eitaa logo
چوب الف
62 دنبال‌کننده
40 عکس
9 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
democracy_ya_demoghoraze_part10_chapter01.mp3
9.06M
🔴 دموکراسی یا دموقراضه_فصل۱۰ : بازی کار بدیست مگر برای پر کردن اوقات فراغت! @chobealef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه کار بود نه آب بود نه برق بود... [ارتفاع پست_ابراهیم حاتمی کیا_۱۳۸۱] #خوزستان @chobealef
[خوزستان آدم دارد...!] ۱- غالبا -و خیلی ناخودآگاه- عادت زبانی ما این است که وقتی میگوییم فلان جا بهمان چیز را دارد یا ندارد،جمله بندی مان را بر مبنای قاعده استثنا تنظیم میکنیم...مثلا وقتی میگوییم خانه فلانی برق نداشت منظورمان این است که برق داشتن همه خانه ها یک چیز بدیهی است که فلان خانه از داشتن آن محروم بوده،یا زمانیکه میگوییم خانه فلانی استخر داشت منظورمان این است که طبیعتا خانه ها استخر ندارند اما فلان خانه از این قاعده مستثنی بوده و استخر داشته...حکایت ما و خوزستان همین است،یک روز میگوییم اهواز هوا ندارد،روز دیگر میگوییم خرمشهر آب ندارد،تمامی سال میگوییم مسجدسلیمان و شوشتر و دزفول و الباقی شهرستانها کار ندارند و همینطور از نداشته هایشان صحبت میکنیم...اما خب بهتر است یکبار برای همیشه تکلیفمان را روشن کنیم و بگوییم "خوزستان آدم دارد!"...دقیقا آن چیزی که استثناست همین است و الا خب جایی که نه آب دارد،نه برق دارد،نه کار دارد،نه امکانات دارد،نه مدیر دارد و نه هیچ کوفت و زهرمار دیگری طبیعتا آدم هم نباید داشته باشد،اما گویا از بخت بد مسوولان آنجا علاوه بر نفت و گاز آدم هم دارد که گویا رسیدگی به اولی و دومی آنقدر وقت گیر است که‌ فراموش کرده اند این زمین بی آب و هوا آدم های بومی ای هم دارد که مثل بومیان آمریکا عده ای مهاجر دارند نسل آنها را منقرض میکنند! ۲- حقیقت آن است که مسوولین و مهمتر از خودشان،گردنشان باعث آن شده تا سر خودمان کلاه بیاندازیم...گردن مسوولین همان عضو بدن است که همه چیز را حواله به آن میدهیم تا فکر کنیم خودمان انسان هایی بهتر از آن بالا بالایی ها بوده ایم...اما کلاه را از سر خودمان برداریم و بگوییم که خوزستان و سیستان نه درد این جماعت مرکزنشین بوده و نه دغدغه شان...این را در این دوسوم عمر که بجای خوزستان در تهران بوده ام بارها به چشم دیده ام...آنها حتی وقتی از محرومیت های خوزستان میشنوند برای ثانیه ای هم وانمود به تاسف نمیکنند،آنها برایشان ثابت شده که تقدیر خوزستان درد است و الم،آنها برایشان مثل روز روشن است که جسم و جان یک خوزستانی سپر بلای امنیت این ژن های برتر است،آنها غالبا بدشان نمی آید که نیمی از خوزستان را ملخ خور وحشی بنامند،اینها را نگفتم که وسط دعوا نرخی تعیین کرده باشم اما خواستم خیال خرمشهر نشین ها راحت باشد که زیادی از حد دل به این هشتگ ها و استوری ها خوش نکنند و فکر نکنند خبری هست...نه نیست،اینجا از چند روز دیگر و در مواجهه با خبرهای شما میگویند "به گردن مسوولینم!" حالا یک عده ای منظورشان گردن مسوولین جناح چپ است و عده ای گردن مسوولین جناح راست! @chobealef
[حاج قاسم و بحران پهلوان پنبه ها!] 🔴 از آنها که موقع معرفی خود میگویند "من آنم که رستم بُوَد پهلوان" با ماکسیمم فاصله ممکن دور شوید و نگذارید بدنتان آنها را لمس کند،نه اینکه خدایی نکرده نجس باشند اما خب واقعا چندش از سر و رویشان میبارد...آنها خود هیچ نیستند اما پشت انبوهی از القاب و عناوین خودشان را پنهان کرده اند،مثلا سن دروازه بان تیم ملی مصر را دارند اما موقع معرفی خود میگویند که فارغ التحصیل مدارس سمپاد بوده اند،دانشگاهشان یونیورسیتی آف تهران بوده،در فلان ترم هم یکبار مستمع آزاد سر کلاس شفیعی کدکنی نشسته اند...دهها عنوان فعال اجتماعی رسانه ای، مجری، عکاس و... را با خود حمل میکنند اما ته قضیه را در بیاورید مثلا در یک افطاری به جمعیت خیر و مقدم عرض کرده اند...این پهلوان پنبه ها کم نیستند،انبوهی از عناوینی را با خود حمل میکنند که هیچ ربطی به آنان ندارد،آنان دقیقا کسانی هستند که مهم ترین ویژگی شان "پهلوان بودن رستم" است! 🔵 ما از این پهلوان‌ پنبه ها کم نداریم،سیاست هم عرصه خلق این پهلوان پنبه هاست در ابعاد و سایزهای گوناگون...اما پهلوان پنبه تر هایی داریم که ویژگی شان نه پهلوان بودن رستم که رجز تهی خواندن است،آنها هیچ جنبه ایجابی مثبتی ندارند که خود را با متر و معیار آن معرفی کنند پس سعی میکنند با نفی چپ و راست، فحش به پایین و بالا، تمسخر این و آن برای خود پیشوند پهلوانی ای دست و پا کنند...آنها مسابقه میگذارند و میگویند اگر امروز چه کسی را از اساس نفی کنیم مردم بیشتر روی ما حساب باز میکنند و بعد سراغ همان میروند و باقی داستان! 🔴 برای من نه قاسم سلیمانی به آن درجه عصمت رسیده که مثل افسانه هایی که برایش درآورده اند با طی الارض یک روز در نماز جمعه ابوبکر بغدادی باشد و روز دیگر نامه معروف "اگر لازم باشد از این هم نزدیک تر می آیم" را روی میز رییس جمهور آمریکا بگذارد نه آنقدر دم‌دستی شده که بگذارم هرکس تشبیهش کند به ابوموسی اشعری!...حاج قاسم فرمانده ای است که دوست و دشمن آرزوی داشتنش را میکند،این فرمانده میتواند جهت گیری سیاسی اش باب میل من نباشد، ادبیات تمجیدگونه اش نسبت به مرحوم رفسنجانی و جناب روحانی را قبول نداشته باشم، این فرمانده میتواند از خیلی جهات مورد نقد دیگران هم باشد اما قد و قواره اش فراتر از آن است که سوژه پهلوان پنبه شدن جماعت نئوحزب اللهی بینهایت مبتذل نق زنی شود که فکر میکند با نفی این و آن خود به اثبات میرسد... 🔵 برای من نامه اخیر حاج قاسم(که از عمد به شکلی علنی منتشر شد) جلوه ای از ناامیدسازی آن طرف آبی هایی بود که چشم طمع به اختلافات دولت و سپاه دوخته بودند، برای من این نامه یک جلوه عیان از خودگذشتگی ملی سردار بود، این نامه یعنی که هر رفتار غلطی را با رفتار غلط تر نباید پاسخ گفت...بیاید با عینک بهتری به این روزهایمان نگاه کنیم، اگر حاج قاسم قهرمان امروز همه مان نباشد چه کسی باشد؟ علی کریمی با کمپین "نمیخریم"ش؟ بهاره رهنما با فوق لیسانس "حقوق غذایی!!!"ش؟ تتلو؟ اسپایدرمن؟ کچلیک؟ @chobealef
[جنگ کودکانه...!] 🔴 همیشه مهمترین حسرت معتقدان به انقلاب شکاف میان زمانه آنها که انقلاب کردند با اینها که قرار است آن را حفظ کنند بوده... دنیای انقلاب کرده ها مملو از "اینگونه باید بشود" های زیبا بوده و دنیای حفظ کنندگان انقلاب مملو تر از "حالا دیگر اینگونه شده است" های زشت و کریه المنظر... آنها که انقلاب نکرده بودند اما میخواستند حفظش بکنند سوالشان این بود که چرا و چه شد که از بهشتی رسیدیم به آملی لاریجانی... از محمدعلی رجایی رسیدیم به حسن روحانی... از طالقانی رسیدیم به امامی کاشانی... از شهید تندگویان رسیدیم به بیژن زنگنه... از حسن آیت رسیدیم به مصطفی کواکبیان... ما از خیلی های دیگری که مردم به عشق شان انقلاب کرده بودند رسیدیم به کسانیکه مردم شاید نخواهند به عشق شان انقلابی را حفظ کنند... ما با همه این شکاف ها و اشخاصش، با همه شعارهای مسخ شده و کارنامه های سیاهش کنار آمدیم اما انتظار مقابل به مثل شدن این مساله را دیگر نداشتیم... 🔵 ما انتظار نداشتیم که جبهه مقابلمان پر بشود از رضا پهلوی و محمد حسینی و مسیح علینژاد!!!... ما انتظار نداشتیم که از مناظره های نسل اول که میان بهشتی و کیانوری برگزار میشد برسیم به کل کل کردن هشتگی با سلطنت طلب ها... ما انتظار نداشتیم که از نهضت آزادی برسیم به ری استارت، از حزب توده با سه ربع کیلو سیبیل برسیم به کمپین چهارشنبه های سفید، از رادیو بی بی سی برسیم به تلگرام آمدنیوز، از خانه تیمی برسیم به دکل برق خیابان، از انتحاری چریک‌ ها برسیم هشتگ براندازم... ما از جهت مقابلمان خیلی پسرفت کردیم،نسل اول سرش را بالا میگرفت و میگفت در حال مبارزه با چه کسانیست ما سرمان را پایین بیاندازیم و بگوییم جبهه مقابلمان کیست؟... به نظرم جنگیدن با اینها سخت تر است، مثل آن میماند که چهارتا کودک بچه ننه بخواهند اذیتت کنند و تو بگویی اگر بزنم زیر گوششان میگویند زورش به بچه رسیده و اگر نگاهشان کنم میگویند از پس دو تا الف بچه ها بر نیامده! 🔴 کاش داغ این روزهایمان پسرفت همین به ظاهر خودی ها بود نه مبتذل شدن جبهه مقابل... ما انتخاب نکردیم که با اینها مبارزه کنیم، ما قرار است با کسانی دهان به دهان شویم که چوب دو سر فلانند، نه رویمان میشود که سطحمان را اندازه آنها پایین بیاوریم نه میشود از سروصدای بچه بازی شان چشم پوشید... ما به زمان خوشبین بودیم و فکر میکردیم هرچه بگذرد این جنگ مردانه تر میشود اما کودکانه تر شد، کاش بجای هم گروه شدن با نونهالان در همان رده بزرگسالان به گروه مرگ میخوردیم تا حتی حذف شدن در آن هم افتخار باشد! @chobealef
چوب الف
🔊 به بهانه تذکر اخیر رهبری به وزیراطلاعات پیرامون بحث "عدم نیاز به برخورد قهرآمیز با مفسدان اقتصادی" توسط حجه الاسلام علوی ۱- به نظرم چیزی که در این فیلم از همه مهمتر بود نه نحوه انتخاب این بنده خدا برای وزارت اطلاعات که نحوه نگاه ایشان به مساله وزیر شدن بود... نقاشی کشیدن در دوران نوجوانی و نقش کمدی بازی کردن در چند نمایش و تئاتری که احتمالا در سطح مساجد برگزار شده چه نسبتی با وزیر ارشاد شدن دارد که این بنده خدا در بیان تواضعش معتقد است این کارها او را دارای تجربه برای اشغال این پست کرده است؟... اصلا چه کسی گفته هنرمند بودن از آدم وزیر ارشاد خوبی هم خلق میکند؟ مگر هر که فوتبالش بهتر بوده لزوما مربی شایسته تری میشود؟ به نظرم این ویدئو‌ خودش یک کیس کامل در مطالعه این مساله است که چرا افراد در جایگاهی که باید باشند نیستند؟ ۲- همان سال نود و دو که جناب علوی برای گزینه وزارت اطلاعات به مجلس معرفی شدند یکی از مخالفانشان(گمان کنم جناب رسایی بودند) در بیان علت مخالفتشان گفتند که از زبان‌ خود آقای علوی شنیده اند که ایشان بعنوان گزینه وزارت اطلاعات دهان لقی دارند و حرف در دهانشان باقی نمی ماند... من فکر میکنم این صادقانه ترین حرف از جانب وزیر بوده! آخر برادر من گیرم که رییس جمهور اینگونه ایستگاه شما را گرفته و سیادت را به وزارت ربط داده حالا دیگر نیاز نیست آن را در برنامه زنده ذکر کنی تا ما بفهمیم چه وضعیت شایسته سالاری ای در انتخاب وزرا وجود داشته... در فقره موضع گیری اخیرتان هم که گفتید نباید با متخلفان اقتصادی برخورد قهرآمیز صورت بگیرد هم این نقد به شما وارد است، حالا گیرم که در جلسه هیات دولت گفته اند که اگر برخورد با متخلفان اقتصادی قهرآمیز بشود به تعداد اقوام زندانی دولتمردان افزوده میشود‌ و این به مصلحت نیست، خب حالا چه دلیل دارد این حرف از دهان شما بپرد تا ما مطمئن تر بشویم که قصد برخورد با مفسدان را ندارید، خب میگذاشتید حداقل بعضی وقتها دلمان خوش باشد که قرار است برخوردی هم بکنید با برادران دزد! یعنی ما حق دلخوشی به خیال این مساله هم نداریم؟ ۳- مملکت ما پر است از مسوولین پاک و البته به مراتب اولی ساده و بی قصد و غرضی که اصلا به سِمت های مهمی انتخاب میشوند تا راه را برای آنها که پاک و ساده نیستند باز کنند! @chobealef
[ما یار دوازدهم شما هستیم...] امروز هم گذشت... هوا گرم بود، کولرها پاسخگو نبودند، سرعت اینترنت دانشگاه در حد دایال آپ های زمان ویندوز نود و هشت پایین آمده بود، پول آب را دادیم پول برق را جدا! امروز هم گذشت... خندیدیم، خوابیدیم، اخبار مجمع تشخیص مصلحت نظام را دنبال کردیم، برایمان سوال شد که چرا در آن عکس معروف خبرگزاری ها دست همه اعضا بالاست الا آقای جنتی، تعجب کردیم که چرا وقتی آقای رییسی رای میداد آقای احمدی نژاد میخند؟؟ امروز هم گذشت... آقای سپنتا نیکنام در جلسه شورای شهر شرکت کرد،کنسرت استاد حسام الدین سراج برگزار شد، صادق محرمی تا دو هفته دیگر که بازی های تیمش با هاپوئل اسراییل برگزار شود مصدوم شد و خیالمان را راحت کرد، کاشت چمن هم بعلت مصرف بالای آب ممنوع گردید! امروز هم گذشت... صبح آمد، ظهر شد و حالا هم شب است! نه این جمله جواد خیابانی نیست مهمترین اتفاق امروز است، صبح همه با هم بیدار شدیم، ظهر هوا گرم شد اما نه به اندازه گرمای سوزاننده‌گلوله، عصر خبر را شنیدیم و حالا از این هشتاد میلیونمان یازده نفرش آب رفته اند و دیگر نمیخوابند! یازده پسربچه با مرام، یازده لوطی، یازده مرد، یازده یار ایران گلوله خوردند و تمام... کاش، کاش، کاش یار دوازدهم تیمتان باشیم! میخواهیم ایستاده تشویقتان کنیم... یازده مرد بسیجی، یازده شهید مرز ایران، یازده ذبح عظیم، یازده، یازده، یازده پایان باز زندگی... ما یار دوازدهم تیم تان هستیم، شهادتتان مبارک، یک امضا هم به ما تماشاگران بدهید... ما یار دوازدهم این تیم هستیم...!🌹 @chobealef
[موقتا میبخشیم و دائما فراموش نمیکنیم...] 🔴 سیاست را اگر با شکل و‌ شمایل ریاضیات ببینیم پر است از چرایی و چگونگی رسیدن‌ به "نسبت طلایی"... نسبت طلایی اقتدار دولت و آزادی ملت، نسبت طلایی حد مالکیت فردی و توزیع ثروت جمعی، نسبت طلایی تکثر جناحی و وحدت ملی... در همه این دوگانه ها هنر آن است که نسبت طلایی را پیدا کنیم، نسبتی که به هر میزان و از هر نقطه ای از آن دور شویم جامعه به سمت انحطاط نزدیک میشود، فاقد قدرت نمود نهاد دولت برای رسیدن به آزادی همانقدر خطرناک است که دولتی بخواهد برای اثبات قدرت خود آزادی اجتماعی را در تمامی سطوح سرکوب کند، جامعه مطلوب جامعه ایست که دولتش با حداکثر اقتدار ممکن بستر حداکثر آزادی را فراهم کند و شک نیست که مطلق انگاشتن هر کدام به نفی دیگری می انجامد! 🔵 هندسه پیشروی ما در ایران کنونی بیش از هرچیز نسبت طلایی "تکثر جناحی و وحدت ملی" را جستجو میکند، رسیدن به نقطه ای که نه رقابت و چندگانگی گفتمان ها وحدت ملی را نفی کند و نه شعار وحدت ملی فریبی شود برای نادیده گرفتن مسیرهای چندگانه موجود... بهترین شکل هندسی ای که جامعه ایران نیازمند آن است یکپارچگی در برابر دشمن خارجی و در عین حال "فراموش نکردن" راه طی شده پنج سال اخیر در رسیدن به وضعیت کنونی است... غرق شدن در هرکدام ضربه ایست جبران ناپذیر به دولت و ملت ایران، نه پا پس کشیدن در همراهی با دولت در این شرایط سخت اثری مطلوب در "حال"ما بجای میگذارد و نه همراه شدن با جو موجود ما در "آینده" بیمه میکند و افسوس که غالبا یا این را انتخاب میکنند یا آن را... 🔴 ما در ایران امروز باید موقتا ببخشیم اما دائما فراموش نکنیم! ما باید در این جنگ کنار سرهنگ و حقوقدانش باشیم اما فراموش نکنیم که ایران‌،عزیز ما بوده نه آنها که امروز رستم آن شده اند... ما برای ایران موقتا دولتش را میبخشیم اما هیچگاه آن را فراموش نمیکنیم... کتاب مقاومتی که تالیفش با ظریف باشد و مقدمه اش با روحانی به درد نیزه معاویه هم نمیخورد، ما فراموش نمیکنیم این "دم‌ شیر" همانیست که سالها با ترساندن مردم از آن گدایی رای کرده اند، ما فراموش نمیکنیم پسر شجاع امروز که تهدید میکند همان است که دیروز رای آوردن و نیاوردنش را دوگانه صلح و جنگ کرده بود، ما فراموش نمیکنیم آنها که در دفاع از برجامشان فروش نرفتن نفت را مساوی با برهم‌‌زدن جهان تفسیر میکنند همانها هستند که دنیا بدون برجام را دنیای نفت در برابر غذا تعبیر میکردند، ما به شما کمک میکنیم چون حالا بازی "ما و شما" نیست جنگ "ما و آنها"ست و این را بهترین نسبت طلایی در رقابت داخلی و وحدت خارجی میدانیم حتی اگر شما هیچگاه این نسبت طلایی را درک نکنید... شما همان بازیکن منفور تیم رقیب لیگ هستید اما در یک بازی ملی برای گلزنی تان لازم باشد تشویقتان هم میکنیم... ما از وحدت ملی حرف میزنیم اما فریب آن را نمیخوریم، ما به شما کمک میکنیم اما فراموش نمیکنیم! @chobealef
[در روزگار مصطفوی ها، صدرالساداتی باشید لطفا!] 🔴 نقل است که معاویه در یکی از دو حج عمر خود و در پی فراهم ساختن مقدمات ولیعهدی یزید با حضرت حسین(ع) وارد گفتگو شد و از او خواست که ولیعهدی یزید را بپذیرد... امام به او گفت چگونه با ولیعهدی او موافقت کنم مادامی که پدرم، مادرم و خودم از پدر، مادر و خود یزید شایسته ترند؟ معاویه جواب داد که قبول دارم مادر تو بهتر از مادر اوست اما خدا پدر او را بر پدر تو پیروز کرد و او بر تو شایسته تر است، حضرت جواب دادند که آیا یزید شرابخوار از من بهتر است؟ که معاویه به میان کلامش پرید و گفت مومن چرا غیبت پسرعمویت را میکنی در حالیکه او هیچگاه غیبت تو را نمی کند پس ببین که او از تو مومن تر است! 🔵 حکایت این روزها ما و منادیان تشیع اموی همین است، آنها که در سخت ترین زمانه مردم خود میخورند و میخرامند و به ریش سنت حکمرانی علی(ع) خنده تفاخر میکنند و جواب نقد را با حدیث از حفظ آبروی مومن میدهند... اسلامی که بجای مشت گره خورده انقلابی برای درآوردن حق مستضعفین از حلقوم اغنیا ماله کش ثروت آنها شود همان است که غیبت یزید را حرام و لعن علی را مباح میدارد... تشیع اموی تشیع آنهاست که لگد بر گلوی فقیر میزنند و تکاثر خود را موهبت الهی میدانند، تشیع اموی به سکون وضع موجود رای میدهد و تغییر مناسباتش را خلاف تقدیر الهی میبیند، تشیع اموی همین اسلام لاکچری مآب است که حجابش به نیت مولا با ۱۱۰ قلم برند خارجی تامین میشود و زیارت امام غریبانش جز از دروازه هتل درویشی محقق نمیشود، این تشیع آنقدر گسترده است که از پدر آقازاده تا نوه زاده خمینی را پوشش میدهد... تشیع اموی همین تشیع "ما داریم و کاش دیگران هم داشته باشند" است، تشیع اموی ذبح شرعی گوشت خوک برای قیمه نذری حاج خانم السادات است که هرسال در خیابان فرشته بی کم و کاست و قربة الی الله برگزار میشود... تشیع اموی همین احادیث است که حافظ آبروی ثروتمند میشود اما مدافع شکم فقیر نمیشود... 🔴 در روزگار عکس یادگاری احمد مصطفوی بهتر است شبیه صدرالساداتی ها باشیم... بهتر است به این بابا زاده های عصرمان حالی کنیم که این کاخ خضراء اگر با پول بیت المال بوده حرام است و اگر با پول حلالی خریده شده اسراف است... ما نباید با شگرد های زمانه ابوسفیان به جدال معاویه ها برویم این تشیع که لباسش علوی است و خیاطش اموی تنها با منطق ابوذر رسوا میشود... جنگی که در آن صدای ما را بعضا با ختم صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ص) قطع میکنند... جنگ ما همان جنگ بچه پاپرهنه های گل کوچیک بازی کن با پسربچه های پررو که توپ چهل تیکه شان را به رخ تاول پاها میکشیدند! @chobealef
🔴دین را دبیر جبر به ما یاد داده است!!! آداب پایتخت نشینی نخواستیم یک چسب گنده بر نوک بینی نخواستیم ما را شمیم سنجد و توت وطن خوش است ما میوه های مصری و چینی نخواستیم تولید را، پدر، سر جدّت! غلاف کن! بابایمان درآمده، نی نی نخواستیم! خواننده های روی زمین خوش صداترند خواننده های زیرزمینی نخواستیم با ما بدون پرده بگویید زهر مار! ما حاضریم...فلسفه چینی نخواستیم یک لقمه نان به ما برساند، همین بس است ما دولت چنان و چنینی نخواستیم هی کار می کنیم و گزینش نمی شویم اصلا رییس کارگزینی نخواستیم ما خوانده ایم چاقی کاذب می آورد نان و برنج و سیب زمینی نخواستیم دین را دبیر جبر به ما یاد داده است قربانتان! معلم دینی نخواستیم! بی سور و سات هم به خدا قانعیم ما شربت بس است، منقل و سینی نخواستیم یاران او به برج نشینی رسیده اند مردی که گفت: کاخ نشینی نخواستیم... "سعید بیابانکی" @chobealef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مساله یک خاله زنک بازی از عروسی دو جوان مشهور نیست بحث از مشت نمونه خرواری است که یک بورژواژی دینی به شکلی بدعت وار جلودار آن شده است... اسلامی که عدالت خواهی اش بی اخلاقی و حسادت تعریف میشود و نهی از منکر و اصلاح گری اش خشونت تصویر میشود، یک اسلام خیریه پسند که با برچسب "رحمانی" بودن میتواند همه فسادهای سرمایه داری را توجیه کند! @chobealef
چوب الف
🔴 مساله یک خاله زنک بازی از عروسی دو جوان مشهور نیست بحث از مشت نمونه خرواری است که یک بورژواژی دینی
[انقلاب در انقلاب...] ما نه خصومت شخصی ای با این خانم داریم و نه میخواهیم گند همه آقازاده ها را بر سر شوهرش خالی کنیم...آنها صرفا بداقبال بودند و قمار بدی برای شهرت کردند تا به خیال خودشان با لایک بیشتر درآمد بالاتری کسب کنند اما ناخودآگاه نماینده همه آن چیزهایی شدند که دوست ندارند باشند! این یک دقیقه مصاحبه را ببینید... این خانم، رزم آرا معدوم نیست که اگر بود کمتر عرق شرم بر پیشانی و جبین مان خشک میشد، این خانم محصول یک بورژوازی دینی است که تقریبا بدون استثنا ایده آل ارزشی اکثر نهادهای موجود و رسمی تعریف میشود... اگر رزم آرا در پوشش نوکری بریتانیا و در اواخر دهه بیست معتقد بود که ایرانی ها یک لولهنگ(آفتابه) نمیتوانند بسازنند پس به درد مدیریت نفت خود نمیخورند این خانم مبلغ حجاب در دهه نود معتقد است ایرانی جماعت حتی زیرشلواری ای هم نمیتواند تولید کند که با استانداردهای برندینگ او سازگار باشد... این بورژوازی دینی آنقدر در دور دورهای شمال تهرانی اش گم‌ شده که‌ یک الی سه سفر خارجی برای تهیه لباس را یک مساله جا افتاده تلقی میکند... شوی گرامی وی هم شب گذشته لایوی را در کنار پرچم یاحسین(ع) ترتیب داد تا بگوید آن آخوند کذاب سیاهنمایی کرده و ما یک عروسی ساده تدارک دیده ایم که سرویس هر مهمان فقط صد و شصت هزار تومان آب خورده!... مساله یک خاله زنک بازی از عروسی دو جوان مشهور نیست بحث از مشت نمونه خرواری است که یک بورژواژی دینی به شکلی بدعت وار جلودار آن شده است... اسلامی که عدالت خواهی اش بی اخلاقی و حسادت تعریف میشود و نهی از منکر و اصلاح گری اش خشونت تصویر میشود، یک اسلام خیریه پسند که با برچسب "رحمانی" بودن میتواند همه فسادهای سرمایه داری را توجیه کند! اگر قرار است انقلابی در انقلاب شود نقطه آغازینش از مشروعیت انداختن بورژوازی دینی ای است که اتفاقا مناسک دین را به خدمتی علیه معارف آن در می آورد، اسلام بچه پولداری که فقر را توجیه میکند و حواله به خواست خدا میدهد اسلام اموی است و اسلام علوی آنجا شکل میگیرد که مولدترین فرد اقتصادی زمانه در اوج ثروت به سطح معمولی ترین افراد زندگی میکند تا ماهیت توحیدی دین را تعین بخشد... هرقدر تا به حال فقه شیعه درصدد تعریف "کسب حرام" ثروت بوده وظیفه امروز فقها تفسیر مصادیق "خرج حرام" ثروت باید باشد... انقلاب دوم انقلابی علیه منطق اشراف سالارانه زبیرهاست! @chobealef
[در جهان موازی بهروز پیرپکاجکی نباشیم!] 🔴 دوگانه نخبه/توده با همه تعاریف فریبنده ای که داشته هیچگاه حکایتگر دو رویه "متضاد" نبوده است، یعنی هر آنقدر که نخبگان سعی میکنند تا کنش و رفتار خود را متضاد با رفتار عوام و توده جامعه نشان دهند در واقع امر چنین نبوده و صرفا نخبگان "موازی" با عوام و دنیایشان زندگی کرده اند... همه نخبگان جامعه در جهان موازی یکی از آدم های معمولی جامعه هستند، مثلا اکثر کسانیکه تیتر یک روزنامه ها میشوند و هر روز نطقی جدید و جنجالی به زبان می آورند در جهان موازی یک راننده تاکسی مسیر هاشم آباد به اتابک هستند، اکثر مقامات عالی رتبه کشوری و لشگری در جهان موازی آبدارچی اداره ای هستند که رابطه خوبی با رییس خود دارند و در خبرچینی کپی برابر اصلی از آنها پیدا نمیشود، اکثر نمایندگان مجلس در جهان موازی بنگاهدار هستند و میخواهند از راضی کردن دو طرف قرارداد خود به نوایی برسند... قید "اکثرا" را اگر کنار بگذاریم میتوانیم بگوییم که بخشی قابل توجه از نخبگان منتقد در جهان موازی یک ترکیب میکس شده ای از "اکبر بیکار" سریال سه در چهار و "بهروز پیرپکاجکی" زیر آسمان شهر هستند، آدم هایی که از سر بیکاری صبح تا شب بر سر کوچه می ایستند و خالی بندی ای میکنند که بیا و ببین، چنان لاف در غربتی میزنند که گویی همسایه بروسلی بوده اند و هم اتاق جکی جان! 🔵 این بخش از نخبگان هرچند در ظاهر مترقی ترین شعارها را میدهند اما در واقع امر شعارشان جز "نفی" این و آن هیچ ندارد، سندروم "خب تهش چه؟" مهمترین نشانه برای شناسایی این لاف در غربت زنان است، مثلا کافیست تا یک نفر علیه یک دزدی شعاری دهد و جریانی راه بیاندازد، فی الفور با یک لبخند من افلاطونم و تو جیگر(شخصیت کلاه قرمزی نه آن جیگر اصلی) میپروند وسط و میگویند "خب تهش چه؟ راست میگویی برو به آن بالا بالایی ها گیر بده" و نهایتا داستان را ختم به دوراندیش بودن خود میکنند، کافیست روز بعد کسی علیه بالا بالایی ها سخنی بگوید که این بار ارسطو وار میپرند وسط و میگویند "فکر کردی یقه بالا بالایی ها را بگیری چیزی میشود؟ نه آقا باید از پایین و بطور ریشه ای کار را اصلاح کرد"... این قشر بیکار به ظاهر نخبه جز خالی بندی درباره اقدامات نکرده خود و برچسب زدن بر این و آن هیچ تاثیری بر اصلاح امور دارد، اینها کارشان کشتن انگیزه ها و بعد عکس یادگاری گرفتن با جسد ایده هاییست که مانع تحققشان شده اند! 🔴 ما برای اصلاح و شکل دادن نهضت مبارزاتی علیه هرچیز پیش از آنکه نیاز به بلندگو برای زدن حرف هایمان داشته باشیم نیازمند صداخفه کن برای این اقشار زحمتکش هستیم... اینها و هربار درست در زمانی که اجماعی همه جانبه برای مبارزه با چیزی شکل میگیرد رویش پیدا میکنند و تمسخر کنان میگویند "خب تهش چه؟" ما تضمینی برای ته قضیه نمیدهیم اما سر قضیه باید خفه کردن این حنجره های نق زنی باشد که خود هیچ نمیکنند و میخواهند دیگران را به هیچ وادار کنند... اینها در جهان موازی شان سر یک محله را گرم میکنند و مجموعا وجودشان فاقد آسیب است اما در جهان ما استاد خراب کردن هر راه و ایده ای هستند، آنها علامت تعجب مغزشان را با علامت سوال زبانشان نشان میدهند و حتی با خواندن این پست هم ممکن است بگویند "خب تهش چه؟ الان مشکلات حل شد با این حرفها؟" 📣 (طبیعتا مصادیق متعدد بود اما نیت بجای اشاره به شخص آنها اشاره به شخصیتشان بود) @chobealef
[بلندشو رقیب!] 🔴بخش زائد و به درد نخور مطلب: الان تا دلتان بخواهد بازار ملامت طرفداران روحانی گرم است... قبل از هر نکته و کلمه ای من هم به نوبه خودم اعلام ملامت میکنم هرکس را که در ۲۴خرداد۹۶ به حسن روحانی رای داده است... حالا برای اینکه عریضه تیکه اندازی هم خالی نماند این تیکه هم حواله تان میدهم که وقتی یک نفر با شعار تبلیغاتی مقابله با دیوارکشی خیابان توسط رقبا رای می آورد حق مردمی که به او رای داده اند است که دلار را ۱۱۰۰۰تومان بخرند!...اما بعد 🔵 بخش درست و حسابی مطلب: دوست عزیزی که به حسن روحانی رای دادی، من به حسن روحانی رای ندادم، تا ابدالدهر هم حاضرم انگ خوردن مشت محکم مردم بر دهان دلواپسم را تحمل کنم اما خود را شریک قدرت روحانی ندانم... نه اشتباه نکن نمیخواهم بگویم که تو هم حتما باید به گزینه من رای میدادی اما میخواهم بگویم که از رای خودت دفاع کن، نقد کردن کسی که قبولش نداشته ای کار دشواری نیست، نقد کردن زمانی شهامت میخواهد که آدم گذشته و انتخاب خود را نقد کند، ما از روز اول این دولت را با همه‌ کس و کارش نقد کردیم اما این بار تو بیا و از ارزش رایی که به این دولت داده ای دفاع کن... سوتفاهم نشود که میخواهم شعارهای آبدوغ خیاری بیایید همه با هم یک‌نظر بشویم بدهم، اتفاقا دوست دارم در "این شرایط حساس کنونی" به شما افتخار کنم و بگویم در این صف بندی رقابت سیاسی با انسان های شدیدا شریفی رقیب بوده ام... یکبار بیاییم و اینگونه رو‌ در روی یکدیگر بایستیم، یکبار بیاییم و بجای لجن کردن طرف مقابل با گل و بلبل کردن خود از این شرایط بحرانی بهره برداری کنیم، بیایید و خیالمان را راحت کنید که فریب حرف های روحانی را نخورده اید و اسیر جو چند سلبریتی بنزسوار از درد مردم بی خبر نشده اید... برد-برد خوبی است هم شما در نگاه روبرویی ها جنتلمن تر دیده میشوید هم روبرویی ها دیگر فیلم های نطق انتخاباتی جهانگیر را کمتر شِیر میکنند، ما رقیب میمانیم، تند و آتشین، اما کمی رفیق تر و اندکی حرفه ای تر... من تا روز آخر علیه این دولت و مشی اش، علیه بی اعتقادی اش به استقلال و عدالت، علیه بی ادبی هایش، علیه همه چیزش مینویسم، قبلا هم نوشته بودم... اما سخت معتقدم همانها که پارسال رای بنفش داده اند الان باید جیغ اصلی را بزنند، آنها باید از شخصیت و شان انتخابشان دفاع کنند، آنها اتفاقا خود باید پیشگام اصلاح این راه شوند... دوست دارم رقابت بعدی مان بجای آنکه بر سر به رخ کشیدن فجایع امروز باشد بر سر راهکارهایمان برای خروج از این حال و احوال باشد... بلندشو رقیب، بلندشو یک رقابت تاریخی بکنیم! 🔴 توضیحات اضافه: حال این روزهای خیلی از حامیان پارسال روحانی را بهتر از خودشان میفهمم... یک حال منزجر از امروز و مطمئن از دیروز... حالی شبیه حال سالهای ۹۰-۹۲ ما... اشکال ندارد ادامه رقابت بر سر نقد این وضعیت باشد! @chobealef
[همه منهای بعضی ها، علیه بعضی ها] ۱- یکسال پیش برای نشریه انجمن‌مان در دانشکده مطلبی نوشتم با عنوان "فساد وحدت آفرین،وحدت فساد آفرین"...حوصله تکرارش نیست اما خلاصه اش این بود که ما مردم سالهاست باهم به وحدت نرسیده ایم، هر اتفاقی که در سطح کلان افتاده سرانجامش جنگ "مردم علیه مردم" بوده و حالا فساد مهم ترین عامل و شاه بیت وحدت مردم شده! مصادیق مختلفی نام بردم که بدنه‌ اجتماعی و دانشجویی هر دو قطب سیاسی خودشان پیشگام آن‌ شده اند تا آبروی آقازاده ها و مفسدان حاضر در جناحشان را ببرند،حالا هرچقدر این فساد در میان مردم وحدت آفریده در میان مسوولین دو جناح هم یک وحدت برای مقابله نکردن با فسادها شکل گرفته که این وحدت"هوای هم را داشته باشیم‌ و بعدا جبران کنیم" خودش فساد آفرین شده... فساد وحدت بخش مردم شده و وحدت فساد آفرین حکومت! ۲- میگویند "صلح میوه جنگ است" و تا زمانیکه قدرتت را به دیگران ثابت نکنی دیگران قدرتشان را به تو ثابت میکنند! همینقدر متناقض و تلخ و البته واقعی... دنیای ما همین شکلی است، با فساد به وحدت میرسیم، راه صلحمان از جنگ میگذرد، تا با هم قهر نکنیم ارزش دوستی مان را نمیفهمیم، تا کسی نمیرد به آدم های زنده فکر نمیکنیم و صدها تضاد تعادل بخش دیگر... زندگی در این جهان ما را محکوم به آن میکند تا با هرچیزی از جهت مخالفش مواجه شویم، تهدیدها را بزرگترین فرصت ها بدانیم و فرصت هایمان را تهدید بشماریم، یک جنگ هشت ساله ما را به پیشرفت برساند و یک دریای نفت زیرپایمان ما را به قهقهرا و پسرفت بکشاند! ۳- ممکن است دنبال نفَس من بگردید تا بگویید از جای گرم بلند میشود یا روی سرم به دنبال زخم بگردید و بگویید چیزی به سرش خورده، اشکال ندارد همه آزادی گشتن دارند و سعی میکنم آزادی پس از گشتنشان را هم تامین کنم اما به نظرم این روزهای سخت میتواند بهترین نقطه عطف تاریخ ما شود... فکر میکنم نوسان قیمت ارز میتواند ما را به یک ثبات برساند، این روزها میتوان "فردیت" را فراموش کرد و به "جمعیت" اندیشید، این روزها همانقدر تهدید است که شب های بمباران تهدید بود اما میتوان داخل پناهگاه جمع شد و به بچه های محل فکر کرد... میدانیم که میگویید دارد شعار میدهد اما قصدم هم همین شعار دادن است چون همه حرکت ها از یک شعار شروع شده... ما الان همه مان تهدید میشویم بجز یکسری مان و حالا زمان آن است تا یکبار این "همه منهای بعضی ها" علیه "بعضی ها" متحد شوند، وقتی فساد وحدت آفرین است دلار هم میتواند عمل آفرینی کند! تاریخ این کشور پر از یکی شدن هاییست که در سخت ترین شرایط به اثبات رسیدند، امروز ایران میتواند مهم ترین رسالت تاریخی این نسل باشد برای تاریخ سازی...ما را قضاوت خواهند کرد!...ما را قضاوت خواهند کرد! @chobealef
آقای شرق اندکی شرف! @chobealef
چوب الف
آقای شرق اندکی شرف! @chobealef
[آقای شرق...اندکی شرف] 🔶 فروردین ۱۳۶۷ در آخرین بهار جنگ ارتش عراق در یک غافلگیری عجیب فاو را از ایرانی ها پس گرفت و ورق جنگ را برگرداند. در میان دلایلی که سردار غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد سپاه در دفترچه یادداشتش نوشته است یک دلیل جالب را چنین ذکر کرده است:«لوث شدن تصمیم گیری های ما در طول ۲۶ ماه در مورد آماده باش ها در فاو». یعنی از بس در دو سالی که فاو در دست ایران بود مدام آماده باش داده بودیم و نیروها را ترسانده بودیم که هشدار حالتی عادی پیدا کرده بود و این اواخر کسی جدی اش نمی گرفت.(نقل قول از کانال نکته های تاریخی/علی شیرنیا) 🔷 داستان لوث شدن آماده باش های پرتکرار موارد مشابه متعددی در چند دهه اخیر داشته و دارد، وقتی تمامی ایام را "شرایط حساس کنونی" توصیف کنیم قطعا در شرایط حساس هیچکس دیگر اعتنایی به این هشدار نخواهد کرد، وقتی تمامی مشکلات جاری کشور را به "توطئه خارجی" نسبت دهیم اگر واقعا توطئه خارجی هم شکل بگیرد کسی دست اجانب را نمی بیند، وقتی همه سیاسیون دلیل حرص و ولع به قدرت رسیدنشان را "احساس تکلیف کردن" مینامند اگر کسی واقعا هم احساس تکلیف کند مردم تکلیف او را نمیپذیرند... 🔶 حکایت ما و روزنامه شرق هم همین است، اینقدر هر صدای زاویه دار با جمهوری اسلامی را "صدای آمریکا" خطاب کردیم که اگر بگوییم این روزنامه تیترهایش را همیشه بر مبنای مصالح کاخ سفید میزند ممکن است خیلی ها باور نکنند... آخر برادر عزیزم در روزنامه شرق!!! بگذار درد جای تیتر "امضای کری تضمین است" و "زلزله عراق ایران را لرزاند" و آن کاریکاتور جنجالی که رزمندگان جنگ را مشتی آدم کور تصویر کرده بودی بگذرد بعد برای تکمیل بی آبرویی ات دنبال تیتری این چنین ذوق زده برو... باور کن نه مدرک دکتری علوم سیاسی میخواهد نه غیرت تختی، صرفا یک بند انگشت اگر کسی شرافت ملی را بشناسد به این پیشنهاد تف هم نمی اندازد... نیاز نیست امنیت ملی شما را عباس تعیین کند، اگر امنیت ملی برای شما مصالح کاخ سفید نباشد کفایت میکند تا بفهمی که این ذوق زدگی شماها از پیشنهاد مذاکره دارد چه پیام هایی به دشمنان این خاک میرساند... حتی آنها هم که نسخه شان مذاکره نهایی با آمریکاست حساب کار دستشان است که الان موقع چنین و چنان کردن نیست، حالا شما با این تک و پاتک های که به روان نه چندان آماده باش مردم ایران میزنید دنبال منافع چه کسانی میگردید؟ آقای شرق، اندکی شرف! @chobealef
این عکس با همه سادگی اش میتواند جز مفاد درسی علوم سیاسی قرار بگیرد و با تشریح آن به مطالعه سیاست پرداخت... این حدفاصل چندمتری که در آن "احمد مصطفوی" به "عباس عراقچی" ابراز ارادت میکند(وبالعکس) را شاید بتوان خلاصه ای از سیستم #ژن_سالاری توصیف کرد... @chobealef
چوب الف
این عکس با همه سادگی اش میتواند جز مفاد درسی علوم سیاسی قرار بگیرد و با تشریح آن به مطالعه سیاست پرد
[قاطرسواری در اتوبان پنج بانده...ژن سالاری مردم سالارانه!] 🔷🔶 این عکس با همه سادگی اش میتواند جز مفاد درسی علوم سیاسی قرار بگیرد و با تشریح آن به مطالعه سیاست پرداخت... این حدفاصل چندمتری که در آن "احمد مصطفوی" به "عباس عراقچی" ابراز ارادت میکند(وبالعکس) را شاید بتوان خلاصه ای از سیستم توصیف کرد... این عکس پاسخ سوال امتحانی "دور خوردن دموکراسی را با رسم شکل توضیح دهید" است!... یک نفر که نه وزیر است و نه وکیل، صرفا بابت انتسابش به ردیف اول یک جلسه رسمی رسیده و نفر دیگر در مقام یک دیپلمات ارشد بجای اعتراض لبخند رضایت به لب دارد چون میخواهد ژن خود را برای ارتقا شغلی بخشیدن برادر و برادرزادگان به رسمیت بشناساند... سمت چپ عکس مشروعیت سمت راست عکس را قبول میکند تا خود را در آینه این ژن سالاری دیده باشد! 🔶🔷 این از معایب حکمرانی و سیاست است که مفاهیم را به ضد خود تبدیل میکند، فی المثل انقلاب ذاتا واجد عنصر تغییر است و میخواهد امور مختلف را به سمت آنچه‌ نیکو میداند تغییر دهد اما ممکن است در میانه راه انقلابی گری به سکون ختم شود و هر تغییری را ضد مفهوم انقلاب تعبیر کند... حکمرانی مدرن چه در شکل مطلقه و چه در شکل دموکراتیک بیش از آنکه در نسبت مردم و حکومت تعریف شود در نسبت قدرت با اکتسابی و انتسابی بودن آن معنا میابد، در دموکراسی قدرت را باید اکتساب کرد و به قدرت رسیدن از طریق هر انتسابی نشانگر دور خوردن مفهوم اولیه مردمسالاری است... ژن سالاری یعنی اصالت پیدا کردن انتساب ها در مقابل اکتساب ها، یعنی توارث قدرت و اشرافی شدن خاندانی... 🔷🔶 این عکس و ادعای مدرن بودن دو طرفش(یکی میخواهد نماینده آخوند امروزی سلبریتی شده باشد و دیگر میخواهد نماد دیپلماسی ارزش زدایی شده و مدرن) را بگذارید در کنار ژن سالاری پنهان شده در پشت این لبخندها، خود بیراهه ایست که گروه های مدعی مدرنیزاسیون اقتصادی و سیاسی جلوی ما گذاشته اند، قاطرسواری است در اتوبان پنج بانده، یک کنسرو آبگوشت است‌ با پیاز گندیده... ادعای امر مدرن در سیاست یعنی عبور از انتساب ها و رسیدن به اکتساب ها، یعنی گذار از نواده فلانی و‌ برادرزاده بهمانی بودن، مدرن بودنی که‌ چشم بر این ژن سالاری ببندند و روحانش اش با عکس یادگاری با هنرپیشه و دیپلماتش با عکس "همین الان یهویی وسط مذاکره هسته ای" بخواهد واجد آن گردد همین شتر گاو پلنگی را به ارمغان می آورد که در آنیم... به این عکس بنگرید، بدویت محض است و قبیله گرایی مطلق، این عکس را باید در دانشکده های علوم سیاسی تدریس کرد، آن لبخند آقازادگی خلاصه سرکوب شدن مردم سالاری است! @chobealef
[عربی...ریاضی...من] 1⃣ عربی: در فضیلت تسلطم به عربی همینقدر توضیح دهم که هنوز آن دوتا کف دست ذهب، ذهبا، ذهبوا و... را بلد نیستم، کنکور انسانی سال۹۱ عربی عمومی را ۱۳درصد و عربی اختصاصی را ۱۰درصد زدم! سال اول راهنمایی یک معلم عربی داشتیم به نام آقای صانعی، کلاس آقاصانعی برایمان متفاوت از کل مدرسه بود، کلاس عربی برایمان جدا از کلاس ثابتمان بود و یک کلاس جداگانه فقط دست آقاصانعی بود، کلاسش مثل آزمایشگاه ها پر از وسایل کمک آموزشی و بازی و... بود! یعنی هروقت میخواستیم بگوییم خارج دقیقا چجور است میگفتیم مثل کلاس آقاصانعی‌ست... کلاس آقاصانعی و شیوه تدریسش اینگونه تمام شد که ما در پایان آبان(ماه دوم مدرسه) کتاب را تمام کردیم و من بدون یک دقیقه درس خواندن در خانه صرفا بابت شیوه درس دادن معلممان تمام قواعد و سیصد و خرده ای کلمه پایان کتاب را کاملا مسلط بودم... آن موقع ها برنامه ریختم که تا پایان راهنمایی عربی ام را به سطح المپیاد برسانم... روز معلم شد و از آقاصانعی پرسیدیم وقتی همه غیرانتفاعی ها دنبال شما هستند چرا به ما بچه شرهای مدرسه دولتی تدریس میکنی؟ خندید و گفت پدرهای شما(مدرسه ما در یک شهرک نظامی بود) زمان کودکی من جنگیدند و خیلی هایشان شهید و جانباز و اسیر شدند، کمترین وظیفه من درس دادن به پسرهای آنها بجای بچه پولدارهای تهران است! من مطمئن بودم موفق ترین آدم در زبان عربی هستم(و بودم) تا اینکه دوم راهنمایی شروع شد، مدرسه به آقاصانعی گفت مدل تدریس تو خلاف سیستم رسمی است و عذر او را خواستند و او خیلی ساده رفت... بعد از آن معلمی آمد که طبق سیستم رسمی درس میداد و من هیچوقت ترتیب فعلها و قیدهای عربی را هم یاد نگرفتم و همه امتحانات عربی را تا پیش دانشگاهی با ۱۰الی۱۳ پاس کردم! @chobealef
[عربی...ریاضی...من] 2⃣ ریاضی:در فضیلت ریاضی ام همانقدر بگویم که بدون تغییر رشته ای بودن در همان انسانی و مدرسه دولتی، ریاضی کنکور را ۵۳درصد زدم و اگر آن درصد بالای ریاضی بین بچه های انسانی نبود هیچوقت از زیر سردر معروف دانشگاه تهران عبور نمیکردم و به امروزم نمیرسیدم! اول راهنمایی داشتم ریاضی را مردود میشدم، دوم راهنمایی یک جدول ایکس ساده که در آن ایکس دو بود را پای تخته جوری حل کردم که جواب ۷۲ درآمد و معلم پای تخته تا میخوردم مرا چک و لگدی کرد تا نهایتا رسیدم به اول دبیرستان و کلاس آقای قائمی! اولین بار وقتی عمق حماقت من در ریاضی را دید به من لبخندی زد و گفت فرامرزی تو استعدادش را داری! این برایم از صد فحش هم سنگین تر بود اما او با اینکه هیچوقت آدم چندان مذهبی ای نبود(حداقل در ظاهر) خب چیزهایی را میدید که چشم های غیربرزخی نمیدیدند! او آنقدر ریاضی را به شکلی شبیه غیربقیه درس میداد که نهایتا با درصد ریاضی ای که مدیون او بودم تقریبا مسیرم زندگی ام همانگونه رقم خورد که میخواستم! روز معلم شد و از آقاقائمی پرسیدیم تحصیلات دانشگاهی ات چیست؟ گفت فوق لیسانس مهندسی عمران را از علم و صنعت گرفتم و زدم در کار ساخت و ساز، رقم حقوقی ام خیلی بالاتر از یک معلم بود اما یکجا و زمانیکه پروژه های خوبی هم دستم بود احساس کردم که عمران کار من نیست! من تخصصم ریاضی درس دادن است چون هیچکس مثل من به بچه های مردم ریاضی درس نمیدهد و...! مهندسی را رها کردم و آمدم معلم شدم چون فکر میکردم خدا هرکسی را برای یک کار خلق کرده تا سیستم آفرینش بچرخد، یکی هدف خلقتش پختن نان است، یکی هدف خلقتش رییس جمهور شدن است، یک نفر خلق شده تا یک روز دست یک‌ پیرمرد نابینا را بگیرد و از این سر تا آن سر خیابان ببرد که یک خانواده عزادار نشوند... خدا مرا اینجوری خلق کرده بود تا به بچه ها ریاضی بدهم! من حق نداشتم در نقشه خدا دست ببرم و ترجیح دادم همان معلمی بشوم که خدا برایش من را خلق کرده! @chobealef
[عربی...ریاضی...من] 3⃣ من: هیچوقت پس از آن روزها نه دیگر آقای صانعی را دیدم نه آقای قائمی را...شاید دیگر هیچوقت هم نتوانم پیدایشان کنم و اگر پیدا کنم نه آقای صانعی میداند که من سر کلاس او دوماهه کتاب یک سال را آنقدر با ریزجزئیات آموختم که هنوز کلمه به کلمه اش یادم هست و بعد از آن دیگر یک کلمه هم عربی یاد نگرفتم و هنوز نمیتوانم یک فعل را صرف کنم چه برسد به رویای المپیاد و... و نه آقای قائمی یادش می آید که روزی به من گفته استعداد ریاضی داری و کلاس ریاضی او سرنوشت من عاشق علوم انسانی را به آنجا رسانده که میخواستم! من در اوج باور به نخبه عربی بودن هیچوقت ذره ای نتوانستم رشد کنم و در اوج ایمان به احمق بودن در درس ریاضی مسیر زندگی ام را بابت ریاضی اعجاب انگیزم به آنجا رساندم که میخواستم! نمیدانم امروز آقاصانعی اول راهنمایی و آقاقائمی اول دبیرستان کجا هستند اما من امروز همینجا هستم و همه معادلات زندگی را با این دو نفر حل میکنم! نه اینکه عربی و ریاضی جلویم باشد(هر درسی از مدرسه الان بکارم بیاید قطعا نه با عربی سروکاری دارم نه ریاضی) اما همه تاریخ را شکل آقاصانعی ای که در بالاترین سطح تدریس از مدرسه دولتی کنار گذاشته شد و آقاقائمی که در اوج شان اجتماعی مهندس بودن و درآمد بالا همه چیز را رها کرد و معلم ریاضی شد میبینم! ایران ما هرکجا که بعلت تخطی از سیستم رسمی! آقاصانعی ها را کنار گذاشت ویران شد و هرکجا آقاقائمی ای پیدا شد که دنبال هدف آفرینش خود بگردد آباد شد... اینکه در این روزهای ناامیدکننده میگویم امید دارم و سخت مطمئنم که میشود ایران‌ را به بهترین نقطه تاریخش رساند درسی است که از این دو معلم گرفتم... عربی و ریاضی هیچ جای معادلات امروز من نیست اما با معلم عربی اول راهنمایی و معلم ریاضی اول دبیرستانم میتوانم همه سکانس های این کشور را تحلیل کنم، کافیست که عذر آقاصانعی ها را نخواهیم و مثل آقاقائمی ها در همان جایگاهی قرار بگیریم که خدا ما را برای آن آفریده! @chobealef
🔴 برادرانم به من آموختند که هرچه به نام اخلاق، تمدن و تاریخ به من آموخته اند دروغ بوده است؛ آنچه را در کتابها و کلاسها می آموزند، فرعونیات است و قارونیات و بلعمیات. تاریخِ راست، فاصله اهرام است تا اینجا... @chobealef
چوب الف
🔴 برادرانم به من آموختند که هرچه به نام اخلاق، تمدن و تاریخ به من آموخته اند دروغ بوده است؛ آنچه را
[این قاب که خلاصه تمام تاریخ است...] وقتی این تصویر را دیدم ناخودآگاه یاد ! شریعتی افتادم... وقتی به دیدن اهرام ثلاثه مصر میرود و مجذوب توضیحات راهنما در مورد عظمت و شکوه آن اهرام است ناگهان چشمش به گوشه ای در ۵۰۰-۶۰۰ متری اهرم می افتد که پر از دخمه هاییست که با سنگ ریزه ساخته اند... از راهنما میپرسد و نهایتا میفهمد تمام بردگانی که در مدت صدوسی ساله ساخت این اهرام روزانه مرده اند را آنجا دفن کرده اند، اهرام را رها میکند و به سمت قبر بی نشان صدها هزار برده ای که دفن شده اند میرود و با خطاب کردنشان آنها را مخاطب خود در طول تاریخ میگیرد و میگوید: در میان انبوه سنگ ها نشستم و دیدم چنان است که پنداری همه آنهایی که در دل این دخمه ها خفته اند با من حرف میزنند و به من(فارغ التحصیل دانشگاه علوم انسانی اروپا و استاد تاریخ تمدن دانشگاه ایران)،درس میدهند؛ نخستین صفحه کتاب علوم انسانی را درس میدهند؛ نخستین درس تاریخ را می آموزند و برایم تمدن را معنی میکنند... برادرانم به من آموختند که هرچه به نام اخلاق، تمدن و تاریخ به من آموخته اند دروغ بوده است؛ آنچه را در کتابها و کلاسها می آموزند، فرعونیات است و قارونیات و بلعمیات. تاریخِ راست، فاصله اهرام است تا اینجا؛ و تمدن، اخلاق، دین و همه علوم انسانی نه در مدرسه هاست نه در معبدها، همه را در زیر همین سنگ ها و با برادران من دفن کرده اند. و این اهرام ثلاله که -که در چشم من همان تثلیث شوم استبداد و استثمار و استحمارند و به نشانه سرگذشت مظلوم انسان، این فاجعه را ساخته اند و به نمایندکی سرنوشت حاکم بر انسان- همچنان برپا ایستاده اند. این اهرام ثلاثه که صحیح و سالم هنوز برپایند و همیشه ترمیم میشوند و تجلیل؛ برابرشان این سنگ ها که فروریخته اند و در هم شکسته اند و مجهول و متروک مانده اند، آنچه را در این دانشگاه به من آموخته اند و این آموزگاران راستین گفتند تایید میکند. از شما سپاسگزارم برادرانم، برادران مدفونم! آنچه را به نام دین، اخلاق، هنر، تاریخ و تمدن از فیلسوفان، روحانیون، استادان و مورخان و هنرمندان و علمای تمدن و علوم انسانی آموخته ام، همه ساخته همین اهرام ثلاثه اند؛ ساخته فرعون و ملاء و سحره! همه را در زیر همین اهرام دفن میکنم و از نو آغاز میکنم و از اینجا، یکراست به منٰی خواهم رفت تا در آنجا که سرزمین جنگ است و عشق، این سه ابلیس -چه میگویم؟- این سه‌ چهره ابلیس را رمی میکنم. که ما همگی، برادران من، قربانیان این‌سه اربابیم؛ که این سه به ما تاریخ و تمدن، اخلاق و دین می آموزند؛ که این سه، تاریخ و تمدن، اخلاق و دین را بارها در زیر این سنگ ها دفن کرده اند! @chobealef