eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
12.8هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 چـــــــــــکـاوکـــ٨ـﮩـ۸ـﮩــــــــ...... 🍃🍃🍂🍃
دوستانه‌ها💞
نمیدانم چه حال و روزی داشت! چه کار میکرد! اصلا به من فکر میکرد یا نه! هنوز از دستم عصبانی بود یا نه!
در این خانه ی درندشت! خانه ای که سالها مونس تنهایی من بود و حالا عجیب بوی یک دخترک جدید و تازه نفسِ چشم وحشی را گرفته بود دیشب در خانه مادر جان، پدرم پیشنهاد ماندن چکاوک در ساختمان پشتی را به مادرم داد و مادرم با توجه به شناختی که از بهادرخان داشت و همچنین تنهایی اش در آن خانه ی بزرگ به شدت از این قضیه استقبال کرد.حالا مانده بود فقط رضایت عموی چکاوک! که این قسمتِ سخت ماجرا بود.پدرم عقیده داشت که میتوانیم با عموی چکاوک تماس تلفنی داشته باشیم. اما من خیلی به تماس تلفنی امیدوار نبودم. ترجیح میدادم برویم و حضوری او را ببینیم. راستش به شدت تمایل داشتم با خانواده اش آشنا شوم و این میل شدید تازه چند روزی بود که در وجودم پدیدار گشته بود.البته مدیون بودم اگر فکر میکردم به تعهدمان بستگی دارد؟وقتی با پدرم در میان گذاشتم استقبال کرد و گفت دلش میخواهد خانواده ی بهادر خان را ببیند و به کارگاه های بهادرخان سر بزند وهمچنین فاتحه ای هم سر قبر آن مرحوم بخواند،بنابراین قرار شد هفته بعد ترتیب سفر به قشم را بدهیم. *چکاوک* زندگی همیشه بر وفق مراد آدمی نیست،پستی ها و بلندی های زیادی دارد.و این را من خوب میدانستم منی که با سن و سال کم، تجربه ی تلخ ترین اتفاق دنیا را داشتم! از دست دادن پدر و مادرم! و تنها شدنم! تنهایی خیلی وقتها به عذاب آور ترین شکل ممکن بر من چیره میگشت،نمیخواهم ناشکری کنم .من در خانه ی عمویم و کنار عمو و زن عموی مهربانم بهترین زندگی ها را داشتم .اما آدم ،به هر درجه ای از خوشی و راحتی و آسایش و رفاه برسد هرچقدر که آرامش داشته باشد بازهم تنهایی به طرق مختلف و از هرگوشه و کناری به دلش سر میزند و خودش را در زندگیِ به ظاهر آرام و روتینش جا میکند.من همیشه ،هربار ،هر اتفاقی را حکمتی از طرف خدای مهربانم میدانستم و حالا اصلا نمیتوانستم بفهمم حکمت حضورضیاءالدین دریاسالار، رئیس کارخانه ی دریاسالارها و یکی از معتبرترین مردان این شهر،آن هم بدین شکل و صورت در زندگی من چیست؟! من روزها گریه کرده بودم و اشک ریخته بودم از این تعهد اجباری واین محرمیت مصلحتی! و تمام نقطه ی امید و دلخوشیم این بود که ضیاالدین دریاسالار مرد محترم و مورد اعتمادی بود.و من نمیدانستم مثلا اگر داریوش جای پدرش بود چه اتفاقی می افتاد! پس هربار به این مساله فکر میکردم آرامش به وجودم باز میگشت و من با یادآوری اینکه فقط شش ماه ،یعنی صد و هشتاد روز دیگر باید صبر کنم تا سرگرد رضاپور دلش به جدی بودن عقد و تعهد ما محکم شودو دست از رصد بردارد تا بتوانم از بند این تعهد اجباری و غیرمنطقی با مردی که یک نسل از من بزرگتر بود رها شوم قلبم کمی آرام میشد.من برای ضیاءالدین دریاسالار احترام ی فوق العاده قائل بودم او مرد شریفی بود.حتی یکبار ندیده بودم دست از پا خطا کند! یا بد نگاه کند! یا بخواهد سوءاستفاده کند یا بد حرف بزند،این مرد آنقدر محترم و باشخصیت بود که من حالا، بعد از گذشت چند روز ،از رفتار ناشیانه و ناخودآگاهم و آن عصبی شدن های هیستیریک وارم خجالت زده بودم. وقتی یادم می آمد که با قدرت تمام به سینه های ستبرش میکوبیدم تا تمام حرص و عصبانیت خود را خالی کنم و از طریق دستم به وجود او تزریق نمایم ،و او چه مردانه و با آرامش دستم را گرفته بود تا آرامم کند شرمنده میشدم و وقتی یادم می آمد در آن گیر و دار نگران این بود که دستم با کوبیدن ضربه های متوالی بر سینه ی عضلانی و ستبر و پت و پهن و همچون سنگش درد بگیرد، دلم ،ته ته دلم ،یک جورِ بیقراری میشد! ای وای! این چه حس و حالی بود! باید هرچه زودتر این روزهای متعهد بودن و زنِ او بودن را طی میکردم و پشت سر میگذاشتم .زن او بودن چه جمله ی سنگینی!هر دختری برای زن کسی شدن، برای اینکه با رضایت تحت تملک مردی قرار گیرد که عاشقانه میخواهدش هزار جور امید و آرزو دارد و رویا میبافد.بیچاره من!بیچاره من بخت برگشته !با همه ی این حال و احوالات نگرانش هم بودم نگران آن زخم چاقو، نگران عفونتش ،نگران لوس بازی های رویا خانم ،نگران دوباره دیدنش در کارخانه و هزاران نگرانی دیگر که سر همه ی آنها به او ختم میشد.باورم نمیشد تازه یک ماه از کار کردنم در کارخانه ی دریاسالار نگذشته بود که من زن عقدی و قانونی و رسمی رئیس این کارخانه شده بودم .آن هم منی که اینقدر برای ورود به این کارخانه تلاش کرده بودم و رسیدن به آن را ناممکن میدیدم .آن هم زن کسی که یکی مثل رویا سالها برای بدست آوردنش تلاش کرده و موفق نشده بود ! نمیدانم چه حکمتی پشت این جریان بود،یعنی اگر کمیل می شنید چه حالی پیدا میکرد؟ او که گویا دشمنی دیرینه ای با ضیاءالدین دریاسالار داشت! قطعا نباید خبردار میشد !هیچ کس نباید میفهمید تا زمانی که این شش ماه کذایی سپری میشد و این تعهد به پایان میرسید. ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🍃🌺 یاس هستم حرفاتو بهم بگو @Yass_malake
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🗓۱۴۰۲/۱۲/۵ 🌺‏زندگی مثل نقاشی کردن است 🌼خطوط را با امید بکش 🌺اشتباهات را با 🌼آرامش پاک کن 🌺قلم مو را در صبر غوطه ور.. 🌼و با عشق زندگی را رنگ بزن 🌺‏زندگی مثل نقاشی کردن است 🌼خطوط را با امید بکش 🌺اشتباهات را با آرامش پاک کن 🌼قلم مو را در صبر غوطه ور ؛ 🌺و با عشق زندگی را رنگ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🎊سامـــرا 🌸امشب چه نازی می کند  🎊بـــــر زمین هــا 🌸یکه تـــــازی می کند  🎊روز میـــــلاد گـــل 🌸 نــرگس زشـــور  🎊آسمـــــان هم 🌸عشقبــازی می کند   🎊پیشاپیش 🌸میـلاد با سعادت آخرین حجت خداوندبرشیعیان مبارک💐      🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
4_5967563415172944460.mp3
4.88M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 چه قابلِ ستایشند ذهن هایی؛ که محاسبه می کنند و دستهایی؛ که می آفرینند! خداوند "مهندسان"را آفرید؛ تا جهان؛ هر روز زیباتر شود! پنجم اسفند ماه روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی   و روز مهندس بر همه آنانکه مهندس وجود خویشند مبارک باد...💐 ☺️🌿     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هر یک صفحه از 🌱💚💚💚 @Malakeonline
4_5967563415172944462.mp3
8.61M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅ 🎙     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️خانم خواهشا قربون صدقه آقاتون نرو❌️ متن زیر رو اگه صلاح میدونی برای همسرت بفرست یا بهش بگو👇‌‌ ‌================= سلام عزیزدلم خوبی❤ خسته نباشی 😘 بدون مقدمه بگم که من واقعا بابت وجودت خداروشکر میکنم و خیلی دوستت دارم شاید یه جاهایی تو زندگی کم گذاشتم ناخواسته ولی بدون که عمیقا دوستت دارم یهو دلم خواست این پیام را برات بفرستم و ازت تشکر کنم بابت تمام زحماتی که میکشی خدا تورو برامون حفظ کنه ‌=================== ➕️اینهمه تلاشت برام اقبل احترامه ➕️همیشه شجاعتت در برابر مشکلات قابل تحسینه ➕️درسته زیاد بهم نمیگی ولی میدونم زندگیمون رو دوست داری ➕️ممنونم که با همه ی وسوسه های شیطان محیط ناسالم جامعه به رابطمون متعهدی یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مثال رو زدم که تفاوت دروغگویی، راستگویی رک و صریح و راستگویی واقعی مشخص بشه. به هر سوالی هزاران جواب میشه داد،فقط باید فکر کرد و بهترین جواب رو داد. یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 ✅نكات مهم براي زوج هاي جوان 🔹️باورهاي غلط و انتظارات نادرست را رها كنيد مثل اينكه همسرم را تغيير ميدهم! ، يا همينم كه هستم! 🔹️احترام خانواده همسرتان را خدشه دار نكنيد. 🔹️همسرتان را در موقعيتي قرار ندهيد كه مجبور به انتخاب ميان شما و خانواده اش باشد. 🔹️همسرتان را با شخص ديگري مقايسه نكنيد (حتي در ذهنتان) 🔹️براي همسرتان والد نباشيد، دوست و همراه باشيد. 🔹️مشكلات جنسي تان را از ابتدا جدي بگيريد و در صورت لزوم با يك متخصص صحبت كنيد. 🔹️احساس ناراحتي خود را پنهان نكنيد و سركوب نكنيد و صادقانه و با لحني مهربان مطرح كنيد. 🔹️مسائل خصوصي زندگي زناشويي را با پدر و مادر، فاميل يا دوستان هرگز مطرح نكنيد. 🔹️با شك و بدبيني زندگي نكنيد، اگر متوجه مسئله اي شك برانگيز شديد و شخصيت شكاكي نداريد، بدون قضاوت و با ارامش حتما مطرح كنيد و از كارهاي پليسي دوري كنيد. 🔹️در حضور ديگران با شوخي هاي بي مورد به خاطر خنده اطرافيان همسرتان را تحقير نكنيد. ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️