eitaa logo
Motivation🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
21 فایل
یا مولا حسن مجتبی:) سلام سید احوالت؟ بنده هارمهرم✋🏻 بیاید راجب همه چی حرف بزنیم دوستان:) https://daigo.ir/secret/8360078754 کانال قرارگیری ناشناسا: https://eitaa.com/its_tea_time کانال خودتونه رفقا غریبی نکنید🗿
مشاهده در ایتا
دانلود
Little romantic piano – Love song.mp3
1.99M
ولی من واقعا عاشق زندگی کردنم:))
جدی همینه. واقعا چرا؟😂😂😂 @Ekhrajiha
هدایت شده از ذوالجــــناح
دین زدگی مردم به حدی رسیده که جا پارک گیر نمیاد نزدیک هیئتا.
Motivation🇵🇸
دین زدگی مردم به حدی رسیده که جا پارک گیر نمیاد نزدیک هیئتا.
اصن بخدا ملت خودشون میرن بیرون در به در دنبال روضه میگردن:) ی سریا صبح و ظهر و شب میرن روضه
هدایت شده از محیصا.
میشه یه حمایت ریز از منه بنده خدا بکنید؟🦦
هدایت شده از ‹ 𝙋𝙖𝙣𝙖𝙝𝙦𝙖𝙝 | 🇵🇸 ›
تقدیم به چنلِ Motivation🤍🫀؛ قدم هایم را تند تند بر می‌داشتم و کیک شکلاتی را در دستم گرفته بودم و به سمت در خروجی می رفتم ، که ناگهان پایم روی موزاییک ها لیز خورد و پخش زمین شدم . با ناباوری سرم را بالا آوردم و نکاهم به کیک که روی زمین افتاده بود و نابود شده بود افتاد ، با بغض کیک نابود شده را برداشتم و روی پاهایم ایستادم ، صدای قدم های ریوجی شنیده می‌شد ، ریوجی کنارم ایستاد و گفت - پناه؟!چی شد یهو؟! خوبی خودت؟ با چشمانی اشک آلود نگاهش کردم + ریوجی .. کیک .. کیک افتاد ، حالا سوپرایزمون چی میشه؟! ریوجی پس از چند دقیقه که انگار در فکر فرورفته بود با لبخند گفت : - این خودش یه پا سوپرایزه بابا .. حالا میفهمی وخنده ای مرموزانه روی صورتش نقش بست ، کشان کشان از پله ها پایین آمدم و به کیکی که دیگر کیک نبود خیره شده بودم ، نفسی عمیق کشیدم و لبخند زنان به سوی پارک رفتیم . هارمهر زیر درخت روی چمن ها و زیرانداز رنگینمان نشسته بود و با یگانه(ادمین یگانه پیراهن چهار خونه سبز) گرم صحبت بود ، رسیدیم ، من و ریوجی نشستیم ، هارمهر وقتی نگاهش به کیک افتاد شروع به خندیدن کرد و با خنده گفت : _ پوفففف این چه کیکیه؟؟ این که خودش یه پا سوپرایزه! من همینطور که دامنم را میفشردم با صدای نسبتا بلند گفتم + هارمهر! من که نمی‌خواستم اینطوری بشه ... حرفم قطع شد چون نگاهم به دست ریوجی کشیده شد که آرام و خیلی نامحسوس به زیر کیک می‌رود .. من این صحنه را میشناختم! سریع موبایلم را از کیفم درآوردم و دوربین را آماده گیر انداختنِ لحظات کردم و ریوجی با لبخندی ملیح به یکباره کیک را به صورت هارمهر برگرداند! یگانه شروع به خندیدن کرد و همینطور که چیپس را باز می‌کرد گفت ~ وای دمت گرم ریوجی ! به این میگم سوپرایز و سوتی کشید و ریوجی بلافاصله گفت : - آره هارمهر خان ! آره ! جبران اون همه حرص دادنات ! من با خنده ادامه حرف را گرفتم ؛ + بابا ریوجی انگار خیلی محکم زدی تو صورتش ! هارمهر گناه داشت ! والا اینجا که انگار هارمهر مظلوم واقع شده ! من همچنان از این صحنه گرانبها فیلم و عکس می‌گرفتم : صحنه‌ای که صورت هارمهر با کیک پنهانِ پنهان شده بود! یکدفعه هارمهر از پشت روی زمین افتاد ! همه متعجب و نگران به سمتش رفتیم ، من با اضطراب و صدایی لرزان و نگران گفتم : + ریوجیییی!! نگاه چی شدددد ، یه کلیپ دیده بودم تو کیکا چیزای خطرناک هستا .. حالا چی کار کنیممم؟؟ اشک دیده‌ام را تار کرده بود ، - ... بابا من خودم به فروشنده گفتم کیکی بده که چیز خطرناک توش نباشه ! ~ بدبخت شدیم ! انگار امروز سوپرایز پشت سوپرایزه ! حالا چه خاکی تو سرمون بریزیم؟! بعد از کمی مکث ریوجی ادامه حرفش را گرفت : - اگه چیزیش شده باشه .. خودمو نمیبخشم و بعد آب دهانش را قورت داد .. - باشه ! حالا بزارین ببینم صورتش چیزی شده یانه .. تا ریوجی به سمت هارمهر خم شد درعرض چند ثانیه هارمهر دستش را روی خامه روی صورتش کشید و به صورت ریوجی مالید .. _ فکر کردین فقط خودتون سوپرایز بلدین؟ و صدای خنده‌اش کل پارک را در بر گرفت ... روی چمن های خیس خورده ، با چیپس و آبمیوه‌ای ساده و کیکی نابود ، کنارِ دکه‌ای کوچک با آدم هایی خاکی .. و ساده بودن چقدر زیباست .. آری زندگی این است ، همین صدای خنده‌‌ی ما که کل پارک را در بر گرفته . 🛐💗¦⇢@Panahqah
Motivation🇵🇸
تقدیم به چنلِ Motivation🤍🫀؛ قدم هایم را تند تند بر می‌داشتم و کیک شکلاتی را در دستم گرفته بودم و به
چه باحال بود👌🏻😂😂لذت بردم قشنگ حس کردم تولدم همین الانه تو تابستون😂 واقعا زیبا بود بزرگوار خیلی ممنونم لطف کردید🙏🏻✨🌸
آقا فک کن مامانت به دنیات میاره، زجر بارداری و درد زایمان میکشه، دوسال بهت شیر میده، تربیتت میکنه، بابات از صبح تا شب میره سرکار که شکمتو سیر کنه برات کیف و کفش و لباس بخره آسایشتو فراهم کنه، از خودشون میزنن که تو راحت باشی پیر میشن پات و توهم تا میتونی اذیتشون میکنی، تو بچگی که اذیتشون میکنی حسابی نوجوونم که میشی فرسودشون میکنی قشنگ خلاصه تا بیای از آب و گل دربیای قشنگ پیر شدن، بعد ته این همه تلاش و خون دل خوردن ی یارویی از ناکجا آباد میاد کلا والدینتو میفروشی بهش🗿💔 وات د هل؟ بابا هرکی جایگاه خودشو داره قرار نیست تا ی جنس مخالف میاد کل آدمای زندگیمونو بذاریم کنار یا اونو همیشه و همه جا برتر بدونیم، نه آقا اون شخص قرار نیست جای والدینتو خواهر برادرتو دوستاتو فامیلتو بگیره، اون شخص خودش از قبل ی جایگاه مشخص داره به اسم همسر یا به قول بعضیا محبوب، و نیازی به گرفتن جایگاه دیگران نداره؛ همونطور که والدین و رفقا و خواهر برادر و فامیل نمیتونن جایگاه اونو صاحب شن،اونم نمیتونه جایگاه بقیه رو صاحب شه:) حالا این صرفا ی کلیپ بودا، ولی خب کلیپاهم عمیقن:)