🌱 🍃 🌱 🍃 1403/5/1
🍃 🌱 🍃 🌸
🌱 🍃 🌸
🍃 🌸
🌸
دوشنبه و اولین روز 🌸🍃
مرداد ماهتون عالی
امیدوارم که اولین🌸🍃
روز مــرداد مـاه
بـراتـون سـرشـار🌸🍃
از آرامش بـاشـہ
و مرداد براتـون پراز 🌸🍃
مـوفـقـيت در كـار
و بارش رحمت الهی همیشه🌸🍃
در زندگيتون جـارى باشـه...
دوشنبه تون زیبـا الهی بهترینها نصیبتان🌸🍃
🍃 ∩_∩
(✷‿✷) 🍃
┏━━━ ∪∪━━━┓
🌸 @childrin1 🌸
┗━━━━━━━━━┛
52.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«پینوکیو»
قسمت : ۲۲ پارت ۱
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
45.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«پینوکیو»
قسمت : ۲۲ پارت ۲
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
#کاردستی
#خلاقیت
🍃کاردستی زیبا و خلاق با استفاده از برگ ها🍃
کانال دردونه رو دنبال کنید و هر روز ایده های جالب ببینید.😍🐝
🍃 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌿
┏━━━∪∪━━━┓
☘ @childrin1 🍃
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
🦋نقاشی پروانه🦋
🎨 ∩_∩
(„• ֊ •„)🎨
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_5848030957747045741.mp3
2.48M
#قصه_صوتی
" گل افتاب"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
4_308275972069654710.mp3
3.2M
#لالایی_نوستالژیک
"گنجشک لالا"
👆👆👆
⭐️
🌓⭐️
⭐️🌓⭐️
╲\╭┓
╭ 🌓⭐️ 🆑 @childrin1
┗╯\╲
.🌱 🌿 🌱 🌿 🌿 🌱
🌿 🌱 🍃 🌸 🍃 🌸
🍃 🌸 🌿 🌿
🌿 🌸 🌸
🌸
1403/5/2
🌸در اولین سه شنبه مرداد ماهتون
🌸ازخــدا بـراتـون تمنـا دارم
🌸لبی پراز لبخند دلی پر از شادی
🌸جسم و جانی مملو از سلامتی
🌸رزق و روزی پـراز بـرکـت
🌸زندگی پراز موفقیت وشادیهای
🌸بـی نهایت نصیبتون بشـه....
🌸سـه شنـبه تــون عـالـی و بی نظیـر
🍃 ∩_∩
(✷‿✷) 🍃
┏━━━ ∪∪━━━┓
🌸 @childrin1 🌸
┗━━━━━━━━━┛
43.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«پینوکیو»
قسمت : ۲۳ پارت ۱
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
38.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
«پینوکیو»
قسمت : ۲۳ پارت ۲
☘ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐚
┏━━━∪∪━━━┓
🐚 @childrin1 ☘
┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎨 #نقاشی_ساده
#آموزش گام به گام #نقاشی
این قسمت:(دایناسور )
با اموزش ساده و گام به گام نقاشی روش ساده نقاشی کردن را به فرزندانتان بیاموزید.
╲\╭┓
╭ 🌈🎨 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#خودت_بساز
مامانا و دخترای هنرمند زود زود این گیره سر خوشگل رو درست کنن که خیلی ساده است 🐠
♧ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐇
┏━━━∪∪━━━┓
🐇 @childrin1 ♧
┗━━━━━━━━━┛
اگه میخوای فرزندت عصبی نشه و پرخاشگری نکنه این قصه رو واسش بخون
امروز هم "تام" ناراحت بود او یک گوشه خانه نشسته بود و منتظر سرد شدن نوشیدنی خوشمزه اش بود. اما همه فکرش مشغول بود. او به اتفاقی که صبح افتاده بود فکر میکرد تام از دست دوستش عصبانی شده بود و به او حرف های زشتی زده بود تام در حال فکر کردن بود که مادرش کنار او نشست.مادر گفت: " عزیزم خیلی وقته نوشیدنیتو نخوردی تو فکری و انگار ناراحتی تام گفت آره مامان خیلی ناراحتم امروز دوستم کاری کرد که خیلی عصبی شدم و کلی حرفای بد گفتم بهش تازه با داد و بیداد گفتم !". مادر بازوهای تام را نوازش کرد و گفت: " خب ميفهمم حق داری تو توی اون حال بد به بهترین دوستت حرفای بد زدی و الان از دست خودت ناراحتی میشه بری با دوستت حرف بزنی و ازش عذرخواهی کنی؟ تام با لبانی آویزان گفت: " آره شایدمنو ببخشه اما من وقتی عصبی میشم یا دوستامو با صدای بلند دعوا میکنم یا حتی میزنمشون اون روز هم سادی عصبیم کرد و با پا زدمش !".
مادر از شنیدن این حرف تام خیلی ناراحت شد. به تام گفت: " پس تو خودت پشیمونی منو بابا با هم فکر میکنیم تا ببینیم میتونیم راه خوبی پیدا کنیم که تو خوشحال باشی تام کمی خیالش راحت شد و نوشیدنی اش را خورد و بیرون رفت. او به آسمان نگاه میکرد و راه میرفت که ناگهان پای یک گربه را لگد کرد. گربه خیلی عصبی شد و با چشمهای عصبانی به تام نگاه کرد.
تام خیلی ترسیده بود و پا به فرار گذاشت. وقتی تام از آن گربه دور شد با خودش گفت " وقتی عصبی شد و چشماشو اونطوری کرد خیلی ترسیدم تازه اون هنوز منو نزده بود. بیچاره دوستام خیلی اونا رو اذیت کردم و بعد فورا به سمت خانه بگیرم که چطور وقتی عصبی میشم دوستامو دعوا نکنم و نزنم. اونا گناه دارن پدر که از شنیدن حرف تام خیلی خوشحال شده بود لبخندی زد و با گوشه چشم به او نگاه کرد و گفت:" ما فهمیدیم باید چکار کنی چند تا سنگ رو با مامانت تیز کردیم. گذاشتیم پشت همین در برو بیار تا بگم باید چکار کنی. رفت پیش پدر و ریع مادرش نشست و گفت من میخوام سریع تر یاد بگیرم تام فورا دوید و سنگها را آورد پدر یکی از سنگها را برداشت و گفت: با من بیا بیا بریم و با چوبهای پشت خانه یک خانه زیبا درست کنیم! تام گیج شده بود اما همراه پدرش رفت. آنها باهم یک خانه زیبا درست کردند بعد پدر سنگ تیز را برداشت و گفت: پسرم از این به بعد از هرکی عصبانی شدی فورا میای و یه دونه از این سنگا رو برمیداری و اینطوری میکوبیش به قسمتی از این خونه. قسمتی از آن خانه قشنگی که ساخته بود میکوبید تا سنگ داخل این کار برای تام خیلی لذت بخش بود از آن روز به بعد هر وقت ازدست کسی عصبانی میشد فورا یک سنگ تیز برمیداشت و به چوب فرو رود. بعد از مدتی آن خانه چوبی دیگر دیده نمیشد. همه جای آن خانه با سنگهای تیز پوشیده شده بود دیدن آن خانه زیبا که داغون شده بود خیلی ناراحت کننده بود برای همین تام پیش پدرش رفت و به او گفت: بابا من فهمیدم وقتی از کسی عصبانی میشم نباید توی اون لحظه کاری بکنم. الان وقتی عصبی میشم تا ۵ میشمارم و بعد میام و سنگ تیزی رو به خونه چوبی میکوبم. اما اون خونه رو داغون کردم. پدر گفت: خیلی خوب میشه اگه همه ما وقتی عصبانی هستیم حرفی نزنیم و یا کاری نکنیم توی اون لحظه. تو الان تا ۵ میشماری و این یعنی انقدر قوی شدی که میتونی خشمت رو کنترل کنی اما اون خونه بریم اونجا!". تام و پدر و مادرش پیش آن خانه چوبی رفتند. پدر گفت: " يالله پسرم برو سنگارو در بیار تام به سختی توانست سنگها را از داخل چوب بیرون آورد بعد مادرش گفت: ببین پسرم! وقتی توی اون لحظه که عصبی هستی و حرفای بد میزنی و یا دوستاتو میزنی مثل اینه که انگار داری به خونه قشنگی که باهاشون ساخته بودی سنگای تیز رو فرو میکنی ببین چقدر خونه داغون شده. تو اونو اصلا دوست نداری هر چقدم سنگا رو در بیاری بازم اون خونه ای که ساختین داغون شده خیلی سخت میشه اون خونه رو درستش کرد پس باید وقتی عصبی میشی شروع کنی به شمردن و تا ۵ بشماری هر وقت آروم تر شدی حرف بزنی تا رابطه تو و دوستات مثل این خونه داغون نشه!
پایان...
#قصه_آموزشی
🟣 ∩_∩
(◍•ᴗ•◍). 🟣
┏━━━ ∪∪━━━┓
💜 @childrin1 💜
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_6035152048494741500.mp3
7.15M
#قصه_صوتی
"زنبور کوچولو"
موضوع: به اندازه خوراک خوردن
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
🐝 ∩_∩
(„• ֊ •„)🐝
┏━━━∪∪━━━┓
🟢 @childrin1 🟢
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1..کانال دردونه.mp3
1.16M
#لالایی_صوتی
شب اومدو ماه اومدو ستاره تو دستش
یکی اینجا هنوز بیداره چشاشو نبسته
لا لا لا لا گل بهار گل بنفشه
چشای دختر مامان بازه میدرخشه
لا لا لا لا لالایی ، لا لا لا لا لالایی
میدونی نفس منو بابایی به جون تو بنده
بخند که با خنده ی تو دنیا بخنده
بخواب آرام بغل مامان یکی یدونم
واست قصه میگم و برات لالایی میخونم
✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)✨
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛