eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
12.7هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 چـــــــــــکـاوکـــ٨ـﮩـ۸ـﮩــــــــ...... 🍃🍃🍂🍃
دوستانه‌ها💞
سفرهای کاری زیادم !خودم رو غرق در کار کردن ! یک تنه خیلی از مسائل کارخونه رو به دوش کشیدن !همه ی ای
-نگران نباش! جوری صحبت میکنم که عموت رو قانع کنم. من که نمیخوام همچین کارمند خوبی رو ازدست بدم. به من اعتماد داری؟خندید و گفت : -این چه حرفیه! قطعاً اعتماد دارم! حالا که میخندید ،روی گونه اش چال افتاده بود. و چقدر این لبخند به او می آمد.چند ثانیه محو آن چهره ی زیبا شدم و او پر شرم نگاهش را به زیر افکند .میخواستم جو را به حالت عادی برگردانم.زیادی داشت مرا درگیر میکرد و این اصلا خوب نبود. - خوب موافقی باهم بریم یه سر به انبار بزنیم ؟ -البته! یکسری موارد هست که من یادداشت کردم. اگر حضوری تشریف بیارید همونجا خدمتتون عرض میکنم . -خیلی عالی پس بریم!به همراهش از اتاق خارج شدم.کنار من چه کوچک و نحیف مینمود. ظریف و نازک! جوری که احساس میکردم با یک دست میتوانم به راحتی او را بلند کنم .در کنارم گام بر میداشت ؛شانه به شانه، نه سایه به سایه!هنوز از سالن خارج نشده بودیم که صدای ناله های زنانه ای از اتاق داریوش به گوش رسید.با شنیدن صدا ،چکاوک نگاهش را از من گرفت. بینهایت شرم زده بود .افسوس خوردم و گفتم : -مهمونای اختصاصی! آره؟لب گزید و هیچ نگفت. عصبی بودم.داریوش داشت تمام خط قرمزهایم را رد میکرد.او براحتی داشت آبروی پدر و خانواده و این کارخانه را زیر پاهایش له میکرد. گوشش به حرف هیچکس بدهکار نبود.باورم نمیشد که روابط شخصی و کاریش را تا این اندازه با هم قاطی کرده باشد.که روابط مزخرف شخصی اش را به کارخانه هم بکشاند.با لحنی عصبی رو به چکاوک گفتم : -میدونی کی اون توئه؟ مظلومانه نگاهم کرد. - نه بخدا !ما حق دخالت توی مسائل مهمونای اختصاصی رو نداریم.یعنی داریوش خان این اجازه را به ما ندادن. - ممکنه سوزان مقامی اون تو باشه؟ -فکر نمیکنم.چون چند روز پیش با هم دیگه دعوا کردن . بالحنی پر از خشم گفتم : -اون دختر آویزون تر از این حرفاست. ده بار از در بیرونش کنه ،از پنجره میاد تو !با عصبانیتی بی حد و حصر به سمت اتاق داریوش گام برداشتم.نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. رفتارم دست من نبود.اما او خیلی آرام، با صدایی که انگار از جنس آرامشِ باران بود صدایم زد : - آقای دریاسالار ! اندکی مکث کردم . -مگه نمیخواین بهتون اعتماد کنه؟ مگه نگفتین میخواین اعتمادشو جلب کنین؟ پرسشگرانه نگاه ش کردم. - اینجوری که اعتماد نمیکنه .اینجوری بد تره.اگر میخواین باهاش صحبت کنین یه دفعه روی سرش آوار نشین.یه دفعه به حریم خصوصیش وارد نشین .همینجا منتظر بمونین تا خودش بیاد بیرون! تا بدونه که به خاطرش صبر کردین. تا بدونه که میتونستین بی پروا وارد بشین و بهش احترام گذاشتین و وارد نشدین! شاید کمی اعتماد سازی بشه و امیدی برای باز شدن این کلاف سردرگم پیدا بشه! البته قصد جسارت ندارم آقای دریاسالار! کلافه در موهایم دست کشیدم.حرفهایش درست بود.باید صبر میکردم! اما این صبوری و خویشتن داری سخت بود .نفسی عمیق کشیدم و به او گفتم : - حرفات درسته. خیلی خب باشه! پس بریم انبار رو ببینیم و برگردیم. میترسم اگه اینجا بمونم نتونم صبوری کنم و برم یک دست هردوشونو کتک بزنم .و به همراه او برای بازدید انبار به راه افتادم .برگشتنمان به سالن مصادف شد با خروج صاحب آن صداهای زنانه از اتاق داریوش! آن هم با ظاهری فوق العاده جلف و رفتاری مشمئز کننده !نمیدانم داریوش این آدمهای جلب سبکسر را از کجا پیدا میکرد.قطعا به سیما سفارش میداد! داریوش به دنبالش آمده بود تا مشایعتش کند. در چهارچوب در اتاقش ایستاده بود و به روی مهمان جوان و عشوه ریزش لبخند میزد. دکمه های بالایی پیراهنش باز بود .کمربند نداشت و پیراهنش از شلوار بیرون زده بود.الان بیشتر مایه خجالتِ من بود تا باعث افتخارم! آن لبخند پیروزمندانه ی احمقانه ی گوشه لبش و آن نگاه ثابت شده اش بر مسیر رفتن آن دختر، داشت اعصابم را به هم میریخت! هنوز متوجه ما نشده بود .با صدای بلند به دخترک گفت : - بهت زنگ میزنم هانی! منتظر تلفنم باش! اینجا نتونستم خوب بهت برسم خونم از خجالتت در میام.به چکاوک نگاهی انداختم. نگاهش خیره انگشتانش بود و با آن بازی میکرد.آرام با لحنی پر از تاسف و افسوس گفتم : -واقعا متاسفم که مجبوری توی همچین محیط ناخوشایندی کار کنی،دخترک مهمان ،از آن فاصله با دست ،بوسی برای داریوش پرتاب کرد و از سالن خارج شد. خون خونم را میخورد .مغزم داشت منفجر میشد. میدانستم باید خویشتن داری میکردم و به قول چکاوک، صبوری پیشه می ساختم. اما مگر میشد؟! داریوش که چرخید تا به اتاقش باز گردد؛ تازه متوجه حضور ما در سمت راست سالن شد و کلافه گفت : -ای بابا ! گاومون زاییده که ! ادامه دارد ... 🍃🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 مبعث پیامبر است و 🌸 روز اجابت دعاست خدایا🙏 به یمن این روز فرخنده دل همه رو شـاد کن 🌸 کسی را ناامید از درخانه ات بازنگردان و مهرتایید به دعاهایمان بزن 🌷    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
تقویم نجومی اسلامی ✴️ پنجشنبه 👈 19 بهمن /‌ دلو 1402 👈27 رجب 1445 👈8 فوریه 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❤️ مبعث عقل کل هادی الرسل حضرت ختمی مرتبت رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم" 13 قبل از هجرت " 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅خواستگاری عقد و ازدواج. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅خرید رفتن. ✅مسافرت. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅شروع به کسب و کار. ✅داد و ستد و تجارت. ✅و دیدار با هر کسی که خواستی خوب است. ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید. 👩‍❤️‍👨مباشرت امروز: فرزند هنگام زوال ظهر اقا و سیاستمدار و عاقل و بزرگوار خواهد بود و مباشرت برای صحت بدن نیز مفید است. 🚘مسافرت: مسافرت خوب است. 👶 زایمان مناسب و نوزاد حشر و نشر خوبی با مردم دارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️وام و قرض دادن و گرفتن. ✳️تشکیل شرکت و موسسه ها. ✳️برداشت محصولات کشاورزی. ✳️انواع جراحی ها. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️دید و بازدیدهای سیاسی. ✳️و لباس نو پوشیدن نیک است. 🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت. مباشرت امشب شب جمعه: ممکن است فرزند بهره هوشی خوبی نداشته باشد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث پشیمانی می شود. 💉💉 حجامت. فصد زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ،باعث ایمنی از ترس می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 28سوره مبارکه "قصص" است. قال ذالک بینی و بینک... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد. 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
4_5918274984664371348.mp3
5.98M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🌺سلام بر مبعث 🎊بهاری ترین فصل گیتي 🌺سلام بر مبعث 🎊فصل شکفتن 🌺گل سرسبد بوستان رسالت 🌺سلام بر مبعث 🎊روزی که گلهای ایمان 🌺در گلستان جان انسان 🎊شکوفا شد 😊🌿🌹    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هر یک صفحه از 🌱💚💚💚 @Malakeonline
27.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🤩فواید گل محمدی🤩✅ اگه تا الان گل محمدی رو خالی میخوردین سخت در اشتباه بودین✌️✅ از الان به بعد با ترکیباتی که من میگم نوش جون کن😍💜حتماا بفرس برا دوستات💜     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال و طالع 🍃🍃🍂🍃
دوستانه‌ها💞
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال و طالع 🍃🍃🍂🍃
📃 طالع روزانه: 🌕پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 🌾طالع امروز متولدین : امروز احساس می کنید در حال رانندگی در بزرگراه هستید اما ناگهان همه راه ها و مسیرها در هم ادغام می شوند و سردرگم خواهید شد. این تنگنا باعث اضطراب و دشواری شما می شود. باید بدانید نخستین برخورد شما با مردم در ذهن آنها نقش می بندد و همیشه بر همان اساس در مورد شما قضاوت و فکر خواهند کرد. به خاطر داشته باشید در مواقعی که عصبانی و پرخاشگر هستید بهتر است به محل قرارهای اولیه نروید و در جمع انسان های جدید ظاهر نشوید. اما اگر از نظر عاطفی بسیار پراحساس و پر شور هستید بهتر است آن را با کمی کارهای رمانتیک مخلوط کنید تا نتیجه ثمربخشی داشته باشد. 🌾طالع امروز متولدین : افرادی که امروز با آنها ملاقات دارید در آینده برای شما بسیار سودآور و ارزشمند خواهند بود. امروز ایده ها و طرح های بسیار ارزشمندی در ذهن خود دارید. آنها را یادداشت کنید. همه مسایل جالبی که امروز می بینید یا می شنوید را نیز یادداشت کنید. در ملاقات با افراد متفاوت، اطلاعات ارزشمندی کسب خواهید کرد که برای پیشرفت و موفقیت کاری شما بسیار نقش مهمی دارند. البته توجه به جزئیات نیز در پیشرفت شما بی تاثیر نخواهند بود. 🌾طالع امروز متولدین : شما روح عجیب و پرباری دارید. همه انسان های اطراف شما می توانند از روحتان برداشت کنند و خود را بالا بکشند. اما در این میان باید به خواسته های خود نیز توجه کنید و برای آنها ارزش قایل شوید. از اینکه در مسیر پیشرفت یا زندگی خود از دیگران کمک بطلبید شک به دل راه ندهید. همه انسان ها به همفکری نیاز دارند.  🍀طالع امروز متولدین : ممکن است امروز دریابید که چرا در طی روزهای گذشته مدام دور خود می‌چرخیدید. امروز می‌توانید نتیجه زحمات این چند روزه خود را بگیرید. اما مراقب باشید که تنبلی نکنید چرا که در نهایت مجبورید که به سرعت خود بیفزایید. می‌توانید همچنانکه اوقات خوشی را سپری می‌کنید، پیشرفت مهمی‌نیز داشته باشید. لیستی از کارهایتان تهیه کنید،‌اما فراموش نکنید که کمی‌هم زمان فراغت برای خود در نظر بگیرید. مسلما به نتیجه خوبی خواهید رسید. امتحان کنید! 🍀طالع امروز متولدین : ممکن است شما در اوج احساساتی باشید که همزمان با هم به شما حمله آورده‌اند و این شما را می‌ترساند و از راه بدر می‌برد. بعضی چیزها یا بعضی افراد تمایل و اشتیاق شما را بیدار می‌کنند، اما الان خیلی زود است که بخواهید در برابر آنها واکنش نشان دهید. احتیاط و هوشیاری شما بسیار خردمندانه است،‌ به خاطر اینکه هیجان شما به این منجر می‌شود که براحتی واقعیت و بی طرفی خود را از دست بدهید. قبل از اینکه یکباره به درون موضوعی بپرید، خوب فکرکنیدو آرام داخل آن شوید. 🍀طالع امروز متولدین : ممکن است شما واقعا قادر باشید که یک تغییر ناگهانی را که امروز اتفاق می‌افتد پیش بینی کنید و در این زمان است که مقاومت در برابر یک تغییر غیر قابل اجتناب را رها می‌کنید. اگر اخیرا ترس از شکست داشته اید، بدانید که ممکن است آنها شما را از دیدن جنبه‌های مثبت اتفاقات روزمره و کاری بازمی‌دارند. اما این نیروی خوبی است برای سیر در ناشناخته‌ها و راهی که شما بدان وسیله آینده خود را تصور می‌کنید تاثیر زیادی بر خلاقیت شما دارد. 🍃🍃🍂🍃
✨سلام علی آل یاسین✨ سلام بر «آلِ ياسين»! اين اوّلين سلام من است، اين گونه بر تو و خاندان تو سلام مى كنم. شما «آل ياسين» هستيد. خدا در قرآن، پيامبر را «ياسين» ناميده است، و شما هم خاندان او هستيد، «آل ياسين»، همان «آل محمّد» است. آرى! «ياسين» نامى از نام هاى پيامبر مى باشد. من در روز بارها و بارها بر شما درود مى فرستم، در تشهّد نماز مى گويم: «اللهمَّ صَلَّ على محمّد و آل محمّد، بارخدايا! بر محمّد و آل محمّد درود بفرست». مى دانم وقتى صلوات مى فرستم، خداوند رحمت خود را بر من نازل مى كند، صلوات نور است و باعث روشن شدن دل من مى شود و تاريكى‌ها را از دل مى زدايد. من در اينجا، به چهارده معصوم پاك سلام و درود مى فرستم. سلام من بر پيامبر، على، فاطمه، حسن، حسين و همه امامان معصوم (ع) كه از نسل حسين (ع) هستند. ♥️ ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
🐦‍ ‍ گنجشکک اشی مشی 🔹 گنجشکک اشی مشی قصه ای عامیانه - کازرونی نوشته حسن حاتمی و شرح کوتاه ان از این قرار است که :  گنجشککی از تاج حاکم یاقوتش را می‌دزدد تا به بچه‌هایش بدهد که با آن بازی کنند. اما در میان راه آن را به پیرزنی می‌بخشد تا با فروش آن به زندگی‌ ساده و فقیرانه اش سر و سامان بدهد. از آن پس گنجشکک که وضع بد مردم را می بیند به دزدی از جواهرات حاکم و بخشش به مردم فقیر ادامه می‌دهد اما برای اینکه شناخته نشود هر بار خود را در حوض نقاشی به رنگی دیگر در می‌آورد. 🔸گنجشک در فرهنگ عامه مظهر "شادابی، بازیگوشی و سحرخیزی " است که به اندک غذایی قانع است. اما گنجشکک اشی مشی در واقع حکایت زندگی مردم فقیر و پایین دست جامعه ایران را نشان می دهد که همواره تحت سلطه ی حاکمان بی خرد قرار داشته اند و هر بار سخن به شکایت گشوده اند به دست عمال و جیره خوران حاکم اعم از "فراش، قصاب، آشپز، حکیم=کنایه از مزدوران حاکم " مورد سرکوب قرار می گیرند. 🔹اشی مشی در گویش کازرونی مخفف "با شاه منشین" و به مفهوم کسی است که از حاکم و حکومت جانبداری نمی‌کند و طبع بالا و عزت نفس دارد. گنجشکک اشی مشی  لب بوم ما مشین بارون میاد خیس میشی برف میاد گوله میش میفتی تو حوض نقاشی ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
🌱🕊 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🔹آورده اند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت صد من آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.بازرگان روزی به طلب آهن نزد وی رفت 🔸مرد گفت:آهن تو را در انبار خانه نهادم ومراقبت تمام کرده بودم اما آنجا موشی زندگی می کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.بازرگان گفت:راست می گویی!موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است 🔹دوست اش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته.پس گفت:امروزبه خانه من مهمان باش.بازرگان گفت:فردا باز آیم.رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.چون بجستند از پسر اثری نشد.پس ندا در شهر دادند. 🔸بازرگان گفت:من عقابی دیدم که کودکی می برد.مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است،چگونه می گویی عقاب کودکی را ببرد؟بازرگان خندید و گفت:در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد،عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟ 🔹مرد دانست که قصه چیست،گفت:آری موش نخورده است!پسر باز ده وآهن بستان.هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن ، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل ! ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️