دوستانهها💞
❤️❤️ #ترنج _ترنج.. من می فهمم چقدر سخته.. حرفش را قطع کردم. - نه! هیچ کس نمی دونه من چی می کش
❤️❤️
#ترنج
دوباره برایشان دست تکان دادم. برای هر سه نفرشان و به اتاق برگشتم. پوست شکلات ها و لواشک هایی که داخل کمد قایم کرده بودم پیدا کردم و جلوی دست گذاشتم. مادر با یک لیوان
شیر وارد اتاقم شد و گفت:
- هنوز نرفتی حموم؟ واست شیر آوردم. عادت داشتی بعد از ورزش شیر بخوری.
توی آینه به خودم نگاه کردم.
- چقدر موهام نامرتبه مامان. ابروهامو ببین چه پر شده. منو می بری آرایشگاه؟ شیر را روی میزم گذاشت و کنارم ایستاد. چشمانش برق می زد. پایین موهایم را نوازش کرد و گفت:
- به خاطر جراحی موهات رو تراشیدن. نامرتب بلند شده. می خوای به منا بگیم بیاد مرتبشون کنه؟ هميشه اون واست کوتاه می کرد.
انگار یک خروس توی گلویم نشسته بود و به جای من حرف می زد.
- ابروهامم درست می کنه؟ قدش به صورتم نمی رسید. بازویم را بوسید.
- چرا درست نکنه قربونت برم؟ بذار برم بهش زنگ بزنم. مثل بچه ها ذوق کرده بود.
-نظرت چیه بکم یه رنگم واسه من واسه من بزاره خیلی وقته رنگ نزدم .
راست می گفت. موهایش همه سفید شده بودند. برای این همه پیر شدن هنوز خیلی جوان بود.
- یه وقت زشت نباشه. تازه سال شوهرش رفته. خودش هنوز عزاداره. چشمانش را تنگ کرد. در بالکن را که باز مانده بود بست و صدایش را پایین آورد.
- از خدا که پنهون نیست از تو چه پنهون چند وقته یه بوهایی به مشامم می رسه.
چشمم را مالیدم که اشکی نشود. دلم برای اين خبر آوردن های مادر تنگ شده بود و قرار بود باز هم تنگ شود. خود خر هم اینقدر خر نبود.
- احساس می کنم گلوی منا پیش یاسر گیره. نگاهاش توجهاتش، رسیدگیاش, گل انداختن گونهش وقتی یاسر صداش می زنه. خلاصه که یه کم مشکوکه. تو چیزی احساس نکردی؟
در حال حاضر آخرین چیزی که برایم اهمیت داشت منا و احساساتش نسبت به یاسر بود.
- نه نمی دونم. فکر نمی کنم. تازه شوهرش مرده آخه. آهی کشید و گفت:
- خب خیلی دل خوشی از اون بنده خدا نداشت که. تو یادت نیست که بعد از مردن یاشار چی شد و چی به سر این دختر اومد. اونقدر این طفل معصوم رو آوردن و بردن و سوال پیچش کردن که به مرگ خودش راضی شده بود. حتی کشوی لباس زیرش رو هم ریختن وسط اتاق. درد خودش کم بود نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هم پدرش رو درآوردن. باور نمی کردن از کارای شوهرش بی خبر بوده. تازه خدا رحم کرد یاسر بود و هواش رو داشت؛ وگرنه الان معلوم نبود کجاست و تو چه حالیه.
کاش بس می کرد. کاش تمامش می کرد. باز دل پیچه به سراغم آمده بود.
- من که دوست دارم این اتفاق بیفته. بهتر از منا برای ثامر؟ مثل بچهی خودش مراقبشه. کی بهتر از یاسر واسه منا و بچه هاش؟ مثل شیر حواسش بهشون هست. به نظرم یاسرم بی میل نیست. اونم کم به سرش نیومده. حق جفتشونه یه کم آروم بشن.
خنده ام گرفت. مادر چقدر یاسر را نمی شناخت. به نیمرخ متفکرش نگاه کردم.
- چی می گفتیم که به اینجا کشیده شد؟ آها،رنگ مو، فکر نمی کنم ناراحت شه. خودش رفت موهای مامان بزرگت رو به زور رنگ کرد. ناراحت نميشه. تازه وقتشه اونم بیشتر به خودش برسه. واسه روحیهش خوبه. مگه چند سالشه؟ گناه داره به قرآن. برم صداش بزنم.
مادر رفت و من باز هم به تصویر خودم خیره شدم. شاید بد نبود من هم موهایم را رنگ می کردم. سیاه پرکلاغی به رنگ پیشانی و اقبالم! نمی دانم چقدر طول کشید تا منا به همراه وسایلش به اتاقم آمد اما من همچنان مقابل آینه ایستاده بودم و به خودم نگاه می کردم.
- ترنج جونم؟ شنیدم می خوای خوشگل کنی. آره؟
به تارهای سفید موهایش دست کشیدم. زمان برای افراد اين خانه خیلی
بیشتر از یک سال گذشته بود.
- آره. خیلی قیافه هامون پوکیده. تو هم باید یه دستی به سر و روت بکشی. ابروهایش را لمس کرد و مردد به سمت آینه چرخید.
- می ترسم خانوم بزرگ ناراحت شه و یه چیزی بهم بگه.
صورت رنج کشیده اش را نوازش کردم.
- قراره چی بگه؟ شوهرت مرده اما تو هنوز زنده ای. قرار نیست به خاطر کسی که رفته از زنده بودنت دست بکشی. به خاطر روحیهی بچه هاتم که شده باید به خودت برسی. دلش به حرف های من بود.
- مردم واسم حرف در میارن. خصوصا که تو این خونه دو تا پسر مجردم هست.
چقدر نسبت به منا احساس دین می کردم. چقدر بابت چیزی که در آن تقصیری نداشتم خودم را مقصر می دانستم.
- بخوای به دهن مردم نگاه کنی که تا ابد حرف واسه گفتن دارن. بیا یه چند تا رنگ موی قشنگ واست انتخاب کنم. هنوز تردید داشت.
دستش را کشیدم.
- هر کی حرف زد من جوابش رو میدم. تو به خاطر خودت و بچه هات زندگی می کنی نه حرف مردم. بیا ببینم. کمی نرم شد.
- خودم چند مدل بالیاژ پیدا کردم. شب به تلگرامت می فرستم. همون خط قدیمیت رو روشن کردی دیگه. آره؟
- اوهوم؛ همونه ولی هیچی داخلش سیو نیست. یاسین زده همه رو پاک کرده. مرا با خود به حمام برد و روی صندلی نشاند و گفت:
ادامه دارد ...
🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺
لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
♻️امروزه دنبال این هستیم که چطوری #لاغر بشیمو چطوری #چاق بشیم اندام وسلامتی بهتری داشته باشیم ♻️
🔴من بهترین #منبع_لاغری_وچاقی رو پیدا کردم
بدون اینکه بدنت #ترک بخوره
افراد ی که #دیابت دارند و افرادی که #استپ وزنی دارن و به سختی وزن کم میکنند
به راحتی بدون #رژیم_و_ورزش های سخت لاغر شو وچاق شو 👇
https://eitaa.com/joinchat/2765029399C20c902978d
قدیمی ترین ومعتبر ترین کانال ایتا 👆
تضمینی هم #لک_هاتو برطرف کن و هر بیماری ای دارید به راحتی درمان بشید #تضمینی❌
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
💥یه عمر حسرتِ پوست بی لک و صافِ مردمو خوردیم گفتیم فلانی چقدر خوب موندی
شما نسبت به سنت نیفتادی! فقط بلد نیستی چجوری به پوست و مو و اندامت برسی😉
#رفع_تیرگی_بدن
#چاقی_صورت
یه جا بهت معرفی میکنم قشنگگگگ ۱۰ سال از سنت کمتر بزنی ☺️ بیا❤️👇
+مشاور رایگان فوق حرفه ای پوست و مو
https://eitaa.com/joinchat/2765029399C20c902978d
چیزی نمونده #100درصدتضمینی تا #خوشگلــــــــــی😳👆👆
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مانتو و لباسهای خوشگلمون👆😍
#مانتو لباس مجلسی و عباهای عربی شیک و عالی از ترکیه عراق و دبی آوردیم بدو تاخوشگلاشو نبردن💃💃💚👌
#مانتو_تک_سایز_حراج_شد😍💃
#چادرفوق العاده مشکی گلدوزی و جواهر دوزی شده 🌼🪭
🍂انواع #عبا از سایز 36 تا 62
🌼#مانتوعبا مناسب بارداری و شیردهی
❌فروش تکی و عمده
❤️🌹 میخوای شیک و خاص بپوشی بیا اینجا👇
https://eitaa.com/joinchat/221380727Cba027fef12
https://eitaa.com/joinchat/221380727Cba027fef12
🟥🟧🟨🟩🟦🟥🟧🟨🟦🟩
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
🔮💢#فال_ازدواج بگیر و مشخصات #همسرت رو ببین ‼️😵💫😵
💥کافیه بزنی رو #ماه_تولدت😳👇🏽
فروردین ♥️♥️ اردیہبهشت ♥️♥️
خرداد 🎊🎊 تیـر 🎊🎊
مرداد 💍 💍 شہریور 💍 💍
مـہـر 💖💖 آبـان 💖💖
آذر ❣❣ دی ❣❣
بـہـمن 💏💏 اسفنـد 💏💏
⏬تمام #مشخصات_همسرمو گفت😍👫👇🏽
https://eitaa.com/joinchat/2101149852C1c4ae441f0
❌نتیجه حیرت انگیزه❌ ✅حتما امتحان کن✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرانه
پیامبر اکرم(ص)
🔹من صبر علی سوء خلق امرأته و احتسبه أعطاه الله تعالی بکل مره یصبر علیها من الثواب ما أعطی أیوب - علیه السلام - علی بلائه
🔶رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمودند: هر مردی که به خاطر خدا و به امید پاداش او در برابر بداخلاقی همسرش صبر کند، خدای متعال برای هر مرتبه ای که شکیبایی میورزد، همان ثوابی را به او دهد که به ایوب - علیه السّلام - در قبال بلایی که دید عطا کرد.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
❓راه درمان "وسواس" چیست؟
❌ تا حالا شده با افکار غیر ارادی دچار اضطراب بشید؟
❌ یا ساعتها بدون اینکه کاری انجام بدید مشغول کلنجار رفتن با این افکار باشید؟
❌ آیا در مورد تمیزی، شستشو، وضو گرفتن و ... وسواس دارید؟
♨️حتما میدونین که با وسواس، انسان به سمت:
💧اسراف آب
😧 اضطراب
😏 بد بین کردن دیگران و... میرود.
📌 #راهنمایی_استاد_میرباقری برای ترک این عادت ناپسند در کانال #سنجاق شده، روی لینک بزن👇
https://eitaa.com/joinchat/713359363C1e11a9a2ad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
در کشاکش
تمام سختیهاو کم آوردنهایی که زندگی برایمان رقم میزند...،
هیچگاه اسیرِ عظمت درد و غم مباش
که خدای تو از تمام آن چه که دلت را آزرده، بزرگتر است..
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
نذر عجیب و قوی ۷۷ سیب و نمک 😱
🧕من تا ازدواج کردم شوهرم معتاد شد و از اثرات رفیق بد، خونه مونو از دست دادیم 😭
یه بار تو مسجد بودم که یه خانم این نذری رو برام آورد و بعد یه ماه شنیدم خونه دار شده 😳
منم ازشون پرسیدم گفتن این نذر برای مادر امام موسی کاظمه و که میتونی باهاش خونه و ملک دلخواه تو بخری و لینک یه کانال بهم دادن... 🤯
باورتون نمیشه دو ماه دارم کارایی که تو این کانال میگنو انجام میدم هم خونه خریدم هم شوهرم ۱ ماه پاکه 🤩😍
https://eitaa.com/joinchat/356581800C196e9d5730
این کانال پر از تکنیکه و اعداد کیهانی که میتونی باهاشون حاجت روا شی به هیچ عنوان از دستش نده 🚨✋🏻