eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
12.8هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🥺🥺🥺🥺🥺🥺 🙄🙄🙄🙄🙄🙄 😘😘😘😘😘😘😘
فداای چشمای مهربونتون خدا کنه من شایستگی این همه محبت شماها باشم پی ویم پر شده از ازین محبتتاتون😭😭😭 منو این همه خوشبختی😭😍😍😍
دخترا دخترا دخترااااااا چرا فراموش میکنین جمعه ها پارت نداشتیم ولی گفتین بزار منم گفتن باشه کانال چالشم میزارم ۲۲۷و۲۲۶ کانال چالشمون یعنی اینجا و اینکه فدای همتون دخیای قشنگم چه نوجون چه میانسال چه سن بالاتون همتون دخترای خوشگل و مهربونید که خدا سر راه من گذاشته ممنونم که هستین اینو از صمیم قلبم میگم😭😘😘
ممنونم از لطف بی‌کرانتون ‌ها رمان باران یا همون سرنوشت در کانال ملکه هم به نظرم خیلی قشنگه پیشنهاد می‌کنم حتماً بخونیدش ریپلای تو کانال‌های ایده و ملکه و چالش امکان پذیر نیس ایراد میگیرن☹️
🍃🍃🍃🍃🍃🌺🍃 عزیزان دلم دوستای من عاشقانه‌ی داستان زندگی رو تو کانال ما بخونید بزن رو لینک گلی جانم🥰👇 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺🍃
دوستانه‌ها💞
🍃🍃🍃🍃🍃🌺🍃 عزیزان دلم دوستای من عاشقانه‌ی داستان زندگی رو تو کانال ما بخونید بزن رو لینک گلی جانم🥰👇
🍃🍃🍃🍂🍃 خیلی جدی پرسید. -چرا میخوای به اون دختر کمک کنی؟ به مسیر دور شدنش خیره شدم وسر تکان دادم. _اینو به خودم وخودش بدهکارم. از کوروش که جدا شدم یک راست به خونه ی پدریم رفتم.مامان که از چند روز قبل نسبت به کارهام مشکوک شده بود.با دیدنم جلو اومد وگفت:میشه بگی تو سرت چی میگذره؟ بی حوصله کفشامو در آوردم و وارد خونه شدم. _سلام باز چی شده؟ دستی به کمرش زد وطلبکارانه نگام کرد. _اون از سه روز پیش که با یه چمدون پر از وسایل شخصی ت به اینجا برگشتی.اینم از الان که جوابای سربالا تحویلم میدی. _خب اینم آخه جای سوال داره؟دیدم تنهایی برگشتم خونه.مگه خودت نبودی که تا چند وقت قبل از این قضیه شاکی بودی؟ _اون واسه وقتی بود که مجرد بودی نه الان. با بی خیالی گفتم:خب الانم مجردم دیگه. از حرفم تکان سختی خورد. _چی گفتی؟!! نگاهمو ازش دزدیدم. _من وآیسان امروز از هم جدا شدیم. با بهت رو مبل نشست وبه طرف جلو خم شد. -تو چی کار کردی؟!! کتمو در آوردم وکنارش نشستم. _ما ازهم طلاق گرفتیم. محکم به صورتش زد. _خدا مرگم بده. خواستم بغلش کنم .که با ناباوری خودشو کنار کشید. _بهراد تورو به روح بابات قسم میدم بگو داری شوخی میکنی مگه نه؟ از قسمی که خورد عصبانی شدم وکمی صدامو بالا بردم. _کدوم شوخی مادر من...همین یه ساعت پیش جدا شدیم.بیا اینم شماره ی دفترخونه ش.باور نداری زنگ بزن بپرس. _آخه واسه ی چی؟ دستش بی اختیار به سمت قلبش رفت. می دونستم استرس براش ضرر داره اما مجبور بودم واسه پیش بردن نقشه مون کمی تندروی کنم. از توجیب کتم عکسارو در آوردم وبالحن طلبکارنه ای فریاد زدم. -واسه اینکه وقتی خواستی برام زن بگیری چیزی به اسم دوستی ورفاقت چشماتو بست.عیب های اون دختره رو ندیدی...بیا بگیر ببین عروس گلت،دست پرورده ی بهترین دوستت چه جور آدمیه؟ عکسارو روی میز پرت کردم و اون با چشمایی وحشت زده بهشون زل زد. -این حقیقت نداره. پوزخند زدم وگفتم:باور نمی کنی نه؟...می خوای بگم چندتا پرونده ی اخلاقی تو حراست دانشگاهشون داره؟...زندگی چند تا زن رو به گند کشونده؟ خودمم می دونستم که دارم زیادی اغراق میکنم.اما اینم جزئی از نقشه بود. با دستهای لرزون یکی از عکسا رو برداشت وبه تصویر نیمه برهنه ی آیسان تو بغل اون پسر ناشناس مات شد. _خوب نگاش کن...این همون لقمه ایه که تو با زور برام گرفتی.مهتاج خانوم با کلک سیب کرم خورده شو ارزونی ماکرد. دستشو جلوی دهانش گرفت واز سر ترس به گریه افتاد. _خدای من... _حالا اینکه چیزی نیست آذر خانوم.خبرنداری دوستتون دیگه چه چیزایی رو ازت پنهون کرده. چند لحظه مکث من باعث واکنش سریع اون شد.با نگاه خیس وپرسشگرش بهم زل زد. _اون دیگه چیکار کرده؟ نگاهمو ازش گرفتم وخودمو به ناراحتی زدم. _تو می دونستی آیسان دختر واقعیه مهتاج نیست؟ _امکان نداره. _چرا داره...آیسان دختر نامشروع سیروس خان از یه زن دیگه ست.که مهتاج با زرنگی اونو مال خودش کرده.باور نداری میتونی همین الان زنگ بزنی وهمه چیزو ازپدر آیسان بپرسی.مطمئنم بهت دروغ نمی گه. مامان باچشمایی از حدقه در اومده به مبل تکیه داد و تو شوک حرفام به دیوارسفید روبروش خیره موند. از جام بلند شدم وبه طرف اتاق کار بابا رفتم.واسه امروز دیگه ظرفیتم تکمیل بود. درو که پشت سرم بستم،نفس عمیقی کشیدم تا سینه مو از عطر حضور بابا تو این اتاق، پر کنم.یک لحظه به نظرم اومدپشت میز نقشه کشی وایساده و داره از زوایای مختلف به نقشه ای که کشیده نگاه میکنه. بی اختیار به اون سمت رفتم وبه کاغذ سفید روی میز خیره شدم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بچه ها من بارها عذر خواهی کردم بابت پارت گذاریا ولی خدایی نزاشتم حقتون ضایع بشه اضافه فرستادم ولی کم نفرستادم بازم رو جفت چشام 🙈🙈🙈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺 خداوندا تویی آن کس که درمانده را... زمانی که تو را بخواند اجابت میکنی♥️✨ و گرفتاری را برطرف میگردانی. خدایا خودت برامون بساز 🌱 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺 یاس هستم حرفاتو بهم بگو @Yass_malake لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺 میگفت.‌ ما تلاش کنیم برای امام حسین گریه کنیم تا بار گناهانمان سبک شود و بتوانیم قدم هایِ بعدی را برایِ موحد شدن برداریم. همه ما می‌توانیم،اگر زحمت بکشیم به درجاتی از توحید خواهد رسید🌱 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺 یاس هستم حرفاتو بهم بگو @Yass_malake لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺 چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن.. به امید آنکه روزی به کف اُفتد وصالی♥️ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺 یاس هستم حرفاتو بهم بگو @Yass_malake لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺