خیلی تلاش میکنم کانال پر از پیامای فوروارد شده نشه ولی چیکار کنم حرفای حقو نمیشه پخش نکرد:/

https://eitaa.com/its_tea_time/868 به شدت از همه کسایی که ولاگو دیدن و ابراز لطف کردن چه تو ناشناس چه پی وی ممنون و مچکرم، باعث شادی این حقیر شدید:) و به طور ویژه ممنونم از ادمین محترم این کانال که حتی ولاگ رو فور هم کرده بودن و واقعا شرمنده کردن، مچکرم لطف کردید همگی:)

یک نفر مانده از این قوم، که برمیگردد:) اللهم عجل لولیک الفرج❤️‍🩹 با دعا برای آزادی فلسطین🇵🇸

In a world of boys he's a gentleman:) #aesthetic #Music

تنها امتیازی که تک فرزندا نسبت به ما دارن اینه که تو سفر به صندلی عقب ماشین سلطنت میکنن:/

که انصافا امتیاز بزرگی هم هست، بعضی وقتا وسط راه خیلی خودمو کنترل میکنم که از پنجره ماشین نندازمشون بیرون🗿

-☀️🌳 #aesthetic #Peace

نون بربری اینطوریه که هرچیو با هرمقداری بذاری لاش بخوری تهش باز فقط مزه نون حس میکنی🗿

They think I'm insane, they think my lover's strange; but I don't have to f***ing tell them anything; anything.

_ https://eitaa.com/Chocolate2005/16396 خب این ولاگ به قول یکی از ممبرا پراکندگی زیاد داشت، چون میخواستم همه جاهایی که رفتم توش باشه تا مثل یه آلبوم خاطره باشه و با دیدنش بعدها یاد خاطراتم بیوفتم. طبیعت نوشهر مازندران، پارک جنگلی سی سنگان نوشهر، گردنه حیران که یه گردنه بین اردبیل و شماله، تبریز، مشهد حرم امام رضا علیه السلام، خیابونای مشهد که بارونی شده بود و فیلم گرفتم، یه جایی هم شام غریبان روبروی حرم امام رضا علیه السلام بود و یه جای کلیپم یه سری آدم سیاهپوش تو خیابون بودن که اون دسته امام حسین بود تو مشهد و چون کلا از اون خونه ای که توش بودیم خوشم میومد میخواستم اونم جزو ولاگ باشه و یه هتلم آخرای ولاگ بود که اونم از معماریش خوشم اومده بود و طبیعتا جزو خاطراتمم بود اقامت تو اونجا. اون خانومی که داره تو خیابون رد میشه هم تو تبریزه نزدیک روستای کندوان که کلا خیلی وایب خوب و نوستالژیکی بهم داد و دلم میخواست باشه، آخر ویدیوهم که اسم بنده و لینک کانال مشاهده میشه خود روستای کندوانه. یه جاییم از یه هتلی فیلم گرفتم که کلا دیواراش آینه ای بود و خیلی معماریش جذاب بود برام و اونم شمال بود و اگه درست یادم باشه رامسر بود. دریاچه ارومیه هم که قابل تشخیصه، و البته جاده های گیلان زیبا:) و یه فیلم بود از ماشین تاریک که خب داستانش این بود که ما موقع رفتن از گیلان به اردبیل یهو شب تو مه گیر کردیم و خیلی ترسناک و خطرناک شد اوضاع ولی خب مهیج هم بود و خلاصه فیلم اونم گرفته بودم🗿دشت مغان زیبای اردبیلم بین فیلما بود، اون دوتا سگم یکیشون خیلی قشنگ بود اون یکیشم دوست شده شد بامون و خیلی بامحبت بود:)

اون مسجدی که وسط کلیپ بود همون مسجد توی اردبیل بود که اون اردبیلی عزیز خیلی استقبال کرد ازمون، ورزشگاه آزادی هم که مشخصه، بعدشم کلیپ گیم زدن پسرخاله هامه که میخواستم خونه خاله رفتنمم جزو ولاگم باشه🗿 و همینا دیگه:)