🎨 #نقاشی_ساده
#آموزش گام به گام #نقاشی
این قسمت: سنجاب
با اموزش ساده و گام به گام نقاشی روش ساده نقاشی کردن را به فرزندانتان بیاموزید.
╲\╭┓
╭ 🌈🎨 🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
توجه کنید....!!!
کودک در محیط خانه چه می آموزد؟
۱-اگر کودک را سرزنش کنید او می آموزد که همیشه تغبیح شود.
۲-اگر با کودک خشونت و ضدیت داشته باشید او می آموزد که با همه بجنگد.
۳-اگر کودک را بترسانید او می آموزد که همواره نگران باشد.
۴-اگر به کودک احساس گناه بدهید او می آموزد که به حال خودش تاسف بخورد.
۵- اگر کودک را مسخره کنید او می آموزد که از خود شرمنده باشد.
۶- اگر به کودک احساس شرم بدهید می آموزد تا همواره احساس گناه داشته باشد.
۷- اگر به کودک احساس شرم بدهید او می آموزد تا همواره احساس گناه داشته باشد.
۸- اگر از کودک قدردانی کنید او می آموزد تا از دیگران قدردانی کند.
به همین راحتی به کودکتون چیزهای خوب و بد را یاد میدین.
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تزیین_غذای_کودک
تزئین جذاب و خوشگل تخم مرغ به شکل گل برای بچه ها😍
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
#بازی
🔴 مهارت
ریسه کردن پاستا 🍝
نخی ضخیم بردارید و یک سر آن را با نوار چسب بپوشانید تا مانند بند کفش، سفت و نازک شود. پاستا را در اختیار کودک قرار دهید تا نخ را از آن ها رد کند.
در انتها کودک میتواند به رنگ آمیزی پاستاها بپردازد تا گردنبندی دست ساز داشته باشد.
اهداف:
🔸هماهنگی چشم و دست
🔹تقویت ماهیچه های ریز سر انگشتان
🔻افزایش دقت و تمرکز
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
🔆🍀خیاطی که خانه می دوخت🍀🔆
یکی بود و یکی نبود. یک خانم خیاط بود که خانه می دوخت. خانه ها را با پارچه های رنگارنگ می دوخت و در و پنجره هایش را با زیپ و دگمه قفل می کرد.
روزی، تنگ غروب خانم خیاط نشسته بود توی خانه ی پارچه ایش.
داشت نان و پنیر و سبزی می خورد. یک دفعه دید که چه بوی خوبی می آید!
زیپ پنجره ی نارنجی اش را باز کرد. سرش را بیرون کرد و بو کشید و گفت:
« به به! بوی شکوفه های بهاری است ... ای داد بیداد! فردا بهار می آید
و من هنوز لباس نو ندوختم. » و دوید سر صندوق پارچه هایش.
فقط یک پارچه ی نارنجی ته صندوق باقی مانده بود. نشست و تا آخر شب،
پیراهنی قشنگ دوخت. اما هنوز یک آستینش مانده بود که پارچه تمام شد.
خانم خیاط گفت: «حالا این وقت شب، پارچه از کجا بیاورم؟
فردا هم که بهار می شود. »
یک دفعه پنجره ی نارنجی به حرف آمد و گفت: «من را آستینت کن! یکی دو شب خانه ات بی پنجره بماند که آسمان به زمین نمی آید. بعداً برو بازار و نیم متر
پنجره بخر! »
خانم خیاط هم گفت: «باشد. »
پنجره را شکافت و آستین پیراهنش کرد.
خوش حال شد و دراز کشید و آن قدر به سوراخی که جای پنجره بود، نگاه کرد تا خوابش برد.
نصف شب باد آمد. باد سوراخ را که دید، خوش حال شد.
تند شد و طوفان شد و های و هوی توی خانه آمد.
خانم خیاط با های و هوی طوفان از خواب پرید.
دید طوفان در و دیوار زرد خانه اش را لوله کرده تا ببرد.
داد زد: «چه کار می کنی؟ دست به
خانه ی من نزن! در و دیوارم را نبر! »
اما طوفان به حرفش گوش نکرد.
سقف آبی خانه را هم لوله کرد، پیراهن نو را هم برداشت و رفت.
خانم خیاط دوید دنبال خانه و پیراهنش.
پرید بالا تا آن ها را از طوفان بگیرد، اما طوفان هوی کرد و رفت که رفت.
خانم خیاط افتاد روی زمین و گفت: «وای حالا چه کار کنم؟ » که چشمش یک نخ آبی دید.
جلوترش هم یک نخ زرد دید. خانه ی پارچه ای نخ هایش را پشت سرش ریخته بود تا خانم خیاط ردش را پیدا کند. خانم خیاط هم رد نخ ها را گرفت و دنبالش رفت.
رفت و رفت تا رسید به جنگل. پیراهن و پارچه هایش را دید که آن جا افتاده است.
آن ها را برداشت تا برود که از وسط جنگل صدای ناله شنید. رفت جلوتر.
دید مسافری با لباس های پاره پوره روی زمین افتاده و از سرما می لرزد.
خانم خیاط معطل نکرد. پیراهن و پارچه هایش را روی مسافر پهن کرد تا گرم شود. آتش روشن کرد و با گیاهان جنگلی آش شفا پخت.
سوزن و نخش را از جیب درآورد و نشست و پاره های لباس مسافر را دوخت. مسافر آش را خورد و حالش خوب شد. به خیاط نگاه کرد و گفت:
« تو فرشته ای یا آدمیزاد؟ »
خانم خیاط گفت: «آدمیزادم. دنبال این پارچه ها آمدم، این ها خانه ی من هستند. مسافر گفت: «داشتم پای پیاده سفر می کردم که طوفان شد.
راه را گم کردم و روزگارم خراب شد. »
مسافر این را گفت و بلند شد و با چوب های درختان جنگل، یک خانه ی چوبی برای خانم خیاط ساخت. پارچه هایش را هم پرده های خانه کرد و گفت: «خانم خیاط! من تنهام. اگر شما هم تنهائی،
زن من باش! »
خانم خیاط گفت: «بله،
من هم تنهام. » و پیراهن نو را پوشید.
بهار آمد و روی خانه ی چوبی شکوفه ریخت و همه چیز مبارک شد.
#قصه
🍀
🔆🍀
🍀🔆🍀
Join🔜 @childrin1
@childrin1کانال دُردونه.mp3
2.38M
#قصه_صوتی
"دختر بازیگوش"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🍃♥️لالا لالا گل سوری♥️🍃
لالا لالا گل سوری
نکن از مادرت دوری
لالا لالا گل سوسن
سرت بردار لبت بوسم
لالا لالا به جان تو
بمیرن دشمنان تو
لالا لالا خبر داری
تو بابا در سفر داری
لالا لالا حیاتم ده
از اون لبها نباتم ده
لالا لالا گل قندی
تو از شهر سمرقندی
#لالایی
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌼دوشنبه 11 اسفند ماهتون بخیر
🌈امـروزتـان پـراز بـهترینها
🌼زندگیتان پـرازبـاران بـرکت
🌈دلتان پـرازنغمههای خوش زندگی
🌼وجاده زندگيتان پـراز
🌈شکوفه های سلامتی وتندرستی
🌼نگـاه خــدا هـمراه لحظه هایتان
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲