت استراحت کرد.
پایان...
🟡 ∩_∩
(„• ֊ •„)🟡
┏━━━∪∪━━━┓
🐔 @childrin1 🐔
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1🤾کانال دردونه.mp3
1.81M
#قصه_صوتی
"شهر دیدنی"
موضوع (سفر به شیراز و آشنایی با فرهنگ کهن ایرانی)
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
8734291387.mp3
2.7M
#لالایی_صوتی
"گل زیره"
👆👆👆
⭐️
💜⭐️
⭐️💜⭐️
💜⭐️💜⭐️
join🔜 @childrin1
@childrin1🌈🌈کانال دردونه.mp3
3.49M
#قصه_صوتی
💚هیس ساکت💚
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 🌙
┗━━━━━━━━━┛
کانال دردونه.mp3
5.34M
🌙⭐️لالایی⭐️🌙
لالايي كن بخواب
خوابت قشنگه
گل مهتاب شبا هزارتا رنگه
يه وقت بيدار نشي از خواب قصه
يه وقت پا نذاري تو شهر غصه
لالايي كن مامان چشمهاش بيداره
مثل هر شب لولو پشت ديواره
ديگه بادبادك تو نخ نداره
نمي رسه به ابر پاره پاره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
همه چي يكي بودو يكي نبوده
به من چشمات ميگه
دريا حسوده
اگه سنگ بندازي
تو آب دريا
مياد شيطون با ما
به جنگ و دعوا
ديگه ابرا تو رو از من ميگيرن
گلهای باغچمون بي تو ميميرن
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
#لالایی
⭐️
💜⭐️
⭐️💜⭐️
Join🔜 @childrin1
🍃 🍃 🌱 🌱 🌱 🍃 🌱
🌱 🌱 🍃 🌺 🍃 🌸 🍃
🍃 🌸 🌱 🌱 🌺
🌱 🌸 🌸
🌺
1403/2/29
صبح زیـبـاتون با طراوت🌺🍃
سرآغاز هفته تون شـاد🌸🍃
و پـراز اتفاقات ناب🌺🍃
امیدوارم
روز خوب ،ایام خوب🌸🍃
وموفقیتها و شرایط عالی
در این هفته نصیبتـون باد 🌺🍃
بـا آرزوی شنبه ای زیـبـا و پـر انـرژی 🌸🍃
🍃🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🍃🌺@childrin1 🌺🍃
┗━━━━━━━━━┛
35.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت :۲۹
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
35.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت :۳۰
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
نقاشی های هواشناسی با اعداد 😯😍
قراره کلی نقاشیهای قشنگ براتون بزاریم با ما همراه باشید.😘
🎨 ∩_∩
(„• ֊ •„)🎨
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#بازی_هدفمند
💚مناسب برای افزایش دقت و تمرڪز،تقویت توالی دیداری،آموزش اعداد و.....
✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)💚
┏━━━∪∪━━━┓
💚 @childrin1 ✨
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_5886697736564114830.mp3
1.93M
#قصه_صوتی
"کاردستی کلاسی"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1🕊️کانال🕊️ دردونه.mp3
2.78M
#لالایی
«چشماتو ببند»
با صدای( آیدا خلیلی)
لالالالایی، لالالالایی
چشاتو ببند خواب ببینی توی خواب آبی ببینی
دریا و ماهی و ساحل و قایق رو ببینی لالالالایی لالالالایی
تو خواب میتونی رنگ ببینی، گل های رنگی ببینی
رنگای خوشگل رنگین کمون رو ببینی
لالالالایی لالالالایی
چشاتو ببند برف ببینی بازی و شادی ببینی
✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)✨
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️@childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
🍃 🍃 🌱 🌱 🌱 🍃 🌱
🌱 🌱 🍃 🌼 🍃 🌸 🍃
🍃 🌸 🌱 🌱 🌼
🌱 🌸 🌸
🌼
1403/2/30
یکشنبه 30 اردیبهشت ماهتون عالی🍃🌸
لحـظاتتـون سرشـار از آرامـش🍃🌼
امـروزتـون بخیرو نیکی🍃🌸
حــال دلتــون خـوب🍃🌼
وجــودتــون ســلامـت 🍃🌸
روزتون سرشار از خیروبرکت الهی🍃🌼
🍃🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🍃
┏━━━∪∪━━━┓
🌼🍃 @childrin1 🍃🌼
┗━━━━━━━━━┛
36.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت :۳۱
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
22.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«خاله ریزه»
قسمت :۳۲
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مدل_مو
«دیگه خرگوشی ساده نبند»
آموزش یه مدل موی خیلی خوشگل برای دختر کوچولوهامون 😍
مامانا ببینید یاد بگیرید😘
🐰 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐰
┏━━━∪∪━━━┓
🌼 @childrin1 🌼
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#بازی_هدفمند
💚مناسب برای افزایش دقت و تمرڪز،تقویت توالی دیداری،آموزش اعداد، رنگ ها و.....
✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)💚
┏━━━∪∪━━━┓
💚 @childrin1 ✨
┗━━━━━━━━━┛
اگه میخوای فرزندت سر سفره حرف نزنه این قصه رو واسش بخون
جنگل امروز خوشحال تر از همیشه بود چون مامان خرسی قصد داشت حیوانات جنگل را دعوت کند او میخواست از آن غذاهای خوشمزه اش درست کند. غذاهایی که همه حیوانات جنگل عاشقش بودند. مامان خرسی به راه افتاد و تک تک حیوانات جنگل را برای مهمانی دعوت کرد هر کسی را که دعوت می کرد از خوشحالی چشمانش برق میزد و فورا میگفت آخ جوون! حتماااا میایم. چون غذاهای شما خیلی خوشمزه است.
روز مهمانی فرا رسید همه حیوانات خوشحال دور هم شده بودند و منتظر غذای خوشمزه مامان خرسی بودند بچه شیر هم مثل همه حیوانات جنگل کنار سفره نشسته بود او هم منتظر غذا بود. کمی بعد، بچه شیر طاقت نیاورد و به دوستش ببری گفت راستی از این به بعد باید بیشتر توپ بازی کنیم باشه؟ دوستش گفت باشه من توپ بازی دوست دارم اما چرا میگی بیشتر توپ بازی کنیم؟ همینکه بچه شیر می خواست جواب دهد، غذاها را آوردند. جلوی هر یک از مهمانها غذای خوشمزه ای که می خوردند را گذاشتند. جلوی بچه شیر هم یک تکه گوشت خوشمزه گرم گذاشتند. بچه شیر به دوستش گفت توپ بازی کنیم تا تیممون قوی بشه!". وقتی ببری جواب بچه شیر را شنید گفت باشه و دیگر چیزی نگفت. ببری دوست داشت غذایش را بخورد غذای خوشمزه بچه شیر یک لقمه خورد و دوباره به ببری گفت چرا توی بازیا خیلی قوی هستی؟ اما این بار ببری هیچ جوابی نداد او مشغول غذا خوردن بود.
بچه شیر که دید ببری جوابش را نمیدهد بلند شد و پیش گرگی رفت به گرگی گفت: میخوایم تیممون رو قوی کنیم. از فردا باید خیلی بیشتر فوتبال بازی کنیم گرگی به بچه شیر نگاه کرد، اما اصلا حرف نزد دوباره بچه شیر بلند شد، رفت سر جایش نشست. یک لقمه خورد، اما انگار غذایش خیلی هم خوشمزه نبود. او طاقت نیاورد و دوباره رو به روباه کرد و گفت تو چی غذایی رو بیشتر از همه دوست داری؟
روباه به بچه شیر نگاه کرد و هیچی نگفت و مشغول غذا خوردن شد. بچه شیر کمی ناراحت شد هیچ کس سر سفره با او حرف نمی زد او بلند شد و پیش بچه خرس رفت بچه خرس سرسفره حرفی نزده بود و غذایش را تمام کرده بود او عاشق غذاهای مادرش بود. بچه شیر گفت: چرا هیچ کس جوابمو نمیده؟ اگه تو جوابمو میدی من یه سوال دارم بپرسم؟ بچه خرس گفت آخه سر سفره که نباید حرف بزنیم. باید غذا بخوریم الان نگاه کن غذاتو!". بچه شیر برگشت و به غذایش نگاه کرد. بچه خرس گفت: " ببین اون کوچولوها رو میبینی؟ بعضیاشون دارن از روی غذای تو بلند میشن و فرار میکنن!". بچه شیر خیلی تعجب کرد گفت آره الان که دقت کردم دیدم. اونا چی هستن؟". بچه خرس گفت : " اونها مزه های غذای توان همون مزه هایی که غذاتو خیلی خوشمزه میکنن وقتی سر سفره خوب غذا تو نمیخوری و خیلی حرف میزنی بعضی از اونا بلند میشن و فرار میکنن.
بچه شیر که اولین بار بود فرار مزه ها را میدید خیلی شوکه شد. او گفت: " آها فهمیدم چرا غذاهایی که میخورم خیلی خوشمزه نیستن چون خیلی حرف میزنم و این مزه ها ناراحت میشن و بعضیاشون فرار میکنن حالا فهمیدم چرا دوستام سر سفره حرف نمیزدن اونا میخواستن غذاشون رو تا خوشمزه هستش تموم کنن و بعد بچه شیر فورا سر جایش رفت. گوشت را برداشت و خورد اما واقعا فرار مزه ها باعث شده بود غذایش دیگر خیلی خوشمزه نباشد برای همین او به مادرش قول داد که از این به بعد سر سفره حرف نزند و غذایش را تا خوشمزه است، تمام کند.
پایان...
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
🌻 @childrin1 🌻
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
3.51M
#قصه_صوتی
"آواز خر و رقص شتر"
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 🌙
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_لالایی
ماه و پرتقال (شمالی)
🌙 ∩_∩
(„• ֊ •„)🍊
┏━━━∪∪━━━┓
🍊 @childrin1 🌙
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1.کانال دُردونه_5859544137275017723.mp3
6M
#قصه_شب
"پتوی سبز کوچولو"
با صدای ماندگار (مریم نشیبا)
موضوع : مراقبت از سلامتی
👆👆👆
🐞
🍃🐞
╲\╭┓
╭ 🐞🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه_5976310979359670760.mp3
2.01M
#لالایی_صوتی
(لالایی زیبای محلی)
👆👆👆
💚
🌼💚
💚🌼💚
Join🔜 @childrin1